35 هزار روپایی در 3 ساعت!

به تازگی اهالی خونگرم شهرستان میناب استان هرمزگان شاهد رکوردشکنی یکی از جوانان ورزشکار شهرشان به نام آرش احمدی طیفکانی بودند که موفق به ثبت رکورد 35 هزار روپایی در مدت زمان 3 ساعت و 42 دقیقه و 12 ثانیه در حضور نماینده ثبت رکوردهای جهانی ایمارو شد و با اختلاف چشمگیری از همتای انگلیسی‌اش که پیش از این رکورددار این عرصه بود، سبقت گرفت و بار دیگر نامش را در اوراق زرین رکورد‌‌شکنان ایرانی ثبت کرد. آرش که از جوانی آرزوهایش را با توپ‌زنی در مستطیل سبز جست‌وجو می‌کرد و برای رسیدن به آن سعی و تلاش فراوانی داشت و تا انتخاب‌شدن در تیم گل‌گهر سیرجان هم پیش رفت، به دنبال یک مصدومیت شدید، چهارگوشه مستطیل سبز را بوسید و تصمیم گرفت با رکوردشکنی برای ایران افتخارآفرینی کند. در پرونده امروز به سراغ احمدی رفتیم و از عشق‌ و علاقه‌اش به طی‌کردن این مسیر ورزشی، کارنامه رکوردها و برنامه‌های آینده‌اش پرسیدیم. در خور ذکر است این ورزشکار مینابی تاکنون موفق به ثبت ۵ رکورد به نام خود در سازمان جهانی ثبت رکورد‌های ورزشی(ایمارو) و ۲ رکورد در گینس شده است.
پدرم به استقلال و پرسپولیس  گل زده است پدر ورزش‌دوست و فوتبالی آرش، مشوق او برای پیگیری علاقه‌اش بوده است. او در این باره می‌گوید: «پدرم عبدالرضا احمدی یکی از بهترین فوتبالیست‌های استان هرمزگان بود که سابقه گلزنی به باشگاه‌های پرسپولیس و استقلال تهران را در کارنامه ورزشی خود دارد و چندبار هم به اردوهای انتخابی تیم‌ملی دعوت شد و هم اکنون عضو تیم پیش کسوتان میناب است. من فرزند بزرگ خانواده هستم و غیر از خودم چهار برادر دارم. پدرم زمان کودکی و نوجوانی‌ام، من را همراه خودش به زمین‌های خاکی می‌برد، یک گوشه زمین تمرین می‌کردم و برای همین به فوتبال علاقه و تعصب زیادی پیدا کردم. در واقع استارت ورزش من از همان‌جا زده شد. خوب است بدانید نام تیم پدر، آرش بود و به همین‌ دلیل نام مرا آرش گذاشت. همیشه با خودم می‌گفتم باید جا پای پدرم بگذارم تا یادش در خاطره‌ها بماند».   در زمین‌ خاکی زانوها و مینیسک پاهایم آسیب شدیدی دیدند عشق و علاقه زیاد آرش به فوتبال آن‌قدر زیاد بوده که او را برای تست در باشگاه استقلال به تهران می‌کشاند، اما به گفته خودش در این راه به بن‌‎بست می‌خورد. او در این‌باره توضیح می‌دهد: «در روزنامه خواندم تیم جوانان استقلال تهران تست می‌گیرد و برای همین به تهران آمدم، اما متاسفانه چون پارتی‌بازی بود و من هم آشنایی نداشتم، گفتند مهلت تست‌گیری تمام شده است. ناراحت به مسافرخانه برگشتم و مسئول مسافرخانه هم متوجه ناراحتی‌ام شد و گفت آقای حمید جاسمیان، اولین کاپیتان تاریخ پرسپولیس در همین مسافرخانه اسکان دارد و چرا با او صحبت نمی‌کنی؟ گفتم من که حمید جاسمیان را نمی‌شناسم، ولی خیلی دوست دارم ببینمش. گفت ساعت 9 برای صبحانه می‌آید. منتظر نشستم تا این‌که حمید جاسمیان با آن قامت بلند و لباس ورزشی قرمز رنگی که روی آن جمله «پیش کسوتان پرسپولیس» نوشته شده بود وارد شد و ماجرای سفرم به تهران را برایش تعریف کردم و گفت: یک چیزی بگویم، دور باشگاه پرسپولیس و استقلال را خط بکش که این‌جا همه‌اش پارتی‌بازی هست و فقط باید با پول کارت را راه بیندازی! چون در باشگاه بوده‌ام، می‌دانم چه خبر است و برو از باشگاه‌های لیگ یک و دو مانند گل‌گهر سیرجان شروع کن و من را به این باشگاه معرفی کرد. اتفاقا در گل‌گهر تست دادم و انتخاب هم شدم، اما مربی گفت تو هم دانشجو هستی و هم سربازی نرفتی ، اول باید مشکل سربازی‌ات را حل کنی. خلاصه این که رفتم سربازی و بعد از خدمت در یکی از زمین‌های خاکی میناب پاهایم پیچ خورد و زانوها و مینیسک پاهایم آسیب شدیدی دیدند. آن جا بود که عمر فوتبال من هم تمام شد و فوتبال را برای همیشه کنار گذاشتم. از طرف دیگر سنم هم بالا بود و انگیزه‌ای برایم نمانده بود».   سال 92  رکورد روپایی زدن در ایران را شکستم هفت‌سالی از ثبت اولین رکورد روپایی طیفکانی می‌گذرد. در ادامه گفت‌وگویم با آرش را به سمت فعالیت کنونی‌اش می‌برم که می‌گوید: «همیشه ویدئو‌های افرادی را که موفق به ثبت رکورد در گینس شده‌اند، می‌دیدم و در ذهنم تصویرسازی می‌کردم و می‌گفتم که روزی می‌شود من هم چنین رکوردی ثبت کنم؟ تا این که یکی از روزهای  سال 92 پدربزرگ مرحومم که بازاری بود و قصد داشت برای خرید اجناس مغازه‌اش به تهران سفر کند، به من گفت همراهم بیا تا تنها نباشم و من هم قبول کردم و با خودم گفتم در مدت حضورم در تهران پیگیر ثبت رکوردهایم می‌شوم. ولی چون معرفی‌نامه‌ای از سوی مسئولان نداشتم، دوباره به حمید جاسمیان زنگ زدم و او را از تصمیمم باخبر کردم و ایشان هم خیلی کمکم کرد. مسئولی که جاسمیان مرا به او معرفی کرده بود به من گفت می‌توانی جلوی جمعیت رکوردت را ثبت کنی؟ گفتم: بله و خوشحال برگشتم به مسافرخانه و به پدربزرگم گفتم باید بروم شهریار و رکورد بزنم، اما لوازم ورزشی ندارم. با پولی که پدربزرگم به من داد، تمام لوازم ورزشی‌ام را گرفتم و فردایش هم رفتم شهریار. در پارک کودک شهریار سالنی بود و بدبختانه کسی که روپایی‌هایم را می‌شمرد، در حین شمردن مدام تلفنش زنگ می‌خورد و روپایی ما هم همین‌طور ول می‌شد و تعدادش از قلم می‌افتاد. باز هم همان روز 5426 روپایی در مدت زمان یک ساعت ثبت کردم و این شد شروع رکوردزنی‌هایم. همان زمان آقای هادی رضایی گفت شما رکورد استان هرمزگان را   زدی، اما در زمان برگشت به میناب تماس گرفت و گفت تو رکورد ایران را شکستی».  
رکورددار گینس برای نگه‌داشتن توپ روی پیشانی هستم آرش در طول سال‌های گذشته موفق به ثبت رکوردشکنی‌های زیادی در سطح ملی و بین‌المللی شده، او درباره سایر رکوردشکنی‌هایش این‌طور توضیح می‌دهد: «سال 93 رکوردم را به 7738 روپایی در مدت زمان 60 دقیقه با عنوان رکورد سرعتی ارتقا دادم. البته همان زمان یک رکورد دیگر هم به ثبت رساندم و آن هم نگه‌داشتن توپ فوتبال روی پیشانی به مدت یک ساعت و 56 دقیقه بود. اولین رکورد جهانی که در گینس به ثبت رساندم، نگه‌داشتن توپ فوتبال روی پیشانی بود که قبل از من در دست توماس لانگ‌من انگلیسی با 8 ساعت و 32دقیقه و 12 ثانیه بود، ولی من در روز رکوردشکنی از ساعت 9 صبح به صورت مداوم و بدون استراحت تا عصر همان روز به مدت 8 ساعت و 42 دقیقه و 12 ثانیه توپ را روی سرم نگه داشتم و موفق شدم   رکورد  ورزشکار انگلیسی را با اختلاف 10 دقیقه بیشتر بشکنم. جا دارد بگویم که در تاریخ ورزش ایران اولین نفری هستم که توانستم رکورد نگه‌داشتن توپ فوتبال روی پیشانی را ثبت کنم. پارسال با خودم گفتم من یک بار رکورد گینس را به ثبت رساندم و   رکورد  قهرمانی کشور را هم دارم، این بار بیایم در سازمان ایمارو هم رکوردم  را ثبت کنم، برای همین رفتم تهران و توانستم 3 رکورد جهانی دیگر ثبت کنم. یکی از رکوردهایم روپایی سرعتی بود که موفق شدم7 هزار و اندی روپایی را به ده هزار و نهصد و بیست روپایی در یک ساعت و 30 دقیقه برسانم. یکی دیگر از رکوردهایم، مربوط به نگه داشتن توپ فوتبال روی بینی به مدت یک ساعت و 2 دقیقه و سومی هم مربوط به نگه‌داشتن توپ فوتبال روی سر بود».   3 سال برای ثبت رکورد روپایی مسافتی تمرین کردم «5 دی ماه امسال تصمیم گرفتم رکورد روپایی مسافتی را که قبل از آن در دست یک ورزشکار انگلیسی به مسافت 20 کیلومتر بود ،بشکنم و به ثبت برسانم»، احمدی با این مقدمه درباره این رکورد می‌افزاید: «سه سال برای ثبت رکورد مسافتی تلاش کردم و زحمت کشیدم. دوبار آمدم تا در ورزشگاه خلیج‌فارس بندرعباس رکوردم را ثبت کنم و تا سه ساعت و خرده‌ای هم پیش رفتم، ولی چون مسئولان با من همکاری نداشتند و نور ورزشگاه را خاموش کردند و من هم به تاریکی برخوردم، موفق به ثبت رکورد نشدم، اما هرگز امیدم را از دست ندادم تا این که در دی‌ماه امسال در روستای دوهو میناب این رکورد را ثبت کردم و خوشبختانه توانستم رکورد ورزشکار انگلیس را با اختلاف یک کیلومتر و دویست متر به مدت 4 ساعت و 56 دقیقه بشکنم. این را هم بگویم در این نوع رکوردشکستن‌ها زمان مهم نیست، بلکه طی‌کردن مسافت بیشتر مهم است». رکورددار مینابی 10 بهمن ماه امسال هم در حضور رئیس ثبت رکوردهای جهانی ایمارو موفق به ثبت رکورد جدیدی شد. وی در این‌باره می‌گوید: «در واقع این رکورد در سازمان ایمارو در تهران ثبت شده بود، اما حکمش برایم ارسال نشده بود. به‌ همین دلیل از دکتر قلی‌زاده دعوت کرده بودیم که به میناب بیاید تا یک بار دیگر در حضور مردم به ثبت برسانم و حکمش را هم در میناب بگیرم و موفق شدم 35 هزار روپایی در مدت زمان سه ساعت و 42دقیقه و 12 ثانیه به‌صورت ثابت و مداوم به ثبت برسانم».  
در آینده با توپ‌های کوچک هم روپایی می‌زنم برخی از روپایی‌زن‌های حرفه‌ای علاوه بر توپ فوتبال، با توپ‌های کوچک هم رکوردشان را ثبت می‌کنند، طیفکانی درباره روپایی‌زدن با دیگر توپ‌ها و تصمیمش برای آینده هم می‌گوید: «بیشتر تمرکزم روی توپ فوتبال بوده، ولی در حال برنامه‌ریزی هستم تا با توپ‌های کوچک هم روپایی بزنم. این را هم بگویم  ان شاءا... قصد دارم ماه‌های آینده به تهران سفر کنم تا رکورد جدیدی ثبت کنم. البته این بار روپایی نمی‌زنم و با همین حرکت نگه‌داشتن توپ روی بینی به صورت خوابیده با توپ ریز قصد دارم تقریبا سه ساعت بخوابم که ان شاءا... طولانی‌ترین مدت زمان خوابیدن روی توپ خواهد بود. لازمه این حرکت هم تمرکز خیلی زیاد و آرامش روانی مطلوب است و روز رکوردشکنی نباید نگرانی و ناراحتی برای فرد به وجود بیاید.»   تمرین‌هایم را خودم  ابداع می‌کنم درست است احمدی سال‌ها از فوتبال فاصله گرفته، اما تمرین‌های سخت و حرفه‌‌ای‌اش به قوت خود باقی هست و ذره‌ای از تمرین‌هایش کم نشده. وی در این‌باره می‌گوید: « من تمریناتم را خودم ابداع می‌کنم، یعنی مهارت‌هایم تخصصی هست و هر مربی توان انجام‌دادنش را ندارد، مگر آن کسی که خودش در این زمینه کار کرده باشد. بر فرض اگر بخواهم شاگردی تربیت کنم، چون خودم تجربه‌اش را دارم، می‌توانم شاگرد خوب و کاربلدی آماده کنم. معمولا روزی یک‌ساعت و نیم می‌دوم تا نفس خوبی داشته باشم، استقامت بدنی‌ام بالا برود، تمرکزم تقویت شود و همچنین در کنار همه این‌ها روی انعطاف و حرکات کششی بدنم هم کار می‌کنم. حتی مسئولان محل کارم به من لطف کردند که در محل کار هم می‌توانم روزی دو ساعت تمرین کنم. لازم است بگویم اگر رکورد ورزشکار انگلیسی را شکستم با صفر شروع کردم. به هیچ امکاناتی دسترسی نداشتم، نه پزشک بالای سرم بود، نه مربی بدن ساز داشتم و نه امکانات ورزشی مناسب.»   حمایت مسئولان در حد یک  بنر  زدن و 4 تا صندلی بود «یک بنز زدن و چهارتا صندلی‌آوردن که حمایت نشد»، احمدی با این مقدمه از میزان حمایت مسئولان و هزینه ثبت رکوردهایش می‌گوید: «برای هزینه رکورد 5 دی ماه هیچ حامی مالی نداشتم و با بدبختی و گرفتاری حقوقم را روی هم گذاشتم تا رکوردم را به ثبت برسانم و هنوز آن هزینه‌ها را کامل پرداخت نکردم و بدهکارم. اصلا استقبال مناسبی هم از مهمانمان که برای ثبت رکوردم می‌آمدند  و اولین‌بار هم به هرمزگان سفر می‌کردند، صورت نگرفت. متاسفانه مسئولان ما کارشان را به دقیقه نود انداخته بودند به‌ همین دلیل گیج شده بودند که باید چه‌کار کنند؟ چه بگویم، کم‌وکاستی‌ها خیلی زیاد است و هیچ توجهی به ما نمی‌شود. مسئولان شهرم هزارتومان هم کمک نکردند. اتفاقا زمانی که رکورد نگه‌داشتن توپ فوتبال روی پیشانی‌ام را ثبت کردم، خبرگزاری اسپوتنیک روسیه مصاحبه‌ای با من کرد و پرسید مسئولان چه حمایتی از تو کردند؟ گفتم سال 2017 که رکوردشکنی کردم فرماندار شهرمان آمد خانه‌مان و یک آب میوه‌گیری برایم جایزه آورد که همین جمله به چهار زبان زنده دنیا ترجمه شد و در خبرگزاری‌های مختلف قرار گرفت. متاسفانه یا کسی کارهای مرا نمی‌بیند یا برایش مهم نیست، در واقع از این دو حالت خارج نیست. شاعری گفته است، تا بوده‌ایم چنین است، تا بوده‌ایم چنین باد، سهم پرنده‌ها را جز این چه می‌توان داد؟ همین‌جا می‌گویم با این شرایط اگر حمایتی از من نشود زمانی که  کرونا بخوابد از ایران می‌روم. همین الان امارات و قطر خیلی راحت به من تابعیت می‌دهند. برای چی نروم؟! مگر دوران ورزشکاری و قهرمانی تا آخر عمرم می‌ماند؟ 19 سال زحمت کشیدم تا به این جا برسم، وقتی دارم می‌بینم پدر خودم یکی از بهترین فوتبالیست‌ها بوده، هیچ حمایتی از او نشده و در سوپرمارکت کار می‌کند، چرا بمانم؟  جایی می‌روم که با رکورد جهانی که برایشان می‌زنم، کلی کار برایم انجام دهند».  
افتخار می‌کنم این رکوردها به نام ایران ثبت می‌شود احمدی صحبت‌هایش را این طور به پایان می‌رساند: « از این ثبت رکوردها حس خیلی خوبی دارم و قدرت خاصی به من وارد می شود تا بتوانم کارم را ادامه دهم، اما شما نگاه کنید یک قهرمان المپیک وقتی به کشورش برمی‌گردد 10سکه‌ به او می‌دهند، درکار ما غیر از این که چیزی به ما نمی‌دهند، باید از جیب‌مان هم هزینه کنیم و آسیب‌های زیادی به بدن‌مان وارد می‌شود. برای مثال حرکت نگه‌داشتن توپ روی صورت داشت مویرگ‌های چشم‌هایم را پاره می‌کرد و خیلی خطرناک بود، اما تمام این سختی‌ها را به جان خریدم، فقط به این دلیل که علاقه داشتم و می‌خواستم این رکوردها به نام ایران ثبت شود، بالاخره من یک شهروند ایرانی هستم.»