آن روی سکه تحولات میانمار

زمانی که هانتر مارستون نقدی را درباره کتاب «زیر سایه پکن» اثر مورای هیبرت که درباره خیزش روز افزون چین در شرق آسیا نگاشته شده، در سایت شورای روابط خارجی آمریکا منتشر کرد، شاید گمان نمی کرد که روزی این چنین جمهوری خلق چین، اولین گمانه رسانه ها به عنوان عامل اصلی خارجی یک کودتای نظامی باشد. اصلی ترین اخبار سیاسی شرق آسیا حول خبر وقوع کودتا در میانمار توسط ارتش و بازداشت آنگ سان سوچی و وین مینت می‌چرخد. واقعه ای که از همان ساعات ابتدایی، محلی جدید به منظور تداوم رویکرد تقابلی جنگ سرد آمریکا و چین در نظر گرفته شد. در خصوص تحولات میانمار حرف‌های زیادی برای گفتن و نوشتن وجود دارد که در این نوشتار صرفا به چند نکته اشاره می شود: 1. آنگ سان سوچی در سال ۲۰۱۶ در شرایطی به قدرت رسید که طی ده‌ها سال، حکمرانی کشور در اختیار ارتش و شورای نظامی بود. در همین دوره هم طبق قانون اساسی مصوب سال ۲۰۰۸، عملا ارتش دارای نقشی بی‌بدیل در فرایند تصمیم سازی و تصمیم گیری در کشور بوده است. به عنوان نمونه، طبق همین قانون اساسی مورد حمایت ارتش، علاوه بر این که ۲۵ درصد کرسی‌های پارلمان میانمار به صورت انتصابی به نظامیان تعلق گرفته، اداره سه وزارتخانه کلیدی کشور، دفاع و امور مرزی هم بر عهده آن‌ها بوده است. بنابراین قدرت و اختیارات حکومت غیرنظامی سوچی طی این سال ها  به صورت قانونی به شدت از سوی نظامیان تحدید شده بود. 2. توجه به عنصر ناسیونالیسم بودایی عنصری بسیار موثر در تحلیل تحولات میانمار است. میانماری‌ها به شدت بر هویت مذهبی بودایی خود تاکید دارند و این موضوع روهینگیاها همواره مورد توجه مانک‌ها و رهبران گروه‌های ناسیونالیست بودایی بوده است. در این شرایط، شاید طبیعی است که سوچی و حزب متبوعش (NLD) پس از به قدرت رسیدن به عنوان یک بازیگر سیاسی و نه کنشگر مدنی، به بدنه آرای خود بی‌تفاوت نباشند. از این رو، انتظار موضع گیری شدید علیه ارتش به عنوان متهم اصلی جنایت علیه روهینگیاها در فضای به شدت هیجانی و جامعه مدنی شکننده میانمار در طول این سال‌ها، شاید از منظر عقلانیت ابزاری و کارکردی منطقی به نظر نمی‌رسید‌. حتی فراتر از آن، چنین موضع گیری می‌توانست کار را برای روهینگیاها و سایر مسلمانان میانمار سخت‌تر و پیچیده‌تر کند. 3. مسلمانان میانمار تنها روهینگیاها نیستند. علاوه بر آن‌ها که متاسفانه از منظر دولت میانمار شهروند این کشور محسوب نمی‌شوند و تحت عنوان بنگالی از آن‌ها یاد می‌شود، حدود ۴ تا ۵ میلیون نفر مسلمان در این کشور زندگی می‌کنند. بر خلاف مباحث رسانه‌ای، در طول این سال ها عمده این مسلمانان از عملکرد دولت سوچی رضایت داشتند و در انتخابات‌ها چه در سال ۲۰۱۵ و چه انتخابات اخیر از حزب اتحادیه ملی برای دموکراسی حمایت کردند. در همین زمینه، در انتخابات ۸ نوامبر حتی یک نامزد مسلمان از این حزب توانست رای بیاورد. در عین حال چرایی جنایت  های تلخ و خونین علیه اقلیت مسلمان در میانمار خود بحث مفصلی می‌طلبد اما نکته‌ای که عمدتا مورد غفلت قرار می گیرد، آن است که این اقدامات در طول این سال‌ها تنها علیه روهینگیاها در ایالت راخین نبوده است، بلکه در سایر ایالت‌ها و حتی در همین راخین هم سال‌هاست که بین گروه‌های قومی مسلح از جمله ارتش اراکان، متشکل از بوداییان، خواهان خودمختاری راخین و ارتش میانمار تحت عنوان تاتماندو درگیری مسلحانه وجود داشته که در پی آن ده‌ها هزار نفر جدای از مسلمانان روهینگیا از سایر قومیت‌ها، از جمله بوداییان، هندوها و... نیز آواره شده‌اند. 4 . هر کشوری بر اساس مولفه های امنیت ملی خود، به تناسب قدرت ملی مراقبتی جدی در حوزه محیط امنیتی خود دارد که عمدتا شامل همسایگان اطراف است. چین هم از این قاعده مستثنا نیست. برای سال های سال، رقابتی جدی میان جمهوری خلق چین و ایالات متحده آمریکا برای بسط نفوذ در میانمار به عنوان یکی از همسایگان حائز اهمیت نزد پکن در جریان است. وجود خط لوله انتقال انرژی از استان یونان چین به خلیج بنگال که از میانه میانمار عبور می کند نیز بر اهمیت این کشور افزوده است. 5 . به طور سنتی چین بر نظامیان و ارتش میانمار نفوذ قابل توجهی دارد. اما فعلا برای قضاوت درباره این که آیا پکن پشت ماجرای کودتا حضور داشته یا خیر زود است. این حادثه بیشتر برایند تحولات سیاسی داخلی این کشور، به ویژه احساس ناکامی شدید نظامیان و احزاب وابسته به آن‌ها در انتخابات ۸ نوامبر و نگرانی از آینده سیاسی نامعلوم خودش بوده است تا آن که بخواهیم دخالت عنصر خارجی را در آن پررنگ کنیم. هر چند که تاثیرگذاری پکن در این ماجرا قابل کتمان نبوده و نیست. محور شرقی در منطقه پاسیفیک از مهم ترین برنده های تحولات این روزهای میانمار است؛ این پیروزی دیری نخواهد پایید مگر آن که بتواند حمایت مردمی را نیز به همراه داشته باشد.