امام‌زدایی و توهین به رئیس جمهوری خودسرانه نبود

مهراوه خوارزمی
خبرنگار
22 بهمن سال 99 اولین جشن پیروزی انقلاب  نبود که حاشیه‌ساز می‌شد. از اواخر دهه سوم عمر انقلاب بروز ناآرامی در سخنرانی مسئولان یکی از مسائلی بود که دامنگیر مراسمات دهه فجر در شهرهای مختلف بود، همچون آنچه 22 بهمن سال 91 در جریان سخنرانی رئیس وقت مجلس در قم پیش آمد و هتاکی‌ها و حمله‌های فیزیکی علیه او سخنرانی‌اش را ناتمام گذاشت. رویدادهایی که در مواردی مانند غائله قم به تشکیل یک هیأت تحقیق ویژه انجامید و نتایج اش رد پای یک جریان سیاسی خاص معروف به «حلقه پرتو» را در آن غائله نشان داد. آیت‌الله سید حسین موسوی تبریزی، دبیر کل مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم در گفت‌و‌گو با «ایران» درباره مسائل رخ داده در 22 بهمن 99 نیز قائل به وجود خط و ربط‌هایی است که به باور او هم ریشه در عقده‌گشایی‌های داخلی دارند و هم از نفوذ خارجی خبر می‌دهند. بر همین اساس است که قائل به سهوی و خودسرانه بودنشان نیست و تأکید دارد باید ماجرا از سوی مراجع ذی‌ربط پیگیری شود.



  22 بهمن امسال با حاشیه‌هایی همراه شد. هتاکی عده معدودی از راهپیمایان در یکی از شهرها علیه رئیس جمهوری و نیز فقدان ذکر نام امام خمینی(ره) در قطعنامه پایانی که بسیاری آن را نه یک اتفاق منفرد بلکه در امتداد یک پروژه دیدند و از آن با عنوان «امام زدایی» یاد کردند. با تجربه‌ای که در عرصه سیاست کشور دارید، آنچه روی داده را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
واقعیت این است که هر دو این مسائلی که در حاشیه راهپیمایی 22 بهمن امسال رخ داد قابل بحث‌اند اما به لحاظ اهمیت و ریشه‌ای‌تر بودن بحث بگذارید ابتدا به ماجرای «امام‌زدایی» بپردازیم. بله من هم مانند بسیاری دیگر معتقدم که این یک پروژه ریشه‌دار و طولانی است که در دو سه سال اخیر به امری محسوس تبدیل شده. حالا اوج مسأله را ما در اینجا می‌بینیم که عده‌ای در تدوین یک قطعنامه که مربوط به سالگرد پیروزی انقلابی به رهبری امام خمینی و به‌عنوان حاصل سال‌ها مبارزه او و مردم است ذکر نامش را ضروری ندانند. من بسیار از این ماجرا متحیر شدم. زیرا به تجربه می‌‌دانم که قطعنامه راهپیمایی‌ها و نظایر آن را هر کسی نمی‌نویسد. از سال‌های نخست انقلاب تا به امروز اینطور بوده است که برای چنین بیانیه‌ها و قطعنامه‌هایی عده‌ای صاحب‌نظر دور هم می‌نشستند، صحبت می‌کردند، بعد که به نتیجه می‌رسیدند متن را با همه ملاحظات که درباره همه جملات و کلمات به کار رفته در نظر گرفته می‌شد، می‌نوشتند. بنابراین مسلماً متن این قطعنامه هم در پایگاه خودش تهیه شده و اینطور نبوده که هر کسی هر کاری بکند و سهوی اتفاق افتاده باشد. به نظرم نمی‌توان چنین مسأله‌ای را حتی محصول یک نظر یا تصمیم خودسرانه دانست.
چرا باید در جمهوری اسلامی که بنیانش بر مبارزات و رهبری امام قرار دارد عده‌ای یا جریانی خواستار کمرنگ کردن نام او باشند؟ چه منفعتی در این رویکرد برایشان وجود دارد؟
این می‌تواند به نوعی حاصل عقده‌گشایی عده‌ای باشد و هم می‌تواند حاصل تحریکات و برنامه‌ریزی‌هایی باشد که در خارج کشور انجام و در داخل مرزها به وسیله نفوذی‌ها اجرا می‌شود. بنده با مسائلی که پیش می‌آید احساسم این است که در خیلی از نهادها نفوذ شده است، حتی در نهادهایی که کار فرهنگی می‌کنند.
اینکه عده‌ای بخواهند نظرات اینچنینی امام که فی‌المثل مؤکداً حضور نظامیان در سیاست را ممنوع دانستند به حاشیه رانده شود، شاید به نحوی قابل فهم باشد اما آنچه این روزها رخ داده و مورد اشاره واقع شده نظیر حذف نام امام از قطعنامه را چگونه باید فهم کرد؟ چه جریانی ممکن است پشت این مسائل باشد؟
بله این مسائل هست.اشاره کردم که جریان امام‌زدایی سال‌هاست پیگیری می‌شود. البته من نمی‌دانم از طرف چه کسانی اما بالاخره افراد کوچک برای اینکه مقاصد خودشان را پیش ببرند نمی‌توانند شخصیت‌های بزرگ و رهنمود‌های آنها را تحمل کنند.
البته با همه اینها نباید نقش نفوذ را نادیده گرفت. نیاوردن نام امام در قطعنامه جز تحصیل مطامع امثال امریکا و اسرائیل چه حاصل دیگری داشته. مهم‌ترین آرزوی آنها این است که روزی برسد که در ایران دیگر از امام خمینی خبری نباشد. این است که پیگیری مسائل پیش آمده ضروری است.
من یک روز بعد از شهادت شهید فخری‌زاده عرض کردم که غیر از نفوذی کس دیگری نمی‌تواند این کار را بکند. حالا می‌بینیم که وزارت اطلاعات و دیگر مراجع هم همین نظر را مطرح کرده‌اند. این کارها فقط می‌تواند کار افراد نفوذی باشد. حتی کار مخالفان نیست.  اما این مخالفان نمی‌توانند چنین کارهایی بکنند چون نه قدرت دارند و نه در امری دخالت دارند. این کارها را کسانی انجام می‌دهند که در جاهای حساس و انقلابی نفوذ پیدا کرده‌اند و حالا از طریق نهادهای نظامی و انتظامی یا نهادهای مذهبی این کار را انجام می‌دهند و باید برای این مسأله فکری بشود.
تحلیل شما از مسأله دیگری هم که در همین روز پیش آمد و شعارهایی که علیه رئیس جمهوری توسط عده‌ای از راهپیمایان انجام شد بر همین اساس است؟
آن اقدام هم به باور من نمی‌توانست خودسرانه باشد. البته که از جنبه‌های مختلف بسیار تأسف‌برانگیز است. حالا یک وقت می‌گوییم یک عده‌ای در یک مسجد یا یک هیأت یا محفلی یک حرفی می‌زنند و دشمنی یا رقابت سیاسی‌شان را علیه کسی که مسئولیتی دارد اعلام می‌کنند، اما اینجا علناً صدها موتورسوار در روز 22 بهمن به جای شعار دادن علیه سردمداران امریکا که با زور و تحریم مشکلات عدیده‌ای را بر دولت و مردم ایران تحمیل کرده‌اند، علیه رئیس جمهوری کشور شعار می‌دهند. این به نظر من بیش از آنکه شکست آقای روحانی باشد پیروزی امریکاست. از طرف دیگر این کار توهین به تمام ملت ایران است.  ایشان رئیس جمهوری منتخب ملت و معرف ایران است و از این جهت اهانت به ایشان توهین به همه ایران و توهین به انقلاب است. از این جهت تحمل این مسائل برای دوستداران ایران، نظام و انقلاب کار آسانی نیست.
آنچه اتفاق افتاده چه اثرات و آسیب‌هایی با خود به‌دنبال خواهد داشت؟
چنین اقداماتی آن هم در موقعیت خاصی که در درون مرزها و در خارج از کشور با آن مواجهیم، در شرایطی که مسأله مهم تحریم‌های همه‌جانبه روی دست سیاست خارجی ماست، آسیب‌های دو چندان دارد. به همین دلیل معتقدم که باید رد نفوذ و انگیزه‌های خارجی را در آنها جست‌و‌جو کرد. دشمنان سال‌ها به‌دنبال این بوده‌اند که تقدس نام امام در ایران از بین برود. آنها می‌دانند که اگر این اتفاق بیفتد در ادامه‌اش تقدس انقلاب و تقدس مسئولیت‌های برآمده از آن از میان می‌رود و نظام بی‌پشتوانه می‌شود. حتی مخالفان امام هم نمی‌توانند انکار کنند که راه و سیره و اندیشه امام به‌عنوان یک رهبر، مرجع دینی و مبارز پشتوانه بزرگی برای نظام جمهوری اسلامی است و از دست دادن چنین پشتوانه‌ای تا چه حد آسیب‌زاست.
و با وجود این برای مانع شدن در برابر این روند چه باید کرد؟ در این میان برای نسل‌های اول و دوم انقلاب که حالا اغلب در مسئولیت نیستند، چه مسئولیتی قائلید؟
معتقدم تمام آنها که دل در گرو انقلاب دارند حالا چه از دولتی‌ها و مجلسی‌ها و نهاد قضایی باشد و چه از نیروهای نظامی‌ها اگر واقعاً دنبال بقای انقلاب هستند و نظام را می‌خواهند حفظ کنند این بنیاد محکم انقلاب را باید خیلی مستحکم حفظ کنند وگرنه همه ضربه می‌خورند. مراجع ذی‌ربط باید ماجرا را از زوایای مختلف پیگیری کنند. البته به شخصه معتقدم در برخورد با هیچ یک از مسائلی که پیش آمده و به آن پرداختیم الزاماً نمی‌توان به ثمربخشی برخوردهای قهری و بگیر و ببند‌های رایج معتقد بود. بلکه اظهار نظرها و اعتراض‌های اشخاص و احزاب مختلف متدین و انقلابی کارسازتر است. آنها که تا امروز دم از امام می‌زدند و نان زحمات امام را خوردند اینها باید برای دفاع جلو بیایند. آنهایی که دل در گرو اسلام و دین و انقلاب دارند باید از ساحت و حریم شخص منتخب مردم و رئیس جمهوری نظام اسلامی دفاع کنند. بدانند که اینطور نیست که اگر امام‌زدایی شد یا علیه آقای روحانی هتاکی شد می‌شود نظام را سر پا نگاه داشت. اینها بنیان‌ها و ساختارهایی است که اگر آسیب ببیند کسی در امان نخواهد بود و دودش به چشم همه حتی مخالفان و مسببان خواهد رفت.