شهروند - هوادار، نقش گمشده در باشگاهداری ایرانی

سرمقاله فرشاد کاس‌نژاد   @Farshadcasnejad   تجمع جمعی از هواداران استقلال مقابل مجلس، اعتراض آنها به نقش وزارت ورزش و مدیران باشگاه و کشمکش بر سر درخواست اخراج محمود فکری از چند زاویه قابل بررسی است. اگرچه بحث درباره جریان‌های هواداری همیشه با سوءتفاهم مواجه می‌شود اما چاره‌ای جز گفت‌وگوی بیشتر در این‌باره نیست. آنچه درباره چنین تجمعی باید بیش از شعارها و درخواست‌ها مورد توجه باشد، چگونگی سپردن نقش مؤثر به هواداران است. در ساختار باشگاه‌های ایرانی چنین نقشی برای هواداران تعریف نشده و کانون‌های هواداری نیز اغلب متشکل از لیدرها است.  کانون‌های هواداری به دست مدیران یا حتی مربیانی که با بهره‌برداری از جهت‌گیری هواداران منافعی برای خود می‌سازند، تشکیل می‌شوند و حتی بازیکنان صاحب جایگاه در باشگاه روی جهت‌گیری‌ این کانون و لیدرها تأثیر می‌گذارند.  این جریانی است که در فوتبال ایران قدمت پیدا کرده و در باشگاه‌های پرهوادار و حتی کم ‌هوادار در شهرستان‌ها به سنت تبدیل شده است. لیدرهای ورزشگاه‌ها اغلب از میان کسانی انتخاب می‌شدند که از تهدید، دعواهای خیابانی و استادیومی، فحاشی، ترغیب تماشاگران به فحاشی و عملیاتی از این دست ابایی نداشتند. این روش‌ها در سال‌های اخیر از دنیای واقعی به دنیای مجازی هم سرایت کرد. کارکرد همان است و فقط ابزار کار تغییر کرده است. در فوتبال ایران اما یک طیف مهم از هواداران فوتبال نادیده گرفته می‌شوند، طیفی که باید عنوان شهروند - هوادار به آنها داد. شهروندانی که نه پی نقش‌آفرینی اطراف باشگاه‌ها هستند، نه دنبال نزدیک شدن به مدیران و مربیان و بازیکنان اما فوتبال را و تیم محبوب‌شان را دوست دارند، لذت را با تیم‌شان تجربه می‌کنند و همیشه لابد در عجب و حیرت‌اند که این چه وضع باشگاهداری است اما فوتبال در حوزه سرگرمی برای آنها قابل بحث است و البته کیست که به آنچه بر باشگاهداری در ایران می‌گذرد انتقاد نداشته باشد؟ ساز و کاری که بتواند هواداران را صاحب نقش در تصمیم‌گیری‌ها کند، بارها به شیوه‌های مختلف در فوتبال دنیا تجربه شده است اما ساختار باشگاهداری در ایران فضایی برای این بحث‌ها باقی نمی‌گذارد، اگرچه در هر دو موقعیت باشگاهداری دولتی و خصوصی فضا ساختن برای مشارکت هواداران در تصمیم‌گیری‌ها مقدور است. مدیران باشگاه‌های ایرانی و اعضای هیأت مدیره آنچنان با فوتبال غریبه‌اند که هرگز در باشگاه‌ها به اجرای ساده‌ترین ایده‌ها و مشارکت خواستن از هواداران فکر نمی‌کنند.  هنوز هیچ پیوندی بین هوادار و باشگاه وجود ندارد و تنها پیوند، کسب درآمد از موبایل هواداران است که آن هم در بسیاری موارد وس محسوب می‌شود.  حتی در سال‌های اخیر که بخش مهمی از درآمد باشگاه‌ها به طور مستقیم از جیب حساب سیم‌کارت هواداران است، باز هم حتی یک قدم به سوی شرکت دادن نگاه و سلیقه آنها برداشته نشده و برنامه‌ای هم برای مشارکت آنها تدوین نشده است. شهروند - هوادار در فوتبال ایران برای فوتبال هزینه می‌کند اما صاحب حق اظهارنظر نیست، صاحب هیچ نقشی در تصمیم‌گیری‌ها نیست و هرگز نمی‌داند کجای این بازی است، اگرچه همواره با این شعار مضحک مواجه است که فوتبال برای اوست و او صاحب واقعی باشگاه است. اعتراض هواداران استقلال مقابل مجلس را باید فراتر از درخواست‌های مقطعی برای رفتن این و آن دید. فوتبال ایران باید باور کند که فوتبال متعلق به مدیران و سلبریتی‌های ورزشی نیست. فوتبال جریانی همه‌گیر است که نقش مهم و اصلی‌اش را شهروند - هوادار بازی می‌کند و اوست که به فوتبال رونق می‌دهد و سلیقه و طبع و نگاه او باید در محصولی که ارائه می‌شود، در نظر گرفته شود.