اهداف مغفول مانده در آموزش علوم تجربی

مجید علی محمدی- پایان دی ماه، برای مجتمع تجاری چهار راه استانبول، پایانی تلخ بود که باید برای برنامه‌ریزان در حوزه‌های مختلف، شروعی عبرت آموز تلقی می‌شد. غیور مردان آتش نشان که حافظان امنیت شهری هستند، دوستان، همکاران و یاران قدیمی خود را در پلاسکو جاگذاشتند تا آنجا که «حاضر نبودند به عقب نگاه کنند و آوار به جامانده از آن را ببینند» و بغض‌آلود گفتند که «پلاسکو را فراموش نخواهند کرد».
حوادثی؛ هم چون آتش سوزی گسترده در پلاسکو، نتیجه یکسری غفلت‌هایی است که ایمن‌سازی را نادیده گرفته و در ادامه، هنگام مواجه شدن با حادثه، توان گریز و کنترل آن را برای آسیب دیدگان تقریباً غیرممکن می‌سازد.
ریشه این ناتوانی‌ها و غفلت‌ها در نقص آموزش، برای زندگی در حال و آینده می‌باشد و برای جلوگیری از تکرار شدن این گونه حوادث، باید فرهنگ‌سازی عمومی را در جامعه پیش بگیریم.
امروزه بر هیچ کس پوشیده نیست که نظام تعلیم و تربیت، در جوامع مختلف وظیفه پرورش نسل آینده را، برای زندگی بهتر بر عهده دارد. به بهانه یادآوری ایثارگری‌های شهدای


آتش نشان و آسیب‌ها و خسارت‌های مادی - معنوی که در حوادث مختلف ایجاد شده است، واقعیتی انکارناپذیر آشکار می‌گردد که‌عدم آگاهی و کسب مهارت‌های کافی در مواجهه شدن با این چنین خطرات، آسیب‌پذیری جامعه را افزایش داده است.
سوالی که باید از سیاست گذاران نظام تعلیم و تربیت پرسید این است که تا چه زمانی، باید برنامه‌های آموزشی در جهت کنترل خطرات محیطی را از شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ای دنبال کنیم؟ آیا وقت آن نرسیده است که خلا این موضوع را در محتوای نظام آموزشی جستجو کنیم؟ تا چه زمانی باید سازمان آتش نشانی هم مسئول آموزش باشد و هم چنین مجری عملیات برای امنیت شهرها؟
هر نهاد آموزشی بر این فرض استوار است که فرد آنچه را که در آن نهاد می‌آموزد، در زمان حال یا آینده و در محیط‌های اجتماعی و طبیعی به کار گیرد. آموزش باید توانایی آن را داشته باشد تا به شخص کمک کند علاوه بر محتوا، مهارت ها،
گرایش‌ها و نگرش‌ها در فرد تقویت گردد و هم چنین این قابلیت را داشته باشد که شخص بتواند این آمادگی را به موقعیتهای واقعی انتقال دهد. این همان هدف‌های برنامه علوم تجربی هستند که اسناد بالادستی و برنامه درسی ملی منطبق برسند تحول بنیادین، بر آن تاکید می‌ورزند، در حالی که در تهیه محتوا برای کتب علوم تجربی و به ویژه دوره ابتدائی این اصول مغفول واقع شده است. محتوای آموزشی این کتب، برای مواجهه با خطرات و آسیبهای محیطی، به دانش‌آموزان آمادگی لازم نمی‌دهند. این خطرات در راستای فعالیت عملیاتی سازمان آتش نشانی قرار می‌گیرند؛ مانند اطفای حریق و امدادها در برابر انواع خطراتی که در محیط زندگی آن‌ها و در مبلمان شهری حادث می‌شود.
Kar plus فیزیکدان معروف معتقد است به موازات رشد تدریجی کودک از مرحله عینی به انتزاعی، آماده شدن آن‌ها برای تفکر صوری مهیا می‌شود که تفکرات کودک در برابر تجربیاتش حساس می‌شود...
بنابراین باید درک این تجربیات از دوره‌های پائین‌تر در کودکان آماده شود و این موضوع ضرورت آموزش مهارت‌ها و ایده‌پردازی را در دوره ابتدایی برای کودکان بیشتر نمایان می‌سازد. آیا می‌توان امید به آن داشت که بنابر قرعه مجاورتی مدرسه با یک ایستگاه آتش نشانی، کشور از آتش نشان‌هایی خدوم برخوردار گردد؟ تا چه اندازه در آموزش‌های خود توانسته‌ایم با تحریک ایده‌ها و نگرشها، حس مسئولیت‌پذیری را در برابر خود و خلق هنگام مواجه شدن با این حوادث پرورش دهیم و علائق آن‌ها را در پذیرش این مسئولیت‌ها در سازمان‌های مربوطه هدایت کنیم؟ اکثر نظام‌های آموزشی جهان علاوه بر تاکید بر صفات و ارزش‌های والای انسانی و تقویت هویت‌های ملی – مذهبی، می‌کوشند تا کودکان را به عنوان یک شهروند سالم، طوری تربیت کنند که علاوه بر حفاظت از منابع، راه‌های صرفه جویی و کاهش در هزینه‌ها را بیاموزند. امروزه کارشناسان آتش نشانی معتقدند به جای سرمایه‌گذاری در گسترش فیزیکی خدمات، خرید تجهیزات و به کارگیری نیروی انسانی بیشتر، بهتر است آموزش‌های پیشگیرانه و عمومی را در مدارس و به خصوص سنین پائین آغاز کنیم تا با آگاهی عمومی از بروز حوادث بکاهیم؛ یعنی باید با سرمایه‌گذاری در آموزش، از سرمایه سوزی‌های آینده جلوگیری کنیم، سرمایه‌هایی که جبران آن‌ها از نظر معنوی نیز جبران ناپذیر است. امروز متخصصان امر معتقدند باید سواد علمی – فناورانه را به کودکان آموزش دهیم سواد علمی – فناورانه همان مهارت‌ها و نگرش‌هایی است که آنان، برای زمان حال و آینده نیاز دارند. از آنجایی که سواد علمی – فناورانه یک نیاز همگانی و در حال تغییر و تحول است، ضرورت آموزش‌های مرتبط با اهداف عملیاتی آتش نشانی را در تمام سطوح از ابتدایی تا پایان متوسطه عمومی خاطرنشان می‌سازد. اگر بپذیریم که سطح سواد علمی – فناورانه از عوامل توسعه‌پذیری جوامع است، به راحتی متوجه خواهیم شد که چرا کشور ما از آسیب‌های آتش سوزی و شهری متحمل آسیب‌های جبران ناپذیری شده است. با عنایت به رویکرد جدید آموزش علوم تجربی که تاکید بیشتر محتوا، بر مطالعه تعداد محدودی از مفاهیم استوار بوده و بیشترین تاکید را بر کسب مهارت‌ها در یک رویکرد فرآیندی می‌داند، باید مدیریت ایده‌ها و ظهور علایق را در رویکرد تعاملی دنبال می‌کنیم. در خاتمه پیشنهاد می‌گردد که مسئولین امر در تدوین و تهیه رئوس مطالب رعایت انصاف کرده و از کارشناسان تولید محتوا در سازمان مرتبط (تاکید بر کارشناسان تولید محتوا در سازمان‌های آتش نشانی کشوری) نهایت استفاده ببرند، چرا که در این صورت می‌توانیم محتوا را در راستای اهداف عملیاتی و صرفه جویی هزینه‌های سازمان مربوطه تنظیم نماییم.