نقدی بر مجموعه روزهای ابدی

نقدی بر مجموعه روزهای ابدی احسان هوشمند- ‌پژوهشگر ‌صداوسیمای جمهوری اسلامی از روز هشتم دی ماه 1399 سریالی را با نام «روزهای ابدی» به کارگردانی جواد شمقدری و تهیه‌کنندگی محسن علی‌اکبری روی آنتن شبکه یک برده است. سریال مذکور حوادث و وقایع پیش از انقلاب تا تسخیر سفارت آمریکا را روایت می‌کند و با فلش‌بک به حوادث و تحولات سیاسی ایران پیش از انقلاب و فعالیت احزاب و گروه‌های سیاسی در پیش و پس از انقلاب در تلاش است تا روایت رسمی از تحولات کشور در سال‌های مورد نظر را تصویر کند. در این مجموعه تلویزیونی با استفاده از کلاه‌گیس برای زنان ایفاگر نقش‌های خاص از میان هنرپیشگان ارمنی برخی محدودیت‌های صداوسیما و ممیزی‌ها مرسوم دراین‌باره را تا حدودی پشت‌سر گذارده است.‌ تهیه‌کننده این سریال می‌گوید: سریال براساس «مستندات تاریخی نوشته ‌شده و تاریخ را تحریف نکرده است». این ادعا در حالی است که چالش‌برانگیزبودن برخی موضوعات و تحولات در سال نخست پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اهمیت وفاداری به روایتی دقیق و تاریخی از این پدیده‌ها را ضروری می‌کند. به‌ویژه آنکه تحولات فناوری در سال‌های اخیر موجب شده تا بینندگان چنین سریال‌هایی به‌سرعت بتوانند با جست‌وجوی کمی به روایت‌های رقیب نیز دسترسی یابند. موضوعاتی چون مخالفت بازرگان با بازگشت امام خمینی به تهران (باوجود تأکید بازرگان بر ضرورت حضور امام خمینی در تهران و لزوم بازگشت ایشان به تهران!)، نوع ارتباط مهندس امیرانتظام با دیپلمات‌های آمریکایی، حذف ترور تیمسار قرنی در سوم اردیبهشت‌ماه 1358 به‌عنوان نخستین ترور گروه فرقان و بی‌توجهی به ترور آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی در چهارم خرداد 1358 و تنها اشاره به ترور آیت‌الله مطهری و مواردی از این دست روایت ارائه شده در سریال را با مناقشه روبه‌رو می‌کند.
یکی از مناقشه‌برانگیزترین بخش‌های سریال درگیری‌های سیاسی در گنبد، ترکمن‌صحرا و مناطق کردنشین غرب کشور (مریوان و سردشت) است.
در چند قسمت روزهای اخیر، این سریال به مسائل قومی و روند حوادث در گنبد (قوم ایرانی ترکمن) و غرب کشور، یعنی حوادث کردستان و احزاب دموکرات و کومله و فدایی‌ها و سایر جریان‌های تجزیه‌طلب اوایل انقلاب در شهر مریوان و اطراف سردشت (آلواتان) را بازگو می‌کند. لازم به ذکر است از فردای پیروزی انقلاب و پس از حمله به شهربانی و سپس حمله به پادگان مهاباد در ابتدای اسفندماه 1357 و درگیری‌های سنندج در اواخر اسفندماه 1357 فضای مناطق کردنشین در استان‌های کردستان و آذربایجان غربی به شدت متشنج شده بود. این رویدادها در نهایت در ماه‌های بعد شدت یافت و درگیری‌های نظامی در این حوزه از سویی میان نیروهای ارتشی و سپاه و پیشمرگان کرد مسلمان با احزاب مسلح مستقر در منطقه و از سوی دیگر میان احزاب رقیب مستقر در منطقه صدها نفر کشته و زخمی بر جای گذاشت.‌ شوربختانه در کشور درباره این تحولات مهم سیاسی در مرزهای غربی کشور تاکنون آثار پژوهشی قابل توجهی منتشر نشده است. همچنین فیلم‌های مستندی که هر‌یک به زوایای این درگیری‌ها و تنش‌ها بپردازند نیز تولید آن‌چنانی نداشته‌اند. در چنین فضایی ورود سریال روزهای ابدی به اتفاقات سال نخست پس از پیروزی انقلاب بدون مشورت و بهره‌گیری جدی از نظرات کارشناسان و اهل فن و محققان در این حوزه موجب شده تا فیلم ارزش روایی بالایی نداشته باشد. به عنوان نمونه درحالی‌که داستان فیلم در اطراف شهرستان مریوان و نیز آلواتان شهرستان سردشت می‌گذرد، اما گویش و زبان شهروندان و اهالی در این مجموعه تلویزیونی زبان و گویش مردم کرمانشاه است! این توضیح به روشنی نشان می‌دهد چه اندازه تولیدکنندگان این فیلم با فضای فرهنگی و اجتماعی غرب کشور بیگانه هستند. طرفه آنکه اساسا مناطقی که با گویش کرمانشاهی، کلهر و سنجابی گویش‌ور دارد، از حوزه‌های حضور احزاب چپ و احزاب محلی در جریان تحولات غرب کشور دور بودند! یعنی اساسا این مناطق شاهد حضور احزاب مذکور نبوده‌اند! آیا چنین فیلمی بی‌خبر از واقعیاتی که برای هر دانشجوی تازه‌کاری در این حوزه کاملا روشن و بدیهی است، می‌تواند روایتگر دقیق و مستندی از تحولات مرتبط با حضور احزاب مسلح در غرب کشور باشد! حتی ایفاگر نقش صدیق کمانگر (یکی از مسئولان حزب کومله در آن دروه) نیز به فارسیِ گویش کرمانشاهی در فیلم به ایفای نقش می‌پردازد! یکی ‌دیگر از جهت‌گیری‌های فیلم منتسب‌کردن احزاب مستقر در کردستان ازجمله دموکرات، کومله، چریک‌های فدایی اقلیت و پیشگام به آمریکا و سیاست آمریکایی‌ها است. درحالی‌که براساس مدارک موجود و مستندات فراوان این احزاب همگی در اردوگاه چپ و مارکسیسم خود را تعریف و حتی علیه آمریکا نیز اقدام به موضع‌گیری‌های تند از طریق انتشار بیانیه و شعار و تجمع و... می‌کردند. چه نیازی است این احزاب را از بستر اصلی‌شان یعنی مارکسیسم- لنینیسم یا استالینیسم و حتی مائوئیسم جدا کرده و با قلب واقعیت به آمریکا متصل شوند!؟ درباره وابستگی این احزاب به اردوگاه چپ نیز اسناد و مدارک بسیار روشن و غیر قابل تردیدی وجود دارد و اسناد حزبی نیز کمابیش در دسترس است. این احزاب خود را در اردوگاه ستیز با امپریالیسم آمریکا تعریف می‌کردند! حتی حزب دموکرات و رهبران حزب دموکرات از جمله عبدالرحمن قاسملو از اشغال سفارت آمریکا توسط دانشجویان خط امام حمایت کردند! یکی‌ دیگر از نقدهای وارده بر این سریال در بی‌توجهی و کم‌توجهی به نقش ارتش در درگیری‌های روزهای نخست و ماه‌های نخست پس از انقلاب ازجمله تیمسار ظهیرنژاد و نیز دکتر چمران است! بار اصلی مدیریت جنگ در سال نخست درگیری‌های غرب کشور بر دوش ارتش قرار داشت... . همچنین این نکته بدیهی را یادآوری کنم که در مناطق کردنشین غرب کشور مقاومت جدی و محسوس و بزرگی توسط اهالی در برابر احزاب مسلح چپ و قوم‌گرا، یعنی دموکرات، کومله، فدایی خلق اقلیت و پیشگام و پیکار ظهور و بروز داشت که در فیلم روزهای ابدی نشان روشنی از آن دیده نمی‌ شود. بیش از 52 درصد از شهدای ثبت‌شده که جانشان را در برابر گروه‌های مسلح منطقه از دست دادند، از شهروندان استان‌های کردنشین غرب کشور بودند. تنها در شهر سنندج بیش از 500 نفر شهید به‌ دلیل کشته‌شدن توسط احزاب مسلح مستقر در منطقه ثبت شده است، درحالی‌که در این فیلم نشانی از مقاومت آنان دیده نمی‌شود. مقاومت مردم سنندج در برابر کومله در نخستین انتخابات شورای شهر سنندج در سال 1358 نمودار شد که نامزدهای کومله نتوانستند علیرغم حضور مسلحانه در این شهر بر شورا تسلط یابند! یکی‌ دیگر از کاستی‌های این مجموعه تلویزیونی اشاره‌نکردن به حضور احزاب کرد عراقی از جمله اتحادیه میهنی و قیاده موقت در تحولات سیاسی در کردستان است. ‌امروزه ده‌ها شبکه به زبان‌های کردی در منطقه فعالیت دارند. احزاب مسلح نیز با استفاده از این شبکه‌ها در حال ارائه روایت خود از تحولات دهه 50 در مناطق کردنشین کشور هستند. متأسفانه در درون کشور تا به حال غفلت بزرگی درباره پرونده تحولات سیاسی و امنیتی و نظامی در غرب کشور در دوره 10‌ساله 1357 تا 1367 صورت گرفته است. کمتر کار رسانه‌ای درخوری برای بررسی و ریشه‌یابی این موضوعات منتشر شده است.
 فیلم‌های مستند یا تاریخ شفاهی کمی نیز تولید شده است.
در چنین شرایطی ضروری بود کارگردانانی مسلط و آگاه درباره این موضوع ضمن مشاوره با محققان و پژوهشگران متخصص در این حوزه به تولید محتوا بپردازند. حساسیت مباحث مذکور و فعالیت ده‌ها رسانه قومی کُرد در منطقه و برخی اشتباهات تاریخی در روایتگری سریال تلویزیونی، خطاهای زبان‌شناختی و جهت‌داری معنادار و عدم وفاداری دقیق به روایات تاریخی و نیز با توجه به اینکه درگیری‌های سیاسی در اوایل انقلاب موجب جان‌باختن هزاران نفر از هم‌وطنان از جمله گروه قابل توجهی از اهالی مناطق کردنشین کشور شده است و ورود بدون مطالعه کافی و بدون توجه به حساسیت موضوع، ممکن است برخلاف انتظار تهیه‌کنندگان و سفارش‌دهندگان و تولیدکنندگان پیامدهای ناخوشایندی درپی داشته باشد، بر این اساس، پیشنهاد می‌کنم درباره موضوعات حساسیت‌برانگیزی چون درگیری‌های ابتدای انقلاب در استان کردستان و آذربایجان غربی ابتدا فیلم‌های مستند متعددی تولید و پخش شود. تاریخ شفاهی این تحولات ضبط و منتشر شود. حتی خاطرات رهبران جریان‌های درگیر در این بحران در خارج از کشور نیز ضبط و منتشر شود. تولید سریال‌هایی این‌چنین با بودجه کلان و سرمایه‌گذاری سنگین وقتی به نتیجه مطلوب می‌رسد که از ظرفیت‌های کارشناسی استفاده لازم را برده و با مشاوره با آگاهانِ موضوع، روایتی دقیق، واقع‌بینانه و منصفانه ارائه کند تا بر دانسته‌های مخاطب افزوده شود نه اینکه مخاطبان آگاه آن را باورناپذیر و کم‌بهره از واقعیت و به‌دور از رویدادهای واقعی ارزیابی کنند.