روزنامه اعتماد
1399/11/16
كرونا 2 - فوتبال صفر
گروه ورزشدرست يك هفته بعد از آسماني شدن مهرداد ميناوند، غروب ديروز علي انصاريان هم در سن ۴۳ سالگي بعد از چند روز جنگ با بيماري كرونا در بيمارستان فرهيختگان درگذشت. پيكر او براي جلوگيري از تجمع مردم خيلي سريع به بهشت زهرا منتقل شد. اين اتفاق غمانگيز در شرايطي رخ داد كه سطح هوشياري و اكسيژن خون علي از روز سهشنبه در نوسان شديد قرار داشت و پزشكان ميگفتند تنها يك معجزه ميتواند او را نجات دهد براي همين از مردم خواسته شد فقط دعا كنند. مردم دعا كردند. مادر علي دعا كرد تا خدا پسرش را در روز مادر به او هديه بدهد اما...
مرحوم انصاريان فوتبال حرفهاياش را با عضويت در تيم جوانان پيام تهران آغاز كرد. بانك سپه، بانك ملي و فجر سپاسي باشگاههاي ديگري بودند كه علي در رده جوانان برايشان توپ زد. او سپس به تيم بزرگسالان فجر سپاسي شيراز پيوست و از آنجا ماجراجويي فوتبالياش را در سطح اول آغاز كرد. انصاريان سپس راهي پرسپوليس شد تا پرافتخارترين دوران فوتبالياش را آغاز كند. او خيلي زود به يكي از محبوبترين بازيكنان بين هواداران دو آتشه پرسپوليس تبديل شد. اسمش را گذاشتند علي بخيه. چون خودش ميگفت من ركورددار بخيه خوردن در فوتبالم. بارها اتفاق افتاد كه سرش يا ابرويش حين بازي شكاف برداشت و او كنار زمين با چند تا بخيه به مستطيل سبز برگشت در حالي كه خونابه قرمز از زير بانداژ شره ميكرد. او گل هم زياد ميزد. پنالتيزن تيم هم بود. هيچكس پنالتي خلاف جهت او را به اليور كان زماني كه با بايرن به تهران آمده بود، فراموش نميكند. انصاريان بعد از ۸۸ بازي براي پرسپوليس يك سال به سايپا پيوست و دوباره به جمع سرخپوشان بازگشت و دو سال ديگر براي اين تيم بازي كرد.
در سال ۸۶ علي بعد از ۹ سال حضور در پرسپوليس به تشخيص آري هان از تيم كنار گذاشته شد و بعد همانطور كه خودش تعريف ميكرد سر لجبازي راهي استقلال شد تا پيراهن تيم رقيب را بر تن كند. ميگفت بدترين خاطرهام بازي مقابل پرسپوليس با پيراهن استقلال در دربي بود. علي در سالهاي بعد مثل ماركوپولو فوتبال ايران را گشت و به تيمهاي استيل آذين، استقلال اهواز، گسترش فولاد، شهرداري تبريز و آخر سر به شاهين بوشهر پيوست و درنهايت سال ۱۳۹۰ كفشهايش را در ۳۴ سالگي آويخت. در اين مدت ۶ بار هم پيراهن تيم ملي را برتن كرد، آنهم در آن سالهايي كه همه فكر ميكردند انصاريان بايد بيشتر از اينها به تيم ملي دعوت شود. علي در مورد تيم ملي ميگفت:«تيم ملي براي من مثل سايهام بود. هر وقت به آن نزديك شدم از من دور شد.»
مرحوم انصاريان بعد از فوتبال وارد عرصه هنر شد و در 3 بخش اجرا، خوانندگي و بازيگري كارش را پيش برد. جايي كه معلوم شد او چقدر آدم با استعدادي است. چه تسلطي روي اجرا دارد و شايد اگر زودتر وارد اين حوزه شده بود يكي از بزرگترين شومنهاي ايران لقب ميگرفت. هوش هيجاني بالا و طنازياش هر برنامهاي كه ميزبانش بود را جذاب ميكرد. هيچكس بامزه بازيهاي انصاريان را در برنامه ويژه جام جهاني ۲۰۱۸ از ياد نميبرد. انصاريان در سينما و تلويزيون هم كارنامه پرباري به جا گذاشت. در فيلمهايي چون پاداش سكوت،كلاف، شروع يك پايان، حكم تير، دو روز تا ماندن، حس خوب زندگي، اژدر،كلوپ همسران و رمانتيسم عماد و طوبا نقشآفريني كرد. غمانگيز اينكه «رمانتيسم عماد و طوبا» اين روزها در جشنواره سيونهم فيلم فجر در حال اكران است.
علي انصاريان يكي از انسانهاي خودساخته دوران ما بود. ميگفت از بچگي با برادرش آلاسكا و بلال ميفروخته و در بازار پادويي ميكرده. علي در جواني پدرش را به خاطر بيماري سرطان از دست داد و به خاطر اينكه مراقب مادرش باشد هرگز ازدواج نكرد. همهجا از اينكه نوكر مادرش است، ميگفت. هنوز يكي از عكسهاي پروفايلش يك كميك است كه در آن نوشته:«بيخيال همه. آي لاو يو ننه» يكي از آرزوهاي غريبش هم اين بود كه ميگفت:«كاش قبل از مادرم بميرم.» حالا علي انصاريان رفته است. اهالي فوتبال در حال به اشتراك گذاشتن خاطرات فوقالعادهاي هستند كه او برايمان در مستطيل سبز و قاب دوربين ساخت. از حضورش در سريال زير آسمان شهر قبل از دربي با عليرضا نيكبختواحدي و گفتن اين جمله كه ما با استقلاليها دوستيم و فرداش قلم كردن پاي نيكبخت و اخراج از زمين مسابقه! از ضربات سرش روي اوت دستيهاي علي عليزاده. از صورت پرخونش كنار زمين با پيراهن استقلال. از حضورش به همراه مادر در برنامههاي تلويزيوني. از نقش آخوند بازي كردنش، زنداني شدنش و بيسيم به دست گرفتنش در سريالهاي تلويزيوني.
حالا پيامهاي تسليت يكي پس از ديگري منتشر ميشود. همه با حالتي ناباورانه از رفتن انصاريان درست يك هفته پس از مهرداد ميناوند ميگويند. از او تشكر ميكنند براي اينكه هميشه سعي ميكرد لبخند به لب ديگران بياورد. به كرونا لعنت ميفرستند و از خدا ميپرسند چه ميشد در روز مادر علي را به مادرش هديه ميدادي؟ كرونا در ۴۵ دقيقه اول مهرداد را از ما گرفت و در ۴۵ دقيقه دوم علي را. اين باختي است كه هرگز جبران نميشود. تازه اگر خوششانس باشيم و بازي همين جا به پايان برسد.
روزنامه اعتماد درگذشت علي انصاريان را به خانواده او و جامعه فوتبال و هنر تسليت ميگويد.
سایر اخبار این روزنامه
شفافيتي كه گم شد
بدگويي و بدزباني در جامعه بايد جمع شود
پيروزي قاطع در لاهه
ركوردزني تورم مسكن در دي ماه
كرونا 2 - فوتبال صفر
تفاوتي ندارد؛ اصولگرا!
پادرمياني شوراي حل اختلاف يا رهبري؟
بغداد و تهران: عملگرايي به جاي حاشيهسازي
پيروزي چشمگير حقوقي ايران در ديوان بينالمللي
واقعيسازي نرخ ارز
زنگهاي قرمز را به صدا درآوريد
عكس روز