روزنامه ایران ورزشی
1399/11/29
تقدیم به روح میناوند و انصاریان
افســوس ... یادداشت احسان محمدی چند سال پیش بازی دوستانهای میدیدم که رونالدوی برزیلی در خط حمله یکی از دو تیم بود، چاق و خندان. توپی از عرض برایش فرستادند، از آنهایی که قبلاً با چشم بسته هم دروازه را باز میکرد اما وقتی پایش را بلند کرد تا شوت بزند توپ از زیر پایش قل خورد و رد شد... خودش قبل از همه خندهاش گرفت. شبیه پیرمردهایی که هیچوقت فوتبال بازی نکردهاند و عصب و عضلهشان با هم هماهنگ نیست و موقعی که اراده میکنند به توپ ضربه بزنند هوا را شوت میکنند! برای من که فوتبال او را از 17 سالگیاش دیده بودم تلخ بود و گزنده. انگار گذر زمان خودش را به صریحترین شکل ممکن به رخ آدم میکشید. اینکه پیر شدی آقای مربی! زمان گذشت. من احتمالاً جزو آن اقلیتی هستم که دوست ندارد بازی قدیمیها را ببیند. وقتی با کیلوهای اضافه، موهای سفید، شکمهای فربه و نفسنفس زدنهای مکرر فکر میکنند هنوز همان بازیکن روزهای اوج هستند در حالیکه همه چیز عوض شده است جز اسمهایشان که هنوز همان است که بود. دیدار دو تیم منتخب 98 و منتخب سرخآبیها برای نسل من همراه با افسوس بود. هم برای جای خالی مهرداد میناوند و علی انصاریان که هنوز باورمان نمیشود از بین ما رفتهاند و هم بازیکنانی که هنوز هم احتمالاً جایی لای کتابهای قدیمی، عکسهای دوران اوجشان را قایم کردهایم. تیم ملی 1998 برای ما ماندگارترین تیم ملی است که دیدهایم. همان تیمی که اولین جام جهانی بعد از انقلاب را با آنها جشن گرفتیم. آنها ما را عاشق فوتبال و خودشان کردند و تا ابد جایشان در تالار افتخارات قلب مردم است. مگر میشود احمدرضا عابدزاده، علی دایی، خداداد عزیزی، کریم باقری و... را از یاد برد؟ بعضی از آنها در همه این سالها کلی حاشیه خلق کردهاند اما انگار عضویت در تیم 98 مثل غسل تعمید همیشه آنها را تطهیر میکند. منتخب 98 در دیدار با جمعی از ستارگان قدیمی فوتبال همان صحنههای قدیمی را آفریدند اما این بار با حرکات اسلوموشن. خداداد عزیزی هنوز هم در خط حمله غر میزد، توپ که به دایی میرسید مطمئن بودیم که پاس نمیدهد و باز میخواهد خودش گل بزند، کریم باقری از 30 متری شوت زد و تیر را لرزاند، خاکپور پایش میافتاد خطا میکرد، علی کریمی هنوز چشمنواز بود، گل زد، دریبل زد، رضا شاهرودی باز توی سر توپ زد، جواد کاظمیان بعد از هدر دادن توپ آه کشید، رحمان رضایی هنوز صخره بود، نوازی نفوذ کرد و... این مسابقه در شرایطی برگزار شد که برخی معتقد بودند با توجه به شرایط بیماری کرونا بهتر بود برگزار نمیشد. نقدها محترم و بجاست اما اگر زمان دیگری قرار شد چنین مسابقهای برگزار شود، تمام بازیکنان درگیر در لیگ برتر و لیگ یک را دعوت کنید، بیایند، روی سکوها بنشینند و بازی را ببینند. بازی کسانی که در بهترین حالت هرگز به سایه آنها هم نزدیک نخواهند شد، ببینند که گذر زمان چطور کینهها را به دوستی تبدیل میکند، چطور زمان پرواز میکند و این کری خواندنهای کودکانه و نفرتآفرینیها به شوخی تبدیل میشود و «چنان فراموش میشوی گویی که هرگز نبودهای!»
سایر اخبار این روزنامه