امارات دشمن منافع ایالات متحده در خاورمیانه

امارات دشمن منافع ایالات متحده در خاورمیانه از محمد بن‌زاید، ولیعهد ابوظبی که با عنوان MBZ هم شناخته می‌شود، اغلب به‌عنوان یک رهبر نمونه در یک منطقه پر از پیچیدگی و آشفته خاورمیانه ستایش می‌شود. امارات متحده عربی در سال‌های گذشته سرمایه‌گذاری‌های گسترده‌ای برای لابی‌گری در ایالات متحده کرده و خود را به‌عنوان یکی از ستون‌های ثبات و پیشرفت در خاورمیانه در واشنگتن مطرح کرده است؛ اما این همه ماجرا نیست. اقدامات چهار سال اخیر امارات واقعیت نگران‌کننده و متفاوت دیگری را هم آشکار می‌کند.
رفتار مخرب محمد‌ بن‌زاید در منطقه که با هدایت دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری سابق آمریکا و مایک پومپئو، وزیر خارجه‌اش فعال شده، ماهیت واقعی سیاست خارجی امارات را نشان می‌دهد، سیاستی که ظاهرا باید در جهت منافع ایالات متحده باشد اما در عمل، منافع استراتژیک ایالات متحده در خاورمیانه را تضعیف می‌کند.
با پایان ریاست‌جمهوری ترامپ و ورود جو بایدن دموکرات به کاخ سفید، رئیس‌جمهور جدید آمریکا وعده داد که روابط ایالات متحده با رژیم‌های استبدادی مانند امارات را مورد تجدید‌نظر قرار خواهد داد؛ اما این کار چندان ساده نیست. امارات به‌تازگی توافق عادی‌سازی روابط با اسرائیل را به امضا رسانده و در همین مدت کوتاه، همکاری‌های گسترده امنیتی با اسرائیل داشته و در حال تبدیل‌شدن به بازوی تل‌آویو در منطقه است.
بایدن برای تجدیدنظر در رابطه واشنگتن و ابوظبی، باید در برابر لابی‌های امارات، اسرائیل و صنایع دفاعی آمریکا مقاومت کند. این روند از قبل از آغاز ریاست‌جمهوری بایدن آغاز شد و او در روزهای ابتدایی حضورش در کاخ سفید فروش جنگنده‌های اف 35 به امارات را که ترامپ با آن موافقت کرده بود، معلق کرد. بایدن از همان روزهای اول ریاست‌جمهوری نشان داد که قصد دارد اقدامات ترامپ در خاورمیانه را معکوس کند؛ اما تنها تغییر اقدامات اشتباه ترامپ کافی نخواهد بود. دولت جدید باید سرانجام به فروش تسلیحات نظامی و حمایت دیپلماتیک بی‌قید‌و‌شرط ایالات متحده از امارات متحده عربی پایان دهد. به این دلیل که امارات تحت پوشش این حمایت به ایجاد بحران‌های بشردوستانه و بی‌ثباتی منطقه پرداخته است.


در لیبی، امارات متحده عربی خلاف سیاست ایالات متحده عمل کرد و با تأمین بودجه و مسلح‌کردن ژنرال خلیفه حفتر در مبارزه با دولت لیبی در طرابلس، بارها تحریم تسلیحاتی سازمان ملل را نقض کرد. امارات نه‌تنها نیروهای حفتر را مورد حمایت تسلیحاتی قرار داد، بلکه گزارش شده که از طریق مزدوران گروه واگنر که مورد حمایت روسیه قرار دارند، به شبه‌نظامیان تحت فرمان ژنرال حفتر کمک مالی می‌کند.
امارات همچنین پایگاه نظامی در لیبی ایجاد کرد و هواپیماهای بدون سرنشین را برای انجام حملات هوایی علیه مواضع دولت ملی لیبی که مورد حمایت سازمان ملل و جامعه جهانی بود، در این پایگاه مستقر کرد. این حملات باعث کشته‌شدن تعداد زیادی از غیرنظامیان در لیبی شد. درگیری‌های لیبی که از زمان فروپاشی حکومت معمر قذافی آغاز شده، به‌دلیل مداخله طرف‌های خارجی مانند امارات و روسیه همچنان ادامه دارد و هنوز یک دولت مقتدر در این کشور بر سر کار نیامده است. با آشوب و جنگ داخلی در لیبی، هزاران نفر از خانه و شهر خود آواره شدند و جان خود را برای پناهندگی در اروپا به خطر می‌اندازند. این موضوع برای کشورهای اروپایی هم چالش‌های قابل‌توجهی ایجاد کرده است.
نقش امارات در یمن از این هم مخرب‌تر بود. در این کشور که حتی قبل از آغاز جنگ، فقیرترین کشور جهان عرب شناخته می‌شد، جنگی که یک طرف آن عربستان و امارات بودند، فاجعه‌ای بی‌سابقه آفرید. با وجود اینکه امارات اعلام کرد که نظامیان خود را از یمن خارج می‌کند اما این کشور همچنان یک طرف جنگ غیرقابل‌حل یمن است. جنگی که باعث بروز بدترین بحران انسانی در جهان شده و میلیون‌ها یمنی را در آستانه گرسنگی قرار داده است. امارات متحده عربی در هماهنگی با عربستان سعودی، یمن را مورد محاصره قرار داده تا عرصه را بر نیروهای حوثی که گفته می‌شود مورد حمایت ایران قرار دارند، تنگ کند.
براساس گزارش‌های معتبر، امارات همچنین با ایجاد بازداشتگاه مخفی، اقدام به شکنجه و قتل بازداشت‌شدگان پرداخت و از مزدوران متهم به انتقال تسلیحات ساخت آمریکا به شبه‌نظامیان مرتبط با القاعده در یمن، حمایت کرد. علاوه بر این، چهره‌های نزدیک به محمد بن‌زاید در کارزار ترور رهبران سیاسی یمن هم نقش داشته‌اند. علاوه بر این و درحالی‌که ادعا می‌شد هدف از جنگ، بازگرداندن منصورهادی، رئیس‌جمهور یمن، به قدرت است، امارات تاکنون از جدایی‌طلبان جنوبی در جنگ علیه هادی حمایت کرده و ایده دوپاره‌شدن مجدد یمن را در سر می‌پروراند.
امارات حتی در چین هم خلاف منافع ایالات متحده عمل کرده است. ابوظبی در هماهنگی کامل به حکومت چین، بازداشت گسترده مسلمانان اویغور در غرب چین را مورد حمایت قرار داده و به خواست چین، اویغورهایی را که در امارات حضور داشتند، اخراج کرده است.
در چنین شرایطی، ترامپ به‌جای تحت فشار قراردادن ولیعهد امارات، به‌طور مداوم در جهت تقویت سیاست‌های امارات گام برداشت و در آخرین روز کاری خود، یک پاداش خداحافظی شامل اسلحه و پول را برای این پادشاهی مشروطه به یادگار گذاشت. همراهی محمد بن‌زاید با محمد بن‌سلمان، ولیعهد ماجراجوی عربستان، باعث شد تا اقدامات مخرب آنها در دوره ریاست‌جمهوری ترامپ سرعت بیشتری بگیرد و فردی در کاخ سفید حضور داشت که سکان سیاست آمریکا در خاورمیانه را در اختیار این دو رهبر ماجراجو قرار داده بود.
اما اکنون فرصتی برای تغییر وجود دارد. بایدن در یکی از کمپین‌های انتخاباتی خود گفت: «ما می‌خواهیم دیکتاتورها و اوباش را از آغوش آمریکا بیرون کنیم و بار دیگر متحدان خود را در آغوش بگیریم». خاورمیانه آزمون خوبی برای راستی‌آزمایی این ادعای بایدن است. ادامه حمایت از محمد بن‌زاید می‌تواند منجر به فاجعه انسانی در یمن، جنگ مداوم در لیبی و مانع‌تراشی و سنگ‌اندازی در مسیر تلاش‌های ایالات متحده برای محدودکردن برنامه هسته‌ای ایران با روش‌های دیپلماتیک شود.
منافع ایالات متحده در ایجاد یک خاورمیانه امن و باثبات است. پایان‌دادن به حمایت ایالات متحده از حکومت‌های غیرمسئول و ناقض حقوق بشر، تضمین تردد آزادانه در تنگه هرمز، جلوگیری از بروز یک یازده سپتامبر دیگر و ممانعت از ایجاد یک جنگ دیگر بر سر انتخاب‌ها می‌تواند از اقدامات مؤثر بایدن برای جبران سیاست‌های مخرب ترامپ در چهار سال اخیر باشد.
بایدن باید با پایان فروش سلاح به امارات متحده عربی و حمایت‌های دیپلماتیک بی‌چون و چرا، سوخت اصلی برای مداخله‌های فاجعه‌بار امارات و محمد بن‌زاید را قطع کند و مانع از جاه‌طلبی‌های پرهزینه این کشور شود.
دولت بایدن باید از اشتباهات 20 سال گذشته بیاموزد. تجارت کاذب بین امنیت و حقوق بشر، سازش خودساخته‌ای است که امنیت ایالات متحده را کمتر می‌کند و باعث بروز فاجعه‌های بشردوستانه بیشتر در خاورمیانه می‌شود.
منبع: Responsible Statecraft