از کلمه «رقص» تا مدیریت «نغز»!

میهمان برنامه مقابل آنتن زنده توصیه کرده که مردم در خانه برقصند و همین بخش در فضای مجازی منتشر شده و تا اینجای قصه هنوز فاجعه اصلی رخ نداده است تا اینکه مجری برنامه غیبش می‌زند و احتمال برکناری او در افواه و رسانه‌های غیررسمی جان می‌گیرد. از اینجای کار به طور عادی انتظار این است که مدیران بزرگ‌ترین و مهم‌ترین رسانه کشور مسئله را مدیریت کنند و بیش از هر چیزی آبرو و حیثیت رسانه ملی و جمهوری اسلامی را در نظر بگیرند، اما شوربختانه اتفاقات بعدی به قدری عجیب و غریب است که اگر از بیرون این ماجرا آن را برای کسی تعریف کنید، قطعاً شک می‌کند این اتفاقات در یک کودکستان رقم خورده یا در یک شبکه از رسانه ملی کشور! چراکه مسئولان برنامه و شبکه رفتار‌هایی به شدت غیرحرفه‌ای و بچگانه از خود بروز می‌دهند. قصه اصلی از خبر ممنوع‌التصویر شدن مجری آغاز می‌شود. همین گزاره کافی است تا شبکه‌های معاند و ضدانقلاب بار دیگر جمهوری اسلامی را متهم به اختناق کنند و رسانه ملی در چشم بینندگان داخلی به عنوان رسانه‌ای غیرحرفه‌ای ترسیم شود؛ رسانه‌ای که به جای مدیریت و کنترل یک اتفاق ساده به سود اعتبار و شخصیت سازمانی خود به ابتدایی‌ترین شکل ممکن آن را تبدیل به چالشی علیه این سازمان می‌کند. خبر ممنوع‌التصویر شدن مجری به سرعت در بی‌بی‌سی و ایران اینترنشنال بازتاب پیدا می‌کند. وقایع بعد از این به گونه‌ای رقم می‌خورد که شاید اگر خود ضدانقلاب‌ها هم تصمیم به طراحی آن می‌گرفتند بعید به نظر می‌رسد تا این اندازه دقیق و تمیز آن را اجرا می‌کردند. خانم مجری پس از چند هفته در همان برنامه دوباره جلوی دوربین می‌رود و بار‌ها به خاطر سخنان میهمان در برنامه کذایی مقابل دوربین از مردم عذرخواهی می‌کند! اما اضطراب و ناراحتی چهره مجری نشان می‌دهد تمایلی به بیان این حرف‌ها ندارد و بالاجبار آن جملات را بر زبان می‌آورد. ماجرا، اما به همینجا ختم نمی‌شود. خانم مجری که حالا احساس شرمندگی کرده یک ویدئو منتشر می‌کند و درباره اجبار به عذرخواهی و اینکه تمایل و اعتقادی به این کار نداشته، اما برای از دست ندادن شغلش به آن تن داده است، توضیحاتی می‌دهد. حالا می‌توان اطمینان حاصل کرد که مجری عطای شغلش را به لقایش بخشیده، اما واکنش احساسی و بچگانه سردبیر برنامه به این ویدئو حیرت‌انگیز است و باز هم نشان می‌دهد مدیران و برنامه‌سازان شبکه کمترین بهره‌ای از هوش در مدیریت رسانه ندارند و نه تنها صلاح و آبروی خود را در نظر نمی‌گیرند و توانی برای حفظ آن ندارند بلکه حیثیت رسانه ملی نیز برای ایشان کمترین اهمیتی ندارد. «بهت گفتم نون هنرتو بخور! از روز اول اگر شوهرت اسپانسر نبود پات به شبکه‌های استانی هم نباید باز می‌شد، چه برسه آنتن زنده شبکه‌های سراسری، از تک‌تک حرکات و کلماتت غیرحرفه‌ای بودن می‌باره. با سوغاتی آوردن تا یه جایی میشه دووم آورد!» این جملات نشان می‌دهد که مسئله برای بزرگ‌تر‌های شبکه بیش از آنکه حفظ اعتبار و حیثیت حرفه‌ای رسانه ملی باشد، تسویه‌حساب‌های فردی است و آدم می‌ماند که آیا در رسانه ملی کسی پیدا نمی‌شود دست‌کم برای مسئله‌ای که می‌شد به سادگی آن را مدیریت کرد تا به چالشی بزرگ تبدیل نشود، به عوامل و مدیران شبکه مشاوره بدهد و اصلاً موضوع مدیریت رسانه چقدر در سازوکار‌های صداوسیمای ایران محلی از اعراب دارد؟ اتفاقاً خیلی‌ها معتقدند مجری برنامه در مقابل آن جمله میهمان واکنشی بهتر از آن نمی‌توانست بروز دهد ولی اگر از مجری انتظار دارند در مقابل سخن میهمان منفعل نباشد و آن را مدیریت کند، باید پرسید چرا حضرات مدیر مسئله‌ای به این کوچکی را به چالشی بزرگ تبدیل و وجهه و پرستیژ رسانه ملی به عنوان رسانه جمهوری اسلامی را خدشه‌دار کردند. هزینه اصلی را چه کسی تحمیل کرده است و اگر قرار بر برکناری باشد چه کسانی در اولویت هستند؟