روزنامه وطن امروز
1399/11/23
مختصات خودسازی نظام اسلامی در دهه پنجم
روحالله اژدری: مقایسه انقلاب اسلامی و انقلاب فرانسه نشان میدهد در دهههای اول این انقلابها فشارها و توطئههای درونی و بیرونی به دلیل ایدئولوژی جدید آنها وجود داشته است. در انقلاب فرانسه کشورهای همسایه که حکومت پادشاهی داشتند، نوع حکومت جمهوری جدید در فرانسه را خطری برای حاکمیت خود میدیدند، لذا حکومتهای بلژیک، اتریش و انگلستان با فرانسه وارد جنگ شدند اما نیروهای انقلابی فرانسه از شور و شوق انقلابی برخوردار بودند و از خود جسارتهای عجیبی نشان میدادند. دانتون یکی از خطبای مشهور و از رهبران انقلاب فرانسه در وصف سربازان انقلابی میگوید: «برای پیروزی بر دشمنان وطن باید جسارت، باز هم جسارت، و همیشه جسارت داشته باشیم»(نگاهی به تاریخ جهان، جواهر لعل نهرو، صفحه ۷۲۶). ضدانقلابیون فرانسه نیز با فرار به انگلستان با حمایت آن کشور، میلیونها پول و اسکناس جعلی و ساختگی به فرانسه میفرستادند تا اقتصاد جمهوری فرانسه را متزلزل کنند. شورشهای داخلی دهقانان و قومیتها توسط طرفداران سلطنت به وجود میآمد که مشهورترین آنها شورش وانده و لیون در تاریخ ثبت است. فصلی از ترور و خونریزی در داخل فرانسه در سال ۱۷۹۴ رخ داد که حدود ۴۶ روز طول کشید اما انقلاب فرانسه با وجود این همه توطئه، شورش، جنگ و ترور به جمهوری وفادار ماند و با غلبه بر تمام فتنهها به خاطر داشتن آرمان و ایدئولوژی جدید، پیامآور ایدئولوژیهای جدید در عصر مدرن شد. با نگاهی به تاریخ 42 ساله انقلاب اسلامی نیز تمام این وقایع از جمله جنگ، شورش، ترور، توطئه، کودتا، تحریم و فتنه داخلی و خارجی را مکرر در وسعتهای عجیبی مشاهده میکنیم و این دقیقا به وجود ایدئولوژی و آرمانهای بلندی بازمیگردد که انقلاب اسلامی به صورت جهانی بازنشر میکند، لذا دشمنیها نیز صورتی فراملی دارد اما به لطف خدای بزرگ و رهبری امامین انقلاب اسلامی، انقلاب از میان آتش و خون گذشته و امروز نهتنها پس از نزدیک به نیم قرن به ثبات درونی رسیده بلکه در فراسوی مرزهای ملی خود، نفوذ ژئوپلیتیک و ژئوکالچر دارد. اگر چه دشمنان ایدئولوژیک انقلاب اسلامی با تبلیغات دروغین رسانهای در صدد القای ناکارآمدی حکومت مبتنی بر دین هستند اما به حمد خدای متعال و بهرغم مزاحمتهای مختلف، امروز کشور ما در مقایسه با 40 سال قبل از نظر شاخصهای توسعه و رشد به جایگاه رفیعی صعود کرده و آمارهای بینالمللی و بانک جهانی آن را تایید میکند. بر مبنای گزارش سایت فایننشال تریبیون، بر اساس مستندات بانک جهانی ۴۶ درصد جمعیت ایران در سال ۱۹۷۷ یعنی ۲ سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، زیر خط فقر قرار داشتند که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به ۱۰ درصد کاهش یافته است. گسترش برخورداریهای عمومی مردم ایران از خدمات به طور کلی غیرقابل مقایسه با رژیم پهلوی است که جهت نمونه به مواردی از آن به طور خلاصه اشاره میکنم و خوانندگان عزیز را به خواندن کتاب صعود 40 ساله توصیه میکنم. 1- رشد ۴ برابری شاخص تولید مواد غذایی و زراعی 2- رشد 10 برابری تولید گوشت مرغ و ۳ برابری شاخص تولید دام 3- رشد 10 برابری فارغالتحصیلان دانشگاهی ایران 4- افزایش شاخص امید به زندگی از ۵۰ سال به ۷۵ سال 5- کاهش مرگومیر کودکان از ۱۲۰ به ۱۵ در هر ۱۰۰۰ نفر 6- افزایش ۶ برابری تعداد پزشکان کشور 7- دسترسی بیش از ۹۶ درصد مردم ایران به آب سالم آشامیدنی 8- دسترسی صد درصدی کل مردم به برق 9- دسترسی ۹۰ درصدی مردم به تلفن همراه 10- استفاده ۶۰ درصدی مردم از اینترنت 11- بالا بودن شاخص امنیت به دلیل توسعه تجهیزات نظامی و کسب اقتدار منطقهای و جهانی 12- صعود 36 پلهای پیشرفت علمی ایران در ۲۰ سال اخیر. این آمارها نشان میدهد اگر نظام جمهوری اسلامی ایران در طول دوران 42 ساله بعد از پیروزی مجبور نبود بخشی از ظرفیت موجود کشور را در دفع دشمنیها و فتنهها بهکارگیری کند، قطعا دستاوردهای بیشتر و درخشانتری داشت، البته نباید پنداشت مانع اصلی فقط بیرونی بوده و موانع داخلی در حرکت رو به رشد انقلاب نبوده است. ضعف فکری برخی جریانهای سیاسی در اداره کشور، اعتماد به نسخه توسعه به روش غربیها، عدم اهتمام جدی به همه آرمانهای انقلاب اسلامی از جمله تقدم عدالت بر توسعه، عدم مبارزه با فساد اقتصادی و شکاف طبقاتی به دلیل اجرای نسخه اقتصاد لیبرال، بقای اتکا بر اقتصاد تکمحصولی نفت به رغم توصیههای مکرر رهبر معظم انقلاب، ترویج روحیه اشرافیگری و رفاهطلبی و عدم ترویج ملیگرایی اقتصادی و ترجیح کالای ایرانی به خارجی از موانع درونی توسعه کشور بودهاند اما با این حال نظام جمهوری اسلامی در آغاز 40 ساله دوم جزو کشورهای قدرتمند در منطقه و جهان است. درست پس از این دوره ثبات و آغاز نفوذ منطقهای است که بیانیه مهم مقام معظم رهبری با عنوان «گام دوم انقلاب اسلامی» که مانیفست 40 ساله یا نیمه دوم قرن اول انقلاب اسلامی خواهد بود، صادر میشود. در ابتدای این بیانیه مهم، امام خامنهای به نکته مهم و راهبردیای اشاره میکنند: «انقلاب پرشکوه ملت ایران بزرگترین و مردمیترین انقلاب عصر جدید است. تنها انقلابی است که چله پرافتخار را بدون خیانت به آرمانهایش پشت سر نهاد و در برابر همه وسوسههایی که غیرقابل مقاومت به نظر میرسیدند از کرامت خود و اصالت شعارهایش صیانت کرده و اینک وارد دومین مرحله خودسازی، جامعهپردازی و تمدنسازی شده است». به رغم نقدهایی که به حرکت انقلاب اسلامی در این مسیر 40 ساله وجود دارد اما باید تاکید کرد انقلاب اسلامی «پدیدهای زنده و با اراده، همواره دارای انعطاف و آماده تصحیح خطاهای خویش است». انقلاب اسلامی باید پس از نظامسازی و ثبات با نقد گذشته و تصحیح خطاهای خود در گام دوم، قدمهای موثری را در تحقق مفاهیم کلیدی مانیفست ۴۰ سال دوم انقلاب یعنی خودسازی، جامعهپردازی و تمدنسازی بردارد. نکته اساسی در تحقق مفاهیم کلیدی مانیفست 40 سال دوم انقلاب این است که چرا بماند و چگونه بماند، لذا بشدت نیازمند مرزبندی با رقیبان و دشمنان ایدئولوژیک است و به همین خاطر باید برای قدم اول خود یعنی خودسازی برای کارآمدی بهتر و حرکت به سوی تمدنسازی به نکات ذیل توجه جدی کند. * شناخت زیربنای حرکت 40 ساله انقلاب معرفت به تاریخ انقلاب اسلامی از آغاز تا پیروزی و از پیروزی تاکنون، بویژه برای نسل جوان که در بطن حوادث انقلابی نبوده است، از مهمات اساسی است. قطعا گام دوم انقلاب اسلامی باید از جایی برداشته شود که در طول ۴۰ سال گذشته با دشمنیها، فرازونشیبها، خطاها، اشتباهات، غمها و شادیها و افتخارات و پیشرفتهای متعددی همراه بوده است، لذا شناخت فونداسیون گام دوم انقلاب اسلامی در دهه پنجم انقلاب، یکی از اصول اساسی است که میتواند راهبرد دولتهای آینده و کارگزاران قضایی و قانونگذار کشور باشد. جریانشناسی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در 40 سال اول انقلاب اسلامی همان چیزی است که در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی بر آن تاکید و به جوانان توصیه شده است، زیرا شناخت اینکه حرکت ارکان نظام اسلامی با اصول اساسی انقلاب از جمله عدالتطلبی، عزت ملی، استقلال، آزادی، جمهوریت و اسلامیت و... تا چه میزان منطبق بوده است، موجب آوردهای تاریخی و تجربی برای گام دوم انقلاب اسلامی خواهد بود که نسلهای بعدی ملت و نظام میتوانند از آن به عنوان چراغ راه آینده استفاده کنند. یکی از راههای مبارزه با انقلاب اسلامی تحریف واقعیتهای تاریخی است. دشمنان برای تخریب اذهان جوانان با تمام ابزار در صدد دروغپردازی علیه انقلاب هستند و به فرمایش مقام معظم رهبری در این کار چنان زیرکند که جای شهید و جلاد را عوض میکنند و عدهای هم باور میکنند. مقام معظم رهبری، جوانان را در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی به عنوان صاحبان آینده انقلاب توصیه به شناخت گذشته انقلاب البته از منابع موثق میکنند: «عزیزان! نادانستهها را جز با تجربه خود یا گوش سپردن به تجربه دیگران نمیتوان دانست. بسیاری از آنچه را ما دیده و آزمودهایم، نسل شما هنوز نیازموده و ندیده است. ما دیدهایم و شما خواهید دید. دهههای آینده دهههای شما است و شمایید که باید کارآزموده و پرانگیزه از انقلاب خود حراست کنید و آن را هر چه بیشتر به آرمان بزرگش که ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی (ارواحنافداه) است، نزدیک کنید. برای برداشتن گامهای استوار در آینده، باید گذشته را درست شناخت و از تجربهها درس گرفت؛ اگر از این راهبرد غفلت شود، دروغها به جای حقیقت خواهند نشست و آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار خواهد گرفت. دشمنان انقلاب با انگیزهای قوی، تحریف و دروغپردازی درباره گذشته و حتی زمان حال را دنبال میکنند و از پول و همه ابزارها برای آن بهره میگیرند. رهزنان فکر و عقیده و آگاهی بسیارند؛ حقیقت را از دشمن و پیادهنظامش نمیتوان شنید». * بازگشت به ایدئولوژی انقلابی و نفی لیبرالیسم یکی از نقدهایی که به عملکرد ۴ دولت بعد از دفاعمقدس وارد است، اثرگذاری ذهنیت لیبرالیستی در اداره و مدیریت کشور بویژه در حوزه اقتصادی و فرهنگی است که بشدت با اصول کلی اسلامی و عدالتخواهانه انقلاب اسلامی منافات دارد و دقیقا در حوزه اقتصاد، فساد، تبعیض و فقر ناشی از انحراف از ایدئولوژی انقلابی و بهکارگیری ایدئولوژی لیبرال غربی در اداره اقتصادی و فرهنگی جامعه است. لذا اندیشه لیبرالیسم در میان بخشی از تصمیمسازان جامعه از آسیبهای اساسی انقلاب اسلامی است که بعد از شکست در تمام راههای رفتهای مثل جنگ، ترور، شورش و فتنه، با نفوذ در ارکان اجرایی و قانونگذاری نظام اسلامی درصدد بهکارگیری اصولی است که انقلاب را در حرکت به سمت تکامل با عدم کارایی مواجه کند. به نظر نگارنده، نخستین قدم و مهمترین قدم در گام دوم انقلاب اسلامی بازگشت مختصات مدیریت به ایدئولوژی انقلاب اسلامی در حوزه اقتصاد و فرهنگ و حذف اندیشه لیبرال است. در این عرصه با جنگ نرم گستردهای روبهرو هستیم و قطعا راه پیروزی در این جنگ مقاومت، وحدت و بصیرتافزایی ملی و لازمه چرخاندن قطار اقتصاد و فرهنگ به ریل اصیل انقلاب اسلامی توجه به مبانی اندیشه امامین انقلاب اسلامی است. اکنون که تازه وارد دهه پنجم انقلاب اسلامی شدهایم و در آستانه سیزدهمین انتخابات ریاستجمهوری اسلامی قرار داریم، لازم است توجه کنیم سپردن سکان قوه مجریه به چه نوع تفکری میتواند موجب تحکیم و کارآمدی بیشتر انقلاب اسلامی در داخل و در روابط بینالملل که اکنون در جهان چشمها و قلوب مستضعفان بسیاری را به خود معطوف کرده، خواهد شد. * تقدم عدالت یکی از عقبماندگیها و آسیبهای انقلاب اسلامی که مقام معظم رهبری نیز بر آن تاکید دارند، این است که از حرکت به سوی آرمان عدالتطلبی به دلیل عدول از تفکر اسلامی فاصله گرفته شده است. جریان اصلاحطلب و غربگرا که نزدیک به 30 سال از انقلاب اسلامی را در رأس قدرت اجرایی کشور بودهاند، معتقدند توسعه بر عدالت اجتماعی مقدم است و توسعه به سبک و سیاق لیبرال- دموکراسی غربی ضرورتی انکارناپذیر است. حتی اگر بخشی از مردم جامعه زیر حرکت موتور توسعه له شوند. این روش مدیریت لیبرالی در حوزه اقتصاد، لازمهاش زیرساخت فرهنگی یک جامعه بوده که پولپرست، رفاهطلب و متمایل به اشرافیگری باشند، لذا تغییر ذائقه مردم در دولتهای لیبرال هاشمی، خاتمی و روحانی از اهداف اساسی به شمار میرود. هجمههای بسیار به اعتقادات دینی و ملی مردم در دولت خاتمی و اجرای سند ۲۰۳۰ به عنوان سند سکولاریزاسیون جامعه در دولت روحانی را میتوان از اقدامات زیرساختی برای اقتصاد لیبرال دانست که نتیجه آن فاصلهگیری بخشی از مردم از سنتهای ملی و اسلامی، افزایش شکاف اقتصادی، اشرافیگری و فسادهای طمعورزانه غیرقابل باور در حوزه اقتصاد بوده است. لذا در دهه پنجم انقلاب اسلامی، عدالت و مبارزه با فساد لازم و ملزوم یکدیگرند و نظام اسلامی باید این توده چرکین ضربهزننده به مشروعیت و مقبولیت جمهوری اسلامی را جراحی کند. شرط مشروعیت کارگزاران انقلاب اسلامی در دهه پنجم انقلاب اسلامی، باید طهارت اقتصادی و پاکدستی باشد. مبارزه با فساد بدون پردهپوشی و منفعتطلبی و گروهگرایی در صدر اقدامات قرار داشته باشد. در دهه پنجم انقلاب اسلامی باید مفاهیمی همچون مستضعفان که دارای یک بار ایدئولوژیک در حکومت اسلامی است و توسط دولتهای لیبرال به قشر آسیبپذیر تغییر نام یافته، زنده شود و خدماترسانی به آنان اولویت اول شود که به فرمایش امام خمینی همین پابرهنهها صاحبان اصلی انقلاب هستند. * مدیریت جهادی با روحیه جوانانه جوهره انقلاب اسلامی چیزی جز مبارزه و استقامت در مقابل سلطه، زور و ظلم نبوده و نیست. امروز و فردای ما با توجه به تجربه یک دهه مذاکره و بدعهدی و فریبکاری غربیها و در نتیجه برجام نافرجام، جز حرکت و عمل جهادی چیز دیگری نیست، لذا مدیریت جهادی و تلاش مستمر و الهامگرفته از ایمان اسلامی و اعتقاد به اصل «ما میتوانیم» در مقابل دشمنان درونی و بیرونی راه اصلی غلبه بر تحریم و فشارهای غرب است و تنها نیروهای تازهنفس جهادی معتقد به راه امامین انقلاب اسلامی میتوانند ادامهدهنده حرکت مستمر انقلابی باشند. میدانیابی نسل دوم و سوم انقلاب، به پشتوانه تجربه نسل اول انقلابی، قطعا کشتی انقلاب را با سرعت بیشتری به پیش خواهد راند، لذا دهه پنجم انقلاب دهه تحویل انقلاب از نسل اول به نسلهای دوم و سوم است و باید نسل اول انقلاب در این کار برای تداوم زحمتهایی که کشیدهاند و همچنین تداوم راه شهدایی که خون دادهاند، پیشقدم باشند. اکنون موفقترین الگوی برآمده از درون انقلاب اسلامی الگوی مدیریت جهادی سردار شهید حاجقاسم سلیمانی است که از سنین جوانی یعنی 23 سالگی فرماندهی لشکر را به عهده داشته و به قول خود کوهها و درهها و دریاهاها را برای شهادت و عاقبتبخیری تا 63 سالگی با همان روحیه جوانی دوران دفاعمقدس درنوردیده است. تلاش شبانهروزی، اخلاص و دوری از خودنمایی و ریا، پاکدستی، پیروی مطلق از ولایت فقیه، استقامت و پایداری بر انقلابیگری و استحکام در مقابل دشمنان انقلاب اسلامی، از ویژگیهای مدیریت جهادی سردار شهید سلیمانی است که باید در دهه پنجم انقلاب الگوی عملی و نظری مدیران جوان انقلابی باشد.