فوتبال ایران از دایره بسته خارج می‌شود؟

گزارش آرمن ساروخانیان    تماشای میزگرد نامزدهای ریاست فدراسیون، کسانی را که منتظر شنیدن راه‌های برون‌رفت فوتبال ایران از بن‌بست فعلی بودند، چندان امیدوار نکرد. بیشتر حرف‌های سه نامزد حاضر در برنامه «فوتبال برتر» کلی‌گویی و بدون ضمانت‌های اجرایی محکمی بود؛ بیشتر آنها، چرا که ایده‌های تازه‌ای هم مطرح شد ولی مشخص نیست محدودیت‌های حاکم بر فوتبال و روابط درهم تنیده اعضای آن اجازه چنین تغییراتی را بدهد.   گره کور اقتصاد و حق پخش تلویزیونی صحبت‌ نامزدها با بحث درباره‌ اقتصاد فوتبال ایران شروع شد که بزرگترین معضل این روزهای این ورزش پرطرفدار است و فدراسیون و تعداد زیادی از باشگاه‌ها را در آستانه ورشکستگی قرار داده. فوتبال ایران سال‌هاست که از حق پخش تلویزیونی، مهم‌ترین منبع درآمدزایی محروم است و بعید است بدون دستیابی به این حق بتوان تغییر اساسی در اقتصاد فوتبال به وجود آورد. با این حال نامزدها تمایل زیادی به ورود به این حوزه نشان ندادند، شاید بر این باور بودند که ممکن است حرف‌هایی که علیه منافع تلویزیون می‌زنند پیش از پخش حذف شود. فقط کیومرث هاشمی اشاره کوتاهی به موضوع حق پخش داشت و گفت: «فوتبال دنیا مسیر توسعه حرفه‌ای خود را طی کرده و ما لازم نیست راه جدیدی را ابداع کنیم. راه درآمدزایی فوتبال مشخص است. بین ۵۰ تا ۶۰ درصد بحث درآمدزایی، پخش تلویزیونی است. مابقی هم بحث فروش کالاهای ورزشی و اسپانسرینگ است. برخی اوقات باید این مشکلات در بستر قانون حل شود. مثال آن قانون 30-‌70 (70 درصد درآمد حق پخش و تبلیغات فوتبال به صدا و سیما می‌رسد) است که آن را تصویب کردند اما آن نفعش به فوتبال نمی‌رسد.» تجربه سال‌های قبل نشان می‌دهد که دستیابی به حق پخش نیاز به لابی‌ در بالاترین سطوح تصمیم‌گیری کشور دارد و به نظر نمی‌رسد هیچ‌کدام از نامزدهای فعلی ریاست فدراسیون چنین نفوذ و برشی داشته باشند. از طرف دیگر با روحیه‌ای که از هاشمی سراغ داریم، بعید است که او تن به این چالش سخت بدهد. مصطفی آجورلو صحبتی از حق پخش تلویزیونی نکرد و درباره ایده‌هایش برای درآمدزایی گفت: «آیا درآمد سالانه هزار میلیارد رویاست؟ نه. ما نباید از بدهی بترسیم چرا که می‌توانیم با ظرفیت‌هایی که داریم آنها را پرداخت کنیم. نباید فکر کنیم پول فقط در خود فوتبال است. پول پیش هوادار و مردم است و ما می‌توانیم از آن استفاده کنیم. فوتبال برای امروز ما بسترهایی دارد که لازم نیست حتماً آنها را کشف کنیم. اروپا از این امکانات استفاده می‌کند و ما نیز باید از آن بهره ببریم.» تکیه به پول هواداران مشابه همان فرمولی است که باشگاه‌های پرطرفدار در سال‌های گذشته با قراردادهای کارگزاری برگزیده‌اند، ولی تجربه نشان داده که ظرفیت محدودی دارد و چندان نمی‌توان به آن تکیه کرد. اساس موفقیت چنین روشی در مرتبه اول رضایت هواداران از کیفیت فنی لیگ است، ولی لیگ برتر در حال حاضر چنین شرایطی ندارد. به علاوه با اوضاع اقتصادی فعلی، امید بستن به کمک هواداران که اکثراً نوجوان و جوان هستند رویاپردازانه به نظر می‌رسد. شهاب‌الدین عزیزی خادم هم درباره درآمدزایی به موارد زیر اشاره کرد: «فیفا فوتبال را یک تجارت می‌داند. چرا شرکت‌های صنعتی ترغیب نمی‌شوند به فوتبال؟ چون برای درآمدزایی استراتژی وجود ندارد. برای رسیدن به یک مبحث باید آسیب‌شناسی کنیم. پروژه تجاری‌سازی در بحث باشگاهی منفی بوده است. استراتژی، بازاریابی مدون از برنامه‌های مختلف و خود برندسازی مجدد فدراسیون فوتبال از جمله برنامه ما است. باید به جزئیات پاسخ دهیم. از تغییر لوگو تا تلویزیون‌های اینترنتی همه می‌توانند برای فوتبال درآمدزایی کنند. راه‌اندازی لیگ فوتبال مجازی هم در برنامه من وجود دارد و پیش‌بینی بودجه نیز صورت گرفته است.» تجاری‌‌سازی لیگ و برندسازی مجدد فدراسیون نیاز به خانه‌تکانی اساسی در فوتبال دارد. برند لیگ برتر و فوتبال ایران تنها با بالا رفتن سطح فنی، توسعه ورزشگاه‌ها، اعطای امکانات بیشتر به تماشاگران و پخش تلویزیونی استاندارد ارتقا پیدا می‌کند. در فوتبال ایران فعلاً چنین پتانسیلی دیده نمی‌شود و برای رسیدن به این نقطه نیاز به سرمایه اولیه و یک برنامه بلندمدت است. استفاده از ظرفیت تلویزیون‌های اینترنتی راهکاری است که پیش از این آزموده شده و بی‌نتیجه مانده. این همان گره‌ای است که در مذاکرات با تلویزیون وجود دارد و باز کردن آن ظاهراً از توان فدراسیون خارج است.   تجارب قبلی به جای برنامه در بخش دیگری از میزگرد که به برنامه‌ نامزدها درباره راه‌های توسعه فوتبال پایه اشاره داشت، آنها اکثراً به تجارب قبلی‌شان پرداختند که در مختصات فعلی فوتبال ایران چندان مؤثر نیست. هاشمی که سابقه فعالیت در وزارت آموزش و پرورش را دارد، توجه به فوتبال آموزشگاهی را راه کشف استعدادها و ارتقای فوتبال پایه می‌داند. ولی اساس موفقیت در ورزش آموزشگاهی امکانات و زیرساخت‌هایی است که باید در اختیار مدارس باشد و بیشتر در کشورهایی مثل آمریکا، آلمان و چین مؤثر بوده، آن هم در رشته‌هایی غیر از فوتبال! آجورلو هم به واسطه فعالیت در ورزش شهرداری تهران به برگزاری مسابقات محلات اشاره کرد، در حالی که فوتبال محلات با برچیده شدن زمین‌های خاکی کارآیی‌اش را از دست داد و بازگشت به این روش نه تنها عملی نیست که یک گام رو به عقب محسوب می‌شود. علمی‌ترین و مدرن‌ترین راه کشف استعدادهای فوتبال و رشد آنها از مسیر باشگاه‌هاست، ولی در سال‌های اخیر فدراسیون نتوانسته باشگاه‌های بزرگ را مقید به سرمایه‌گذاری در فوتبال پایه کند و تنها باشگاه‌های محدودی مثل فولاد و سپاهان در این مسیر تلاش کرده‌اند. یکی دیگر از روش‌های توسعه فوتبال راه‌‌اندازی مراکز استعدادیابی در استان‌هایی است که باشگاه‌های ثروتمندی در آنها حضور ندارند و با این روش می‌توان فوتبال را به گوشه و کنار ایران رساند. آجورلو وقتی از سفر به استان‌های مختلف می‌گفت اشاره‌ای به این موضوع داشت. عزیزی خادم هم گفت که هیأت‌ها در صورتی که پروژه‌هایی تعریف کنند، می‌توانند از حمایت فدراسیون فوتبال بهره‌مند شوند.   معدود ایده‌های جدید در میان صحبت‌هایی که نامزدهای ریاست فدراسیون مطرح کردند و تقاوت زیادی با وعده‌های نامزدهای ادوار قبلی نداشت، شاید تنها استفاده از «مدیر فنی خارجی» برای فدراسیون ایده جدیدی بود که از سوی عزیزی خادم مطرح شد. فوتبال ایران از نظر فنی در سال‌های اخیر درجا زده و ضعف فنی که پس از جدایی مربیان خارجی در لیگ برتر دیده می‌شود هم آن را تأیید می‌کند. انتخاب یک مدیر فنی مناسب در درازمدت می‌تواند ضعف در بخش آموزش را برطرف کند و فوتبال ایران را به سمت یک سبک بازی مشخص ببرد.   کریمی برنده بود یا بازنده؟ غیبت علی کریمی جنجالی‌ترین بخش این میزگرد بود و ستاره سابق تیم ملی به دلیل غیر زنده بودن این برنامه در آن حاضر نشد. هرچند هواداران کریمی در فضای مجازی از این تصمیم استقبال کردند، ولی او به عنوان چهره منتقد این انتخابات فرصت خوبی را برای مطرح کردن حرف‌ها و ایده‌هایش از دست داد. در یک کلام این تصمیم بیشتر از آنکه به نفع کریمی در قامت نامزد ریاست فدراسیون باشد موضع او به عنوان یک ناراضی را تقویت کرد.   مغالطه‌ها کم نبودند مثال زدن از فوتبال حرفه‌ای کشورهای اروپایی، یکی از مغالطه‌های رایج این میزگرد بود. بارها شنیده شد که نامزدها در پاسخ به سؤالات مختلف از جمله تکراری «فوتبال جهان قبلاً این راه را رفته» استفاده کردند، بدون در نظر گرفتن اینکه در موضوعاتی مثل حق پخش یا فوتبال زنان قوانین بالادستی اجازه چنین تصمیماتی را می‌دهد یا نه. در مجموع بخش زیادی از حرف‌های نامزدها مشابه همان حرف‌هایی بود که از مدیران قبلی فوتبال شنیده بودیم و رسانه‌ها در سال‌های گذشته بارها و بارها آنها را به عنوان راه حل مطرح کرده‌اند، با وجود این اکثر آنها عملی نشده و فوتبال ایران سال‌هاست که در یک دایره بسته حرکت می‌کند. آیا برنده انتخابات حساس یکشنبه می‌تواند این فوتبال را از این دایره بسته خارج کند و نامزد برنده پای حرفش می‌ماند؟