بی‌اعتنایی تاریخی امام به مجاهدین‌خلق و نهضت آزادی در فرآیند استقبال!

سرویس تاریخ جوان آنلاین: چهل و دومین سالروز بازگشت تاریخی رهبر‌کبیر انقلاب اسلامی به ایران، فرصتی مغتنم برای اشارات و تحلیل‌هایی تاریخی در‌این‌باره است. مقالی که هم‌اینک پیش روی شماست، در تلاش بوده که به این امر مبادرت ورزد. امید آنکه تاریخ‌پژوهان انقلاب و عموم علاقه‌مندان را مفید و مقبول آید.

رهبری که در عین دوری از ایران، با مردم می‌زیست!
اعلام تصمیم امام خمینی در‌خصوص بازگشت به ایران، برای بسیاری از تحلیلگران موشکاف داخلی و خارجی، حاوی نکات و استنتاجاتی مهم بود. به واقع این رویداد نشان می‌داد که رهبر‌انقلاب به‌رغم دوری از ایران، هماره با مردم آن زیسته و هم‌اینک بر آن است که مدیریت خویش را، به‌گونه‌ای میدانی و از نزدیک به انجام رساند. رضا سرحدی، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، در‌این‌باره معتقد است: «در‌خصوص رهبری امام‌خمینی و اهمیت خبر بازگشت ایشان به ایران، باید میان دو‌گونه رهبری از جانب امام یعنی رهبری اخلاقی- نمادین و رهبری عملی تفکیک قائل شد. الهام‌بخشی اخلاقی و رهبری نمادین اولین جنبه رهبری امام خمینی است. شخصیت بلند امام‌خمینی در تمامی مقاطع، بخش لاینفکی از جریان انقلاب و پیامد آن بود. امام با آنکه به مدت ۱۴ سال دور از هم‌میهنان خود زندگی کرده بود، در مورد توان بالقوه انقلابی که در کشور تجلی‌یافته بود، نظری بسیار صائب داشت و توانست توده‌های وسیع مردم ایران را برای رسیدن به هدفی بسیج کند که حتی در پاییز سال ۱۳۵۷ نیز از دیدگاه بسیاری از افراد داخل کشور، هدفی دور از دسترس و فوق‌العاده بلند‌پروازانه بود، اما با انتشار خبر ورود امام خمینی به ایران، مشخص می‌شود که نقش ایشان صرفاً الهام‌بخشی اخلاقی و رهبری نمادین نبود، بلکه رهبری عملی انقلاب را نیز در دست می‌گیرند. انقلابیونی که با تظاهرات به‌پیش می‌رفتند، با آگاه شدن از بازگشت امام خمینی به ایران، این روحیه در آن‌ها تقویت شد که با ورود امام، مدافعان و طرفداران سازش با شاه در حاشیه قرار خواهند گرفت و امام تصمیمات اساسی را با قرار گرفتن در محیط منازعه، خواهد گرفت. همچنین بدون حضور امام‌خمینی در ایران، به‌صورت عملی حفظ وفاداری و اطاعت توده‌های مردم ایران که به یک انقلاب پیروزمند ختم شد، می‌توانست به‌عنوان مورد دیگری از تقابل میان نیرو‌های مخالف و دولت، بدون اخذ نتیجه‌ای قطعی، به بایگانی تاریخ ایران سپرده شود. بدین ترتیب، انقلابیونی که تا قبل از خبر بازگشت امام خمینی، با شعار و تظاهرات پیش می‌رفتند، این امید در آنان جوانه زد که با حضور رهبر‌انقلاب در اجتماع خود، قادر خواهند بود تا تصمیمات مهم را عملی کنند که اینگونه هم شد. امام خمینی پس از تحمل ۱۵ سال دوری از وطن در میان استقبال گرم و باشکوه ملت به تهران بازگشت. ایشان از فرودگاه به بهشت‌زهرا، آرامگاه اصلی شهدای انقلاب اسلامی رفت. در آنجا کاملاً آشکار شد که قوی‌ترین مرد ایران است. ایشان اعلام کرد: «من توی دهنِ این دولت می‌زنم!» امام از نیرو‌های مسلح خواست تا محل خدمت خود را ترک کنند و قول داد که خیلی زود یک دولت موقت انقلابی برای مساعد کردن زمینه جهت تأسیس جمهوری اسلامی، تشکیل دهد. شش روز بعد، از مهدی بازرگان خواست تا مسئولیت سرپرستی دولت موقت را به عهده گیرد.»


چند و، چون رصد امریکا از رویداد بازگشت رهبرانقلاب اسلامی
سفارت امریکا در تهران و ابواب جمعی آن در سراسر کشور، در زمره جماعتی بودند که بازگشت امام خمینی به ایران، آنان را حساس و حتی نگران کرد! حجم واکنش‌های این نهاد- که در اسناد آن منعکس شده است- و نیز خاطرات چهره‌هایی، چون ویلیام سولیوان و رابرت هایزر، شاهدی بر این مدعاست. زهرا سعیدی، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، در‌این‌باره تحلیلی به شرح ذیل دارد: «مقارن با ورود امام به کشور، امنیت به‌طور نسبی برقرار شد. البته در روز‌های قبل از ورود امام، برخورد‌هایی میان طرفداران حکومت پهلوی و مخالفان آن صورت گرفته بود. با این حال در همان روز نگرانی‌هایی از تهدید علیه منافع ملی امریکا در منطقه و ایران نیز وجود داشت. به‌عنوان نمونه وزارت خارجه این کشور در اطلاعیه‌ای فوری به سفارت خود در تهران پیرامون تهدید علیه کشتی‌های امریکایی اعلام کرده بود: ممکن است لازم باشد یک اطلاعیه اعلام خطر برای دریانوردان در این مورد منتشر گردد. کشتی امریکایی که ما نگران آن هستیم و در حال حاضر با پرچم ایالات متحده در بنادر ایران است، کشتی ترانس کلمبیا می‌باشد. نگرانی از منافع امریکا، با حوادث ایران مرتبط بود و امریکا ظن آن را داشت که بی‌ثباتی سیاسی ایران تهدیداتی را از سوی گروه‌های مخالف داخلی یا خارجی متوجه این کشور سازد. با این حال امام در ۱۲ بهمن ١٣٥٧ در استقبالی باشکوه و تاریخی وارد کشور شد. در یکی از اسناد لانه جاسوسی در‌این‌باره آمده است: «طبق برنامه رأس ساعت ۹ صبح با هواپیمای اجاره‌ای ایرباس به فرودگاه مهرآباد وارد شد. بسیار بیشتر از ۵۰ نفری که مقامات امنیتی در نظر گرفته بودند، از وی استقبال به عمل آوردند، ولی این افراد آرام و منظم بودند. تلویزیون برنامه زنده فرود را نشان داد، ولی صدایی نداشت. گوینده اعلام کرد که مجموعاً هزار نفر داخل فرودگاه هستند. رادیوی تهران کلمه‌ای گزارش نداد و طبق معمول موسیقی ساعت ۱۱ صبح خود را پخش می‌کرد...» گذشته از افرادی که در فرودگاه به استقبال امام رفتند، جمعیت کثیری بیرون از فرودگاه منتظر امام بودند. جمعیت استقبال‌کننده به حدی زیاد بود که برخی طول آن را از ابتدای فرودگاه تا بهشت‌زهرا چندین کیلومتر تخمین زده‌اند. جمعیت حاضر نیز بین ۳ تا ۸ میلیون نفر برآورد شده است. با این حال امام بعد از ورود به کشور مستقیماً به بهشت زهرا و مقبره شهدا رفتند و در آنجا نطق تاریخی خود را ایراد نموده و فرمودند: «من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می‌کنم، من به واسطه اینکه ملت مرا قبول دارد (تکبیر حضار) این آقا که خودش هم خودش را قبول ندارد، رفقایش هم قبولش ندارند، ملت هم قبولش ندارد، ارتش هم قبولش ندارد، فقط امریکا از این پشتیبانی کرده و فرستاده به ارتش دستور داده که از او پشتیبانی بکنید، انگلیس هم از این پشتیبانی کرده و گفته است که باید از این پشتیبانی بکنید.» بعد از پایان سخنان امام، بسیاری از رسانه‌ها از جمله تلویزیون ایران به پوشش خبری گسترده از مراسم و سخنرانی امام پرداخت. در یکی از اسناد آمده است: «اخبار ساعت ۲ بعدازظهر از رادیو و تلویزیون ایران گزارش دادند که جملات ابتدایی امام عبارت است از اینکه دوران سلطنت به پایان رسیده است.» سخنرانی قاطع امام‌خمینی درباره تشکیل دولت، باعث اتخاذ مواضعی خاص از سوی کشور‌های غربی همچون امریکا شد. امریکا برای تمام سناریو‌هایی که مطرح بود، آلترناتیو‌هایی را در نظر داشت. ژنرال هایزر در این رابطه در خاطرات خود آورده است: «اگر گروه‌های مذهبی یا عوامل ثالث‏‎ ‎‏دست به خشونت می‌زدند، باید طبق توافق ما! درجا با آن‏‎ ‎‏مقابله می‌شد و مقابله به‌طور جدی و قاطع صورت‏‎ ‎‏می‌گرفت. احتمال بعدی این بود که آیت‌الله خواستار انحلال‏‎ ‎‏دولت و جایگزینی آن به وسیله دولت موقت خودش می‌شد. ‏‎‎‏این هم طبق تصمیم ما می‌بایست درجا و قاطعانه رد می‌شد.» اظهارات هایزر به خوبی نشان‌دهنده احتمال وقوع کودتا از سوی امریکا و توسط نیرو‌های نظامی همچون ارتش بود، اما امام با سخنرانی خود، پایان سلطنت غیرقانونی و خودکامه پهلوی را به اطلاع مردم رساند و بعد از آن مدرسه رفاه تهران، محل اقامت موقت امام و قلب تپنده ملت ایران شد.
بازگشت امام خمینی به کشور واکنش‌های متفاوت گروه‌های سیاسی مختلف را به همراه داشت. مشخص است که مردم به‌خصوص جریان مذهبی بیش از هر گروه دیگر خوشحال بودند و در مقابل، گروه‌های حامی حکومت پهلوی و افراد نزدیک به سلطنت، از این امر ناراحت و ناراضی بودند. طبق اطلاعات و اسناد موجود «سرلشگر قره‌باغی و دیگر فرماندهان ارشد نظامی از جمله افرادی بود که از آنچه روی داده، عصبانی بوده و از اخلال در ترتیباتی که بین ارتش و بختیار با هواداران [امام]خمینی مورد توافق قرار گرفته بود، دچار سوءظن شده بودند.» با این حال، تا ظهر آن روز هیچ گزارشی از خشونت دریافت نشد و کشور در آرامش به سر برد. در نهایت نیز با ملاقات سران ارتش با امام در ۱۹ بهمن‌ماه و لغو حکومت نظامی آخرین پیکره حکومت شاهنشاهی از هم پاشید و انقلاب اسلامی، پیروزی خود را در ۲۲ بهمن جشن گرفت.
تحلیل سلسله‌جنبان انقلاب از گذشته و حال ایران در سخنرانی بهشت‌زهرا (س)
شاید بتوان یکی از مهم‌ترین فراز‌های رویداد تاریخی بازگشت امام خمینی به ایران را سخنرانی ایشان در بهشت زهرای تهران دانست. مفاد این نطق تاریخی، تا هم اینک محل گفتگو و تضارب ایده‌ها، میان تاریخ‌پژوهان و سیاست پیشگان است. محمدرضا چیت‌سازیان، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، در تحلیل این سخنرانی تاریخی، چنین آورده است: «امام خمینی پس از ۱۴ سال دوری از وطن و زندگی در تبعید سرانجام صبح روز ۱۲ بهمن‌ماه سال ۱۳۵۷ وارد تهران شدند. ایشان پس از ورود به کشور و در عصر همان روز به قطعه ۱۷ بهشت‌زهرا رفتند و در آنجا برای جمعیتی که بالغ بر چندصد هزار نفر بودند نطقی تاریخی ایراد نمودند. ایشان در این سخنرانی به نکات بسیار مهمی در مورد شاه، ارتش، دولت، مجلس و ملت اشاره کردند که همچون مانیفستی راهنمای انقلابیون برای ادامه کار شد. یکی از مواردی که امام راحل به آن اشاره کردند، هزینه‌ای بود که ملت برای پیروزی انقلاب اسلامی داده بودند. در واقع مردم با وحدت بی‌نظیر خود در انقلاب و به دور از اینکه راه تفرقه را در پیش گیرند با وحدت کلمه تلاش کردند انقلاب را به پیروزی رسانند. ایشان در ابتدا ضمن عرض تسلیت به خانواده‌های داغ‌دیده از عموم مردم به واسطه همدلی و اتحادشان در راه رسیدن به هدف تشکر کردند. ایشان در ادامه به غیرقانونی بودن سلطنت پهلوی اشاره کردند؛ سلطنتی که به‌زعم ایشان و به گواه تاریخ با زور سرنیزه و با تهدید و تطمیع به رضاشاه و پسرش رسیده بود. در واقع امام با اشاره به اهمیت رأی و نظر مردم و اینکه حکومت هر کشور نیازمند تأیید و حمایت عموم مردم است مشروعیت سلطنت پهلوی را زیر سؤال بردند؛ سلطنتی که با زور سرنیزه مجلس مؤسسان را تشکیل داد و درحالی‌که مردم در آن نقشی نداشتند، نمایندگان آن با به‌کارگیری ابزار تهدید و تطمیع نظام سیاسی کشور را از قاجاریه به خاندان پهلوی منتقل کردند. در واقع ایشان تشکیل سلسله پهلوی در ایران را فاقد مشروعیت مردمی می‌دانستند و به تعبیری آن را غیرقانونی تلقی می‌کردند. امام خمینی در این بخش از سخنانشان به این مسئله اهتمام ویژه داشتند که باید برای تعیین نظام سیاسی مورد پذیرش مردم، انتخابات برگزار کرد و تعیین نوع و ماهیت آن را به رأی مردم گذاشت و آن را از سبد رأی مردم بیرون آورد. به زبان بسیار ساده باید گفت که امام در این بخش از سخنان خویش زمینه و بستر برگزاری یک رفراندوم را پایه‌گذاری می‌کرد؛ رفراندومی که چند ماه بعد برگزار شد و در فروردین سال ۱۳۵۸ به جمهوری اسلامی رأی داد. حضرت امام همچنین در بخش دیگری از سخنان خود بر آزاد بودن انتخابات تأکید داشتند و اینکه نمایندگان مجلس شورای ملی و نمایندگان مجلس سنا با رأی و نظر مردم به کرسی‌های مجلس نمی‌رسند و در واقع این نمایندگان، آلت دست رژیم پهلوی هستند و این محمدرضاست که با شیوه حکمرانی اقتدارگرایانه خود به رأی و نظر آحاد ملت بی‌توجه بوده و آن‌ها را در رقم زدن سرنوشتشان شریک نکرده است؛ در نتیجه ایشان مجالس شکل‌گرفته در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی و پدرش را غیرقانونی می‌دانند و از نظر ایشان چنین مجلسی فاقد مشروعیت و مقبولیتی است که بر‌اساس آن بتوان امور مملکتی را رتق و فتق کرد؛ مجالسی که نمایندگان آن یا به صورت مستقیم (مجلس سنا) یا به صورت غیر‌مستقیم (مجلس شورای ملی) توسط خود شاه انتخاب می‌شدند. در واقع ایشان در صحبت‌هایشان، رژیم پهلوی و نهاد‌های برآمده از آن را به واسطه غیرمردمی و غیرانتخابی بودن زیر‌سؤال بردند و آن‌ها را فاقد مشروعیت قلمداد کردند. امام خمینی همچنین با توجه به اهمیت مسائل فرهنگی بخشی از سخنان خود را معطوف به این مسائل کردند و با انتقاد از سیاست‌های محمدرضا پهلوی به تبیین دیدگاه خویش پرداختند. از نظر امام وجود مراکز فرهنگی همچون سینما و مظاهر دنیای مدرن همچون رادیو و تلویزیون فی‌نفسه مشکلی ندارند. با این حال آن‌گاه که این وسایل و ابزار در خدمت توسعه فساد و فحشا قرار می‌گیرد، مایه عقب‌ماندگی کشور می‌شود و مردم و به‌خصوص جوانان را که موتور محرک توسعه یک کشورند به تباهی و نیستی می‌کشاند. از نظر رهبر‌انقلاب سینما و تلویزیون امکاناتی هستند که باید در خدمت تربیت و پرورش روحی و فکری مردم قرار گیرند و انسان را در نهایت به تکامل و تعالی رسانند. ایشان همچنین از فضای بسته سیاسی و فرهنگی کشور انتقاد کرده و نبود آزادی در حوزه مطبوعات را ناشی از اختناق حاکم بر سپهر سیاسی ایران می‌دانند.»
حاشیه‌های هم سنگ متن در رویداد بازگشت امام خمینی (ره)
بازگشت تاریخی امام خمینی به کشور، واجد حاشیه‌هایی نیز بود که اهمیت آنها، اگر از متن بیشتر نباشد، کمتر هم نیست. مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران در یکی از روزنگاشت‌های تاریخی خویش، این موارد را به ترتیب ذیل آمده مورد احصاء قرار داده است: «امام خمینی رهبر‌کبیر انقلاب اسلامی به‌رغم خطرات و تهدید‌های دشمنان و برخلاف نگرانی‌ها و توصیه دوستان، پس از چهار ماه (۱۱۸ روز) اقامت در فرانسه و رهبری انقلاب به مدت ۱۴ سال از دور دست، در ۱۲ بهمن، به همراه یاران به ایران بازگشت. سیل عظیم جمعیت مشتاق، در فرودگاه مهرآباد تهران، در انتظار امام بودند. با رسیدن امام و ایراد سخنرانی کوتاه توسط ایشان، مردم به دنبال اتومبیل رهبرکبیر انقلاب، به‌طور مستقیم راهی مزار شهیدان انقلاب در گورستان بهشت زهرا شدند. در این میان اما، نکات ذیل قابل ذکر می‌نماید:
۱- از جمله موضوعات مهمی که در بحث ورود امام به ایران کمتر مورد اشاره قرار می‌گیرد، تشریح فعالیت‌های ستاد استقبال از امام به ریاست شهید آیت‌الله مطهری است. کمیته استقبال از امام خمینی در روز شنبه ۳۰ دی ماه ۱۳۵۷ تشکیل شد و اولین اطلاعیه خود را درباره چگونگی برگزاری مراسم در تاریخ ۳ بهمن در روزنامه‌های کثیرالانتشار منتشر کرد.
۲- از دیگر موضوعات مغفول، عدم ذکر اعتراض تاریخی شهید‌مطهری به فعالیت سازمان مجاهدین خلق در آستانه ورود امام به ایران است. واکنش اعتراضی شهیدمطهری از آن جهت دارای اهمیت ویژه است که ساعاتی قبل از پرواز امام از پاریس به ایشان منتقل می‌گردد و در نتیجه آن، امام پس از ورود به ایران از حضور در مراسم منتسب به مجاهدین خلق خودداری می‌ورزد. این نوع برخورد و حساسیت ویژه شهیدمطهری در بدو ورود امام به ایران و برخورد حکیمانه و دقیق امام با موضوع، مسئله‌ای مهم و تاریخی است که در جهت معرفی سیره سیاسی امام اهمیت بسیار دارد.
۳- یکی دیگر از موضوعاتی که عمداً یا سهواً مورد توجه قرار نمی‌گیرد، موضوع حساسیت ویژه امام نسبت به نیرو‌های نهضت آزادی است که در ماجرای پیاده کردن هاشم صباغیان از ماشین امام، مشاهده می‌شود. به روایت شاهدان عینی، وقتی که صباغیان در ماشین امام سوار می‌شود، امام بدون فوت وقت و به صراحت از او می‌خواهد که از ماشین پیاده شود. مقاومت صباغیان برای باقی ماندن در ماشین امام نیز نتیجه نمی‌دهد و سرانجام، تنها امام و سیداحمد در ماشین باقی می‌مانند و محسن رفیق‌دوست که به‌عنوان راننده، خدمت می‌کرده است. در ادامه روایت محسن رفیق‌دوست از این ماجرا را بازگو می‌کنیم: «آقای صباغیان رفت عقب بلیزر نشست. امام تا چشمشان به آقای صباغیان افتاد، گفتند: ایشان چرا اینجا هستند؟ هاشم صباغیان گفت: من برای اداره استقبال از شما مسئولیت دارم. امام فرمودند: خودش اداره می‌شود، بیایید پایین. ایشان اصرار کرد. امام فرمودند: بیایید پایین، مسئله می‌شود. آقای صباغیان پیاده شد.» نپرداختن به موضوعی به این درجه از اهمیت، به مثابه حذف بخشی از تاریخ سیاسی انقلاب اسلامی است و در عین حال، به تطهیر نیرو‌های نهضت آزادی ختم می‌شود. در صورتی که موارد حذف شده از این قبیل، اگر به عمد و با طراحی قبلی صورت گرفته باشد، نمونه‌ای از جهت‌دارنویسی و تطهیر یک جریان سیاسی خاص است.
۴- از دیگر مسائل ناگفته، عدم اشاره به محل استقرار امام در مدارس رفاه و علوی است که با چالش‌های فراوانی در میان طیف‌هایی از مبارزین نیز همراه بوده است. تفصیل ماجرا در خاطرات فعالان رویداد تاریخی ورود امام خمینی به ایران آمده است.»