روزنامه جوان
1399/11/13
مسیر انقلاب را چگونه پیمودیم
در طول این ۴۲ سالی که انقلاب اسلامی مسیر خود را پشتسر گذاشته همواره یکی از مهمترین مسائلی که ذهن را به خود مشغول کرده، این بوده است که اکنون در کجای مسیر انقلاب اسلامی قرار داریم؟ مختصات آن چیست؟ آیا این مسیر را به اندازه پیمودهایم؟ تند رفتهایم؟ کند شدهایم؟ در جادهایم؟ منحرف شدهایم؟ در مسیر مستقیم در حرکت هستیم؟ در جاده به خواب رفتهایم یا در جهت معکوس حرکت کرده ایم؟برای فهم این موضوع که در کجای مسیر جاده انقلاب اسلامی هستیم، دانستن سه پیش نیاز، ضروری است و هرگونه تحلیل نسبت به موقعیتی که ایستادهایم بدون توجه به این سه پیشنیاز از دقت و صحت برخوردار نیست:
اول، قیاس دستاوردهای انقلاب اسلامی با گذشته. این مهم را میتوان هم در بعد کیفی، مانند وحدت، عزت، غرور ملی و استقلال و هم در بعد کمی، شاخصهای توسعه را با آمار و عدد ریاضی با ۵۷ سال دوران پهلوی اول و دوم مقایسه کرد.
دوم، موانع و مشکلات در مسیر انقلاب. در تبیین این نیاز باید گفت که نمیتوان موانع و مشکلاتی را که در مسیر انقلاب وجود داشته لحاظ نکرد و در عین حال، محل استقرار فعلی انقلاب را مورد نقد قرار داد. موانعی که حضرت امام میفرمود، به خاطر آن مجبور شدهایم روشها و تاکتیکها را عوض نماییم یا حوادثی که از آن امام راحل به «حوادث کمرشکن بعد از پیروزی» یاد میکرد، بسیار زیاد هستند .
سوم، امکان تحقق آرمانها و اهداف در بستر زمان. آیا میتوان همه مطلوبهای مدنظر را در این پروسهای که طی کرده ایم محقق کرد یا بارور شدن بسیاری از آرمانها، نیاز به زمان بلندمدت و تجربه بیشتر دارد؟
با لحاظ کردن سه پیشنیاز مذکور، باید به این پرسش پاسخ داد که اکنون کدام یک از گزینههای زیر در خصوص انقلاب اسلامی صادق است.
۱. تحقق اهداف انقلاب اسلامی:
از مهمترین اهداف محقق شده انقلاب اسلامی استقلال سیاسی ایران پس از ۲۰۰ سال تحقیر و وابستگی است. تبدیل شدن به قدرت منطقهای از یک قدرت وابسته از اهداف بزرگ این انقلاب بوده که محقق شده است. آنچه در طول سالهای اخیر با جانفشانیهای شهیدان بزرگی همچون سید الشهدای جبهه مقاومت شهید حاج قاسم سلیمانی انجام شد نشان از تحقق آرمان امام راحل و رهبری معظم انقلاب مبنی بر تشکیل «بسیج جهانی اسلام» بود که در واکنش به جریانهای تکفیری، داعش و بالاتر از آن نظام سلطه و رژیم صهیونیستی بود که محقق شده است. حرکت در مسیر خودکفایی در بسیاری از شاخصهای خرد و کلان همچون پزشکی، نظامی، هسته ای، فناوریهای نوین، سدسازی، فولاد، مواد غذایی، ارتباطات، برق، آب، جاده و هزاران حوزه پیشرفت کشور در آن زمینهها، نشان از رشد صدها برابری در طی حیات انقلاب اسلامی دارد. مهمترین شاخص عدالت در این سالها، رشد طبقه متوسط نسبت به دوطبقه پایین دست و بالادست اقتصادی است که با وجود خلأهایی در این زمینه، این طبقه باید حرف اول را در کشور بزند.
۲. توقف اهداف انقلاب:
به جرئت میتوان گفت انقلاب اسلامی بهرغم فشار همهجانبه و پیچیده دشمنان در هیچ جبههای مغلوب و شکستخورده نیست. باید پذیرفت که موانع، خیانتها، دشمنیها و محرومسازی در برخی حوزهها روند را کند کرده است، اما در هیچ بعد از ابعادی که شعار دادهایم، این حرکت متوقف و مسکوت نمانده است.
۳. تحریف انقلاب:
بعد از ارتحال حضرت امام (ره) و خصوصاً در ۲۰ سال اخیر بسیاری از نخبگان خسته شده و به دگردیسی و تجدیدنظرطلبی روی آوردهاند و تلاش نمودهاند از امام و انقلاب اسلامی تفسیری ارائه دهند که با استانداردهای غرب، همسو و همخوان باشد تا غرب ما را به رسمیت بشناسد. بخشی از نخبگان سابقاً انقلابی، نوعی مبارزه با نظام را با هدف فروکاستن اهداف انقلابی و اسلامیت نظام با هدف حرکت در مسیر استانداردهای غرب شروع کردهاند. تفسیر جمهوریخواهانه و دموکراسیخواهانه با نسخه غرب از امام (ره) و خلاصه کردن ۲۲ جلد صحیفه امام در عبارت «میزان رأی ملت است» تلاشی بود تا بخشی از هویت امام را پنهان کنند که البته با همه خباثتهایی که انجام دادند در این زمینه موفق نشدند. بعد از امام (ره) نیز در صف یاران انقلاب دوگانه «رفاه- مبارزه» شکل گرفت و کم کم این دو به آرایش علیه هم رسیدند. بخشی انقلاب را پایانیافته و لذتگرایی را توصیه و خانوادههای خود را نیز در این میدان برای تجملگرایی رها کردند و بخشی دیگر همچنان به صراط امام (ره) مبنی بر «تا کفر و شرک هست مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم» مصداق «فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا» شدند. اما برخلاف این حرکت غلط، همچنان مرکزیت انقلاب و خلف شایسته آن رهبر عظیم الشأن انقلاب بر اهداف و آرمانهای حضرت امام (ره) اصرار دارند و برای تحقق آن هزینههای لازم را پرداختهاند.
۴. استحاله انقلاب:
برخی از کسانی که موفق به انحراف انقلاب نشدند درصدد استحاله آن برآمدند و تلاش کردند با اصرار بر ماهیت حقوقی جمهوری اسلامی، آن را از ماهیت حقیقی تهی کنند و بر «جمهوری اسلامی اسمی» اصرار دارند که آن را با «نرمالیزاسیون یا عادیسازی ایران» معنادهی کنند. اراده استحاله از طریق تغییر ماهوی قوانین در مجلس ششم یا فشار مطبوعات را در مقطعی از تاریخ انقلاب دیدیم که رقم خورد. رسانههای غرب و سازمانهای بینالمللی نیز از جمله ابزارهای به استحاله کشاندن انقلاب اسلامی هستند که بعضاً هنوز در این حوزه فعالند.
۵. کند شدن شتاب حرکت انقلاب:
باید پذیرفت که در رسیدن به برخی از اهداف انقلاب اسلامی، همانند عدالت اجتماعی و توزیع امکانات کشور دچار مشکل بوده ایم و تا مرز عذرخواهی رهبری معظم انقلاب در مسئله عدالت به پیش رفتهایم. رانت و رانت خواهی، اساس این ناعدالتی است که واگذاری قدرت به جریانهایی که در مسیر اهداف انقلاب حرکت نمیکنند یا تلاش دارند از نسخههای غربی برای ادامه این مسیر استفاده کنند، باعث ایجاد فاصله و کند شدن حرکت در مسیر انقلاب اسلامی شده است. بنابراین، دور شدن انقلابیون از کرسی قدرت نیز این نقیصه را تشدید کرده است و مدلهای غیربومی در اداره کشور بر این مسئله سایه افکنده که انتخابات ۱۴۰۰ باید رافع این نقیصه باشد.
تحریم غرب بر روند توسعه مؤثر بوده است و در جنگ همهجانبه ما خسارتهایی را وارد کرده است، اما این خسارت به معنای رسیدن دشمن به اهداف خود نیست و دشمن تاکنون از وصول به اهداف مورد نظر خود ناکام مانده است.
فشار اقتصادی بر بخشی از مردم، نقطه چالشی مسئولان نظام و حتی شرمندگی آنها در مقابل مستضعفین است که برخی علل آن را بیاعتقادی در مدیران و بخشی نیز محصول فشار دشمن و بخشی دیگر را حاصل از بیمار بودن اقتصاد میدانند. اما مهمتر از همه، این است که با همه این مشکلات و دلخوریها در حوزه معیشت، ملت ایران سرافراز و مظلوم ایستاده است و همه مشکلات را تحمل کرده است تا حلاوت پیروزی خود را در گام دوم انقلاب با حرکتی که از ابتدای قرن جدید و با شروع ۱۴۰۰ دنبال میکند بر مردم وفادار به امام و آرمانهای آن بچشاند و داغ تسلیمپذیری را بر دل قدارهبندان عالم بنشاند و به همین دلیل است که از سوی دشمنان نظام و انقلاب، ملت بزرگ ایران به «ملت تروریست» لقب گرفته است.