ایران فقط «پایتخت» نیست!

انتخاب نام براي فيلم‌ها و سريال‌ها تاثير شگرفي بر اقبال مردم، ايجاد درآمد و محبوبيت براي آنها دارد. تهيه برنامه‌هاي مناسبتي مخصوصا سريال‌هاي نوروزي به‌خاطر تعطيلات درازمدت و فضاي شادي و شادماني بيشترين سهم را در ژانرهاي کمدي و طنز داشته و همواره فيلم‌ها و سريال‌هاي اين ايام از به‌يادماندني‌ترين توليدات قرار مي‌گيرند. ناگفته نماند که با توجه به دلايل مختلف هنري، فرهنگي و اجتماعي در فضاهاي موجود، بسياري از طنزنويسان و هنرمندان اين رشته يا از کشور خارج شدند، يا رشته شغلي و حرفه‌اي خود را تغيير داده از مدار فيلم و سريال خارج شدند. رشته طنز چهره جديد و بيگانه‌اي با فرهنگ و عرف اجتماعي ما به خود گرفت. طنز‌هاي رقيق که با تمسخر زبان يا لهجه‌هاي مختلف کشور يا معايب و نقايص جسمي بازيگر به‌زور از مخاطب خنده يا تبسم مي‌گرفت. تشکيل گروه‌هاي محدود و بسته در رشته‌هاي فيلم و سريال تقريبا بازيگري تهيه‌کنندگي و کارگرداني در قالب مافياي هنري ظاهر مي‌شوند که شانس ورود و ظهور استعدادهاي لايق را به صفر مي‌رساند. چرا نوروز در پايتخت خلاصه مي‌شود؟ ظاهرا قرار است اين سريال مناسبتي تا شمارگان مختلف تداوم يابد. چرا؟ مگر طنزپردازي جيره‌بندي شده يا طنزنويسان و سازندگان تمام شدند. غير از لهجه زيباي مازني و چرخش حوادث از علي‌آباد تا سوريه و مقابله با داعش، چه نکات اخلاقي ديگري در اين مجموعه وجود داشت؟ چرا به طنزپردازان و بازيگران ديگر فرصت حضور داده نمي‌شود؟ جاذبه‌پردازي‌هاي کشور همسايه در مقابل جاذبه‌هاي کشور خودمان چه لطفي داشت، غير از تبليغ براي آن کشور و کسب درآمد از اسپانسرهاي گردشگري به مقصد ترکيه؟ درست است که اينگونه برنامه‌ها براي پر کردن اوقات فراغت و ايجاد خنده توليد و عرضه مي‌شود اما آيا رسالت تلويزيون در اين محورها خلاصه مي‌شود؟ خيلي از مخاطبان مي‌پرسند اگر پايتخت توليد نشود، تکليف ما در نوروز چيست؟ همچنين ضعف در ساختار آخرين قسمت‌هاي اين مجموعه داد همه را درآورد. بي‌شک صداوسيما بايد از قابليت‌ها و ظرفيت‌هاي مختلف در زمينه‌هاي متنوع بهره ببرد، از صدابردار و فيلمبردار توانمند گرفته تا نويسنده و کارگردان و بازيگران، اما هيچ‌کدام از اينها نبايد بتوانند تمايلات خودشان را بر محتوا و خط و مشي اصلي صداوسيما غلبه بدهند. صداوسيما سرمايه‌گذاري چندين‌ساله‌اي بر سريال پايتخت داشته و همين تلقين قحطي طنز و طنز‌پردازي موجب ظهور و دوام گروه‌هاي بسته هنري مي‌گردد که موجب دلگيري هنرمندان طناز ديگر و سازندگان ارزش و تربيت‌محور مي‌شود.