روزنامه آرمان ملی
1399/11/26
كانديداتوري خاتمي به نفع مردم و نظام نيست؟
سياستهاي مجلس در دورهاي که گذشت با دولت تعاملي نبود. چرا مجلس يازدهم با وجود اينکه اين رفتار از ديدگاه خود آنها هم مناسب نيست با دولت آقاي روحاني در تنش است؟اين جزء مشکلات کشور ماست که رقابت بين اشخاص است تا بين برنامهها و هيچ برنامهاي به شکل منسجم خود وجود ندارد و نميتوانيم بگوييم اين دو برنامه با هم در رقابت هستند. امام جمعه يکي از بخشهاي کرج چندي پيش سخنراني کرد و گفت: شوراي نگهبان اين آدمهاي شناخته شده را نميخواهيم اينها را رد کن و دو جوان انقلابي را انتخاب کن و بياور تا مردم به آنها راي بدهند. ما رئيسجمهور داراي ايدئولوژي نميخواهيم. ما يک کارگزار لازم داريم که بيايد و اوامر را گوش بدهد. اگر قرار است چنين رئيسجمهوري داشته باشيم چه نيازي به راي مردم داريم؟! اگر قرار است فقط امر بر کارگزاري باشد چه فرقي ميکند که چه کسي رئيسجمهور باشد؟! انتخابات به معناي انتخاب برنامه و مجري آن است. همان چيزي که در عمل شايد به آن اجازه اجرا ندهيم. اين همان گرفتاري است که امروز وجود دارد و نتيجه عملياش ياس و س نااميدي است. البته من عقيده دارم که نظام نيازمند راي مردم است. چون تنها حامي دلسوز تا اينجا مردمش بودند. اين حکومت همواره ميتوانست به نمايندگي از مردمش همه جا قد علم کند و بايستد و محکم حرف بزند ولي اگر چنين حمايتي را از دست بدهد پشتوانه خود را از دست داده است.
معتقديد که اصولگرايان هم بر همين نظر هستند؟
هستهاي که به دنبال قدرت است همين را ميگويد، لذا انتخابات مجلس 98 با حداقل مشارکت انجام شد. در انتخابات رياست جمهوري اگر سطح رقابت بين برنامهها نباشد ميزان مشارکت مردم حتي پايينتر از انتخابات مجلس خواهد بود. بنابراين من فکر ميکنم مسئولان بايد نگران امنيت باشند و شرکت نکردن مردم در انتخابات فقط به اين معني نيست که مشارکت پايين آمده است. در اصل يعني امنيت تضعيف شده است. اميدواريم با اين معضل برخوردي عقلانيتر صورت بگيرد.
برخي رفتارهاي بعضا توهينآميز نمايندگان مثل نمونه اخير نماينده سبزوار را چگونه ارزيابي ميکنيد؛ اساسا اين رفتارهاي توهينآميز چه دليلي دارد؟
وقتي با تجربهها و آدمهايي که با جنس قدرت آشنا هستند، تاييدصلاحيت نميشوند، طبيعتا آدمهايي سطح پايينتر و کوچکتر به مجلس راه پيدا ميکنند. کسي که براي نمايندگي مجلس کوچک است. من اين نماينده مجلس را نميشناسم و نميتوانم در مورد او اظهار نظر کنم. ولي از اين کار درمييابم که اين آدم کوچک است و ظرفيت نمايندگي را ندارد. اگر نه سربازي که براي اجراي سياست ترافيک در جايي ايستاده است و وظيفه خود را انجام ميدهد و شما حتي اگر اين کار او را قبول نداشته باشيد بايد با بزرگتر او حرف بزنيد. درگير شدن با يک سرباز چه معني دارد جز اين که بدانيم که اين فرد به دليل خامي خود را بزرگتر از قانون ديده و چنين برخوردي کرده است.
در ايــــن دوره در مورد رئيسجمهور نظامي زياد صحبت ميشود و برخي از مصداقهايي حرف ميزنند. آيا جامعه ايران حضور رئيسجمهور نظامي را ميپذيرد، برخي اين حضور نظاميان در عرصه اجرايي کشور را پيشزمينهاي براي حرکتي بزرگتر در آينده ميدانند؟
چند مساله بايد از هم جدا شود، اول اينکه آيا يک نظامي شايستگي رياست جمهوري را دارد يا نه؟! حتما ممکن است يک نظامي پيدا شود که شايسته اين مقام است. نکته دوم اين است که اساسا ما به حوزههاي تخصصي در مفهوم واقعي کلمه اعتقاد داريم يا نه؟! آيا معتقديم که نظاميگري و فعاليتهاي اقتصادي و مديريتي همه عرصههايي تخصصي هستند و بايد به اين تخصصها اعتنا کنيم؟ آيا ما ميتوانيم فردي را بدون تجربه نظامي در راس نهادي نظامي قرار بدهيم؟ آيا ميتوانيم فردي را بدون تجربه حقوقي در راي دستگاه قضا قرار بدهيم؟ اينجا اين مساله مطرح است که نميتوان فردي را بدون تجربه سياسي و مديريتي در حوزههاي غيرنظامي به قرار داد. مساله يک رئيسجمهور نظامي نيست بلکه موضوع به قبضه درآوردن دولت است. مثل پاکستان و ترکيه در دوره نظاميان که اين بحث امروز مطرح است و نه رياست جمهوري يک نظامي. مگر آقاي رضايي در گذشته کانديدا نبود؟! کسي نميگفت آقاي رضايي نظامي است و چرا ميخواهد کانديدا شود؟! بايد موضوعات را از هم تفکيک کرد تا ببينيم بر سر چه چيزي با هم اختلاف داريم. آنچه که اصلاحطلبان امروز در مورد آن صحبت ميکنند بحث از توزيع قدرت اجرايي کشور است و نه لزوما مساله يک رئيسجمهور نظامي و البته طبيعي است که کانال و معبر امروز در مسير انتخابات رياست جمهوري و حمايت نظاميان از يک رئيسجمهور نظامي است.
ديدگــاه شما در ارتباط با کنش اصلاحطلبان در انتخابات پيش رو چگونه است؛ چرا اصلاحطلبي بعد از اين همه سال فعاليت نيرويي تاثيرگذار براي معرفي ندارد؟
زماني در مورد شرايطي نرمال حرف ميزنيم. سوال شما با فرض شرايط نرمال است. به شکلي واقعيتر به شرايط نگاه کنيد، تمام گزارشات کشور نشان دهنده عملکرد موفق دولت اصلاحات در حوزههاي مختلف است. بينيد شاخصهاي فرهنگي و اجتماعي و اقتصادي و سياسي دولت آقايخاتمي چيست؟ لااقل من به اعتبار همين شاخصها به شما ميگويم که بهترين عملکرد مربوط به دوره ايشان است. اما وقتي رئيس دولت اصلاحات کنار رفت براي نيروهاي دولت اتهام همکاري با اسرائيل مطرح شده و بسياري از نيروها اخراج شدهاند. در سال 88 اين وضعيت شتاب پررنگتري گرفت و حتي بسياري از اعضاي هيات علمي دانشگاهها که قانونا نميشد بازنشست شوند بازنشسته شدند. بحث سه هزار نفر بورسيه که يادتان است براي همين بود. يعني ميخواهم بگويم در چنين وضعيتي شما سوال ميکنيد که چرا اصلاحطلبان نتوانستهاند نيرو پرورش بدهند. اصلاحطلبها کجا بايد نيروي سياسي پرورش بدهند؟ نيروي سياسي بايد در احزاب پرورش پيدا کند، وضعيت احزاب را ببينيد، دو حزب عمده و مهم در بين اصلاحطلبان بودند که کار نسبتا مهم داشتند. در سال 88 اين احزاب منحل شدند. ما با مجاهدين انقلاب همکاري داشتيم و هيچ دادگاهي احضار نکرد و هيچ وکيلي نگرفتيم و هيچ اتهامي رسما ارائه نشد و هيچ دفاعي صورت نگرفت ولي راي انحلال سازمان ما صادر شد. قرار بود اينجا پايگاهي براي پرورش نيروي سياسي باشد. در چنين شرايطي سوال ميکنيد که چرا نيرو پرورش ندادهايد. من يک جلسه در خانه خود داشتم و 40 يا 50 نفري در آن جلسه شرکت ميکردند و روحانيون حوزوي سخنران آن بودند. من احضار شدم. فقط در حد احزاب نيست و ان جي او ها هم به همين صورت بودند، خيريه و فعاليتهاي محيط زيست هم به حوزههاي فعاليت ممنوع اضافه شده است. ما در چنين فضايي از تربيت نيرو صحبت ميکنيم. استقراري نداشتيد تا بتوانيد کاري بکنيد. اين جزو حقوق يک جريان سياسي است که نامزدي داشته باشد. کساني آقاي هاشمي رفسنجاني را به دليل کهولت سن ردصلاحيت ميکنند که خودشان ده سالي از آقاي هاشمي بزرگتر بودند. صورت مساله بايد اصلاح شود. آناني که آگاهانه خرج خود را از اصلاحطلبان جدا ميکنند ميدانند که اين حرفها فقط براي اصلاحطلبها است.
آيا اصلاحطلبها براي 1400 هم همين رويکرد را دنبال خواهند کرد؟
اصلاحطلبان بايد با برنامهاي مناسب و نامزدي قابل قبول در انتخابات حاضر باشند. اگر تحمل شوند و آنها در صحنه هستند و در نهايت يا مردم اعتماد ميکنند و ميآيند و راي ميدهند و يا اعتماد نميکنند و راي نميدهند. اگر مردم راي ندادند هم حق مردم است. اصلاحطلبان بايد وظيفه خود را انجام بدهند. چه اشکالي دارد آقاي خاتمي نامزد شود. اگر رد صلاحيت شود مسئول و جوابگو کساني خواهند بود که ردصلاحيت کردهاند. من آقاي خاتمي را بهترين ميدانم .
حال اگر رئيس دولت اصلاحات حضور پيدا کردند و رد صلاحيت شدند اصلاحطلباني که کانديداي ديگري ندارند، بايد به دنبال کانديداي ائتلافي باشند و مجبور به حمايت شوند؟
شما هر کانديداي جدي داشته باشيد احتمال رد آن وجود داد. در دورهاي فقر و محروميت و تورم و قطعنامهها و انواع مسائل بوده و همچنان هم هست و طرف آزاد براي خود ميچرخد ولي آقايخاتمي ممنوع التصوير است.
از کانديداهاي اصلاحطلبان براي انتخابات 1400 اطلاعي داريد؟
شورايي که اصلاحطلبان اين تصميمگيريها را آنجا انجام ميدهند به تازگي تشکيل شده است. بايد بنشينند و جلسه تشکيل شود چون اين اتفاق تازه افتاده و بايد پيشنهادي باشد تا جمع بندي شود. حتما نامزدهايي انتخاب خواهد شد که نگاه اصلاحطلبي دارند و توانمندي کافي دارند و فکر ميکنند قدرت اقناع جامعه را دارند.
صــداوسيما به لحاظ عملکردي مورد انتقادات مختلفي قـــرار گــرفته؛ اساسا چرا صداوسيما اجازه نميدهد چهرههاي شاخص اصلاحطلب در تلويزيون حضور پيدا کنند؟
صداوسيماي ما به مرور خبرها را بر اساس گرايش سياسي دستهبندي کرد و خبرهاي يک گرايش سياسي کلا حذف شد و اخبار جهتدار و به سود يک جريان نشر پيدا کرد. البته اين وضعيت از اول بود و به مرور بيشتر و شديدتر شده است. در اين وضعيت، جامعه به چنين رسانهاي بياعتماد ميشود مردم به دنبال توجه به رسانهاي هستند که حداقل تصور ميکنند اخبار را بيطرفانه نقل ميکند. ما در دنيا رسانه خيلي بيطرفي نميبينيم ولي نوع طرفداريها در رسانههاي مختلف فرق دارد، اينکه برخي رسانهها ميتوانند روش و ادبيات خود را طوري تنظيم کنند که حداقل در ظاهر بيطرفانه به نظر برسد و در عمل موفق به جذب مخاطب باشند رويهاي است که در صدا و سيماي شايد حاکم نيست. در صداوسيماي ما کارشناسها حتي در حوزه پزشکي و کشاورزي هم آدمهاي خاصي هستند و ديگران نميتوانند کارشناس صداوسيما باشند. اين وضعيت انحصاري جامعيت و مرجعيت صداوسيماي ما را گرفته است. حتي در حوزه ورزشي هم کسي که در صداوسيماي ما محبوبيت پيدا ميکند تحمل نميشود و کنار گذاشته ميشود. صداوسيما محبوبيت بيشتر از حد بعضي افراد را قبول نميکند. به گفته صداوسيما نبايد کسي محبوب باشد و از اين رو صدا و سيماي ما به عنوان يک رسانه تضعيف ميشود و جامعه که بايد از اين خدمات و اين کار فني برخوردار باشند، بي بهره ميمانند و مردم به رسانههاي بيروني روي مي آورند. بايد صداهاي گوناگون از رسانه ملي شنيده شود. وقتي چنين اتفاقي نميافتد مخاطب به دنبال مرجع خبري ديگري ميگردد و اين اتفاق گاهي براي صداوسيماي ما افتاده است.
سایر اخبار این روزنامه
دوره شش ساله براي رياست جمهوري
ديگر درهای پاستور به روی «پوپوليسم» باز نمیشود
شناسایی و دستگیری عاملان توهین به رئیسجمهور
پرسه ویروس انگلیسی در میان مردم
كانديداتوري خاتمي به نفع مردم و نظام نيست؟
هشدار رئیسجمهور به آغاز موج چهارم کرونا
حضور حداکثری جریانهای سیاسی با ۴ کاندیدا
انفجار تانکر، مرز ایران و افغانستان را به آتش کشید
دستگاه قضایی و مساله توهین به مقامات
تجارت میلیاردی از معتادان
بستن دو دريچه براي برجام؟
عوامل اصلی افزایش مشارکت
انتخابات و ریشهیابی حوادث اخیر!