مطبوعات در انتخابات١٤٠٠ ليدر خواهند بود

آرمان ملی- وحید استرون: تحقق رکن چهارم، رویایی است که در کشور ما و در دهه پایانی قرن راه خود را می‌گشاید، اما بسیار کند و غیر‌قابل محسوس. اینکه در دوران شیوع کرونا با توجه به همه مشکلاتی که بر سر راه مطبوعات در دو دهه اخیر قرار گرفته است، مردم به روزنامه‌ها و رسانه‌های شناسنامه‌دار اعتماد بیشتری برای پیگیری اخبار نسبت به فضای مجازی پیدا کرده‌اند، موضوعی جهانی است، اما توسعه نه‌چندان سریع و حتی کُند این اعتماد‌سازی مبحث دیگری دارد؛ توسعه‌ای که به بهانه‌های حفظ مصالح ملی و منافع ملی، گاه به حاشیه رفته و در آبان و آذر سال 98 و درجریان سقوط هواپیما به اوج خود رسیده است، درحالی که رسانه‌ها جز آبادانی و پیشرفت کشور هیچ‌گاه به موضوع دیگری توجه نداشته‌اند. برای بررسی وضعیت کنونی و چشم‌انداز پیش‌روی مطبوعات ایران «آرمان ملی» در گفت‌وگو با عباس صفايی‌فر، عضو انجمن دفاع از آزادی مطبوعات این موضوعات را مرور کرده و در ذیل مواردی همچون آزادی مطبوعات در ایران و نقش آن در انتخابات پیش‌رو را مورد بررسی قرار داده است که در ادامه می‌خوانید.  زمانی‌که سازمان‌های جهانی به‌طور سالانه میزان آزادی مطبوعات را در کشورهای مختلف مورد ارزیابی قرار می‌دهند، کشور ما در رده‌های پایین این جداول قرار دارد. از دید شما شاخص‌های آزادی مطبوعات کدامند و وضعیت عینی در رسانه‌های داخلی به چه صورت خود را نشان می‌دهد؟
در 8 سال گذشته، مفهومی که از آزادی مطبوعات مطرح می‌شود، دایره‌ای فراتر از مطبوعات کاغذی است و رسانه‌ها را به‌طور کلی در‌بر‌ می‌گیرد. امروزه در برخی از متون حقوقی نیز از «روزنامه‌نگاران» یاد نمی‌‌شود، بلکه واژه «رسانه‌نگاران» مطرح است. رسانه‌نگار شامل همه رسانه‌های دیداری، شنیداری، مکتوب و مجازی است، بنابراین وقتی گزارش‌های جهانی ارائه می‌شود منظور دو یا سه موضوع است. آزادی بیان و آزادی رسانه‌ها به طور کلی در قالب همه رسانه‌ها است که نظام حقوقی سنتی، قدیمی و اولیه‌ای در تمام دنیا دارد. در ایران نیز قبل از اینکه قانون اساسی وجود داشته باشد، ما نظام‌نامه‌ 14 ماده‌ای در مطبوعات داشته‌ایم. به همین دلیل مطبوعات شأنی فراتر از بقیه رسانه‌ها دارند. بنابراین توصیه‌های امروز یونسکو به کشور‌ها فقط مربوط به مطبوعات کاغذی نیست و شامل کلیه رسانه‌هایی که در این حوزه فعالند، می‌شود. تنها سوالی که در این خصوص مطرح است و روی آن کار می‌کنند، این است که فضای مجازی را چگونه رسانه‌ای بدانیم؟ آیا با تعاریفی حقوقی که تا به امروز داشته‌ایم،‌ می‌توانیم فضای مجازی را شامل همه آن چیزی قلمداد کنیم که در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی در گردش است؟ هنوز بسیاری به نظر واحدی در این رابطه نرسیده‌اند و در این زمینه دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد. اما در پاسخ به بخش دیگری از سوال شما که در رابطه با آزادی مطبوعات در کشور ما پرسیده‌اید، باید گفت گزارش‌های جهانی با یکدیگر متفاوت هستند و نهاد‌ها، آیتم‌های گوناگونی را لحاظ می‌کنند. من به گزارش‌های رسمی سازمان ملل با 31 آیتم توجه بیشتری دارم. مثلا در آزادی کسب خبر، جست‌وجو و دریافت و انتشار چه وضعیتی بر آن کشور حاکم است. نکته دیگر اینکه چقدر نیروهای حرفه‌ای در کار روزنامه‌نگاری مستقل عمل می‌کنند و چقدر آزادی عمل دارند، چه میزان تهدید می‌شوند و این تهدید از جانب گروه‌های حرفه‌ای و نهاد‌های دولتی یا غیر‌دولتی است و چه مقدار رسانه‌ها استقلال مالی دارند. در خصوص آیتم‌های دیگر می‌توان به این موضوع اشاره کرد که به چه اندازه رسانه‌ها تحت‌فشار دولت‌ها هستند. وقتی این موارد را اندازه‌گیری می‌کنند، در برخی موارد به تیراژ یا به دامنه سانسور و قوانین آن کشور توجه می‌شود. همچنین تعداد زندانی‌های مطبوعاتی در یک کشور و توقیف روزنامه‌ها از معیارهای این جداول است. به عنوان مثال در دنیا کشور میانمار جزو آخرین‌های جدول سازمان ملل بوده که قانون اخذ مجوز داشته است. همه کشور‌ها به سمت نظام اعلام‌نامه‌ای رفته‌اند و این‌ها معیاریی است که برای دولت‌ها مطلوب نیست. از این‌رو اگر در کشورهایی نظیر ایران شاهد رتبه‌های پایین هستیم این مهم است که معیار‌های اندازه‌گیری چیست؟ مثلا در مورد افغانستان، این کشور، امروز از نظر آزادی مطبوعات در منطقه پیشرو است، ولی خطر تهدیدی که علیه روزنامه‌نگاران در افغانستان وجود دارد، بسیار بالاست و با وجود اینکه دولت کاری با این قشر ندارد، ولی مرتبا روزنامه‌نگاران در این کشور مورد تهدید گروه‌های تروریستی قرار می‌گیرند یا کشته می‌شوند. 
  این آزادی تا چه اندازه برفروش و تیراژ روزنامه‌ها تاثیرگذار است، کما‌اینکه در کشور ما، سال‌ها قبل روزنامه‌ها فروش خوبی داشته‌اند، ولی با آمدن فضای مجازی، رسانه‌های مکتوب تا حدودی به حاشیه رفته و از میزان فروش و تیراژ آنها کاسته شده است. چشم‌انداز رسانه‌های مکتوب و تهدید فضای مجازی را در چنین شرایطی چگونه ارزیابی می‌کنید؟‌ 
بازهم برای پاسخ به سوال شما، به گزارش‌های بین‌المللی استناد می‌کنم. در هفت تحقیق و گزارشی که تهیه شده، به این نتیجه رسیده‌اند که از یک دهه پیش روند زوال مطبوعات کاغذی شروع شده و تا سال 2040 میلادی این وضعیت ادامه پیدا خواهد کرد. تا این سال ما دائما با کاهش رشد مطبوعات کاغذی روبه‌رو خواهیم بود و متاسفانه در برخی از کشور‌ها، مثل ایران، که خود‌سانسوری از قبل بر این فضا حاکم بوده، خود‌به‌خود آسیب‌هایی که در نظام گردش اطلاعات در حوزه مطبوعات وجود دارد، با قهری نسبی و عدم توازن در بین هزینه‌های مطبوعات و خریدارانش به‌وجود آمده و همین امر چالش‌های سنگینی را به مطبوعات کاغذی ایران تحمیل کرده است. امروز تیراژ 10هزار نسخه‌ای مطبوعات جزو معجزه‌ها محسوب می‌شود. در کنار این مساله نگاهی دیگر وجود دارد و گفته شده بعد از سال 2040 میلادی و 1419 شمسی، بازگشتی به دوران اوج مطبوعات خواهیم داشت. علت این تحلیل نکته‌ای کلیدی در فناوری فضای مجازی است. از 20 تا 25 سال پیش اجماع جهانی وجود داشته که رشد در حوزه مطبوعات، اقتصاد، اجتماع و علم فرصتی باشد که منجر به توسعه کشور‌ها و رشد اطلاعات ‌شود. اینها کمک می‌کرد که فضای مجازی با نگاهی مثبت به سرعت رشد کند، ولی در هفت یا هشت سال گذشته، ما با مسائل جدیدی روبه‌رو شده‌ایم و دغدغه امنیت ملی کشور‌ها به‌وجود آمده و گفته شده فضای مجازی در کنار قابلیت‌های موثر خود، دغدغه‌های مهمی را در حوزه تروریسم سایبری، حملات و جنگ‌های سایبری مطرح می‌کند. حتی ما امروز با مساله موشک‌های سایبری و عملیات سایبری روبه‌رو هستیم و این وضعیت در آینده بیشتر گسترش پیدا خواهد کرد. در کنار آن، ما آینده‌ای را پیش بینی می‌کنیم که نظام یکپارچه نظارت سایبری بر همه کشور‌ها حاکم می‌شود و یک ابر‌قدرت سایبری که وابسته به هیچ دولتی نیست در این فضا حکمرانی می‌کند؛ مثل شرکت‌های چهار‌گانه آمریکایی که جهان را در اختیار می‌گیرند. این اتفاق و دغدغه، امروز در بسیاری از کشور‌ها مطرح است و این احتمال وجود دارد که شاید ما در دو دهه آینده مجددا بازگشتی به مطبوعات کاغذی داشته باشیم. این فرآیند مجازی سازماندهی  و کنترل‌شده‌تر فعالیت خواهد کرد و حوزه ارتباطات و اطلاعات مجددا به حوزه مطبوعات کاغذی تبدیل می‌شود. ما شاهد هستیم که آمریکا از سال 2018 اجازه نداد پاره‌ای از تکنولوژی‌های جدید و فناوری به جامعه عرضه شود. شبکه‌ای مانند توئیتر اجازه نشر عقاید رئیس‌جمهور آمریکا را نمی‌دهد، اگر این شبکه‌ها روزی تصمیم بگیرند انتشار عقاید همه رهبران جهان را متوقف کنند، با این تفکر، فضایی برای رشد مطبوعات کاغذی خلق می‌شود.


 به احتمال رشد مطبوعات در 20 سال آینده اشاره‌ای داشته‌اید، دولت برای ماندگاری روزنامه‌ها در شرایط فعلی چه کاری می‌تواند انجام دهد؟
در کشور‌های مطرح جهان روزنامه‌نگاری به عنوان تریبونی برای مبارزه با فساد مطرح می‌شود و از آنها حمایت می‌کنند. از این‌رو وقتی خبری در سیاست خارجی دنبال می‌شود، سرمقاله آن روزنامه همچنان مهم و تاثیرگذار است و کسی که می‌خواهد آن خبر را نشر دهد، به جای توییت کردن با روزنامه تماس می‌گیرد، چون فضایی فراهم شده که روزنامه همچنان در سطح قابل‌قبولی باشد. مجلات هم به همین صورت است و در حوزه‌های تخصصی خود حرف‌هایی جدی برای گفتن دارند. این حرف‌ها اول بار از سوی آنها مطرح شده و جامعه به سمتی می‌رود که آنها تعیین کرده‌اند. اگر ما بخواهیم در جامعه این چراغ را روشن نگه داریم باید در این مسیر باشیم. یکی از بهترین و بزرگ‌ترین بلندگو‌ها و گوش جامعه همین رسانه‌ها، روزنامه‌نگاران و رسانه‌نگاران هستند و اگر در این حوزه حمایت‌های معنوی، اطلاعاتی، ارتباطی و حمایت‌های تخصصی به عمل آید، مطبوعات ایران همچنان به عنوان یک رکن مهم فعال خواهند بود، اما اگر وضعیت به این شکل ادامه پیدا کند بیش از پیش شاهد کاهش این ظرفیت خواهیم بود.
 با توجه به صحبت‌های شما، تاثیر و نقش رسانه‌های مکتوب در بالا بردن میزان مشارکت در انتخابات 1400 را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ 
این نکته از یأس و نگاهی پر‌مساله به موضوع انتخابات و تاثیر آن بر زندگی مردم ناشی می‌شود. این مساله در جای خود محفوظ است و این گفت‌وگو‌ها در بین مردم وجود دارد. اما در جامعه، مطبوعات مکتوب و شناسنامه‌دار، همچنان نقش تعیین‌کننده‌ای در شکل‌دهی به انتخابات و شکل‌گیری شخصیت مطرح برای ریاست‌جمهوری دارند. هر‌زمان که مطبوعات رهبری رسانه‌ای را در دست گرفته و وارد فضا شده، فضای مجازی نیز همین مسیر را دنبال کرده و موجی در جامعه ایجاد می‌شود. باید دید در انتخابات پیش‌رو، میدان عمل برای رسانه‌های مکتوب چقدر فراهم است. اگر این فضا فراهم باشد و مطبوعات مطالبی را که در ضمیر جامعه وجود دارد انتقال بدهند، روزنامه‌ها نقش مهمی را ایفا می‌کنند؛ در غیر این صورت، همچنان سردی بر فضای انتخابات حاکم خواهد بود.
 عده‌ای از کارشناسان هر چند دوران پاندومی شیوع کرونا را برای مطبوعات آسیب‌زا می‌دانند، ولی نشریه گاردین در گزارشی عنوان کرده است که اعتماد مردم به مطبوعات در این دوران افزایش پیدا کرده و ظاهرا در کشور ما نیز به همین شکل است. آیا این گزارش می‌تواند مبنایی درست و میدانی داشته باشد؟‌ 
بله، در دوران کرونا امکان ارتباط بیرونی برای افراد کم شد و باید اخبار، اطلاعات و دانش را از طریق فضای مجازی کسب می‌کردند. اما فضای مجازی در دوران کرونا نشان داد بیشتر اطلاعاتش غلط است و در عین حال خیلی قابل‌اعتماد نیست. رفته رفته حتی در بین گروه‌های بیسواد جامعه هم این تصور ایجاد شد که برای به‌دست آوردن خبری درست و قابل اعتماد، نباید چندان به اطلاعات فضای مجازی اعتماد کرد. در این بین مردم دنیا و کشور ما به این نتیجه رسیدند که فضای قابل‌قبول، نشریات مکتوبی است که شناسنامه دارند و منابع خبر آنها تایید و اخبار آنها مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. در نتیجه در دوران پسا‌کرونا نیز اگر به درستی به آزادی بیان و مطبوعات پایبند باشیم شرایط برای مطبوعات بهتر خواهد بود.
 به عنوان سوال پایانی، نقش سواد رسانه‌ای را در اخذ مجوزهای نشریات به چهره‌های سیاسی یا افرادی که سواد رسانه‌ای ندارند، چگونه ارزیابی می‌کنید؟‌ 
از دید من تنها کاری که دولت برای حفظ نیم‌نفس مطبوعات می‌تواند انجام دهد، این است که حمایت‌های مالی داشته باشد و به لوازم آزادی بیان و آزادی مطبوعات از جنبه مثبت و منفی وفادار باشد و به آن عمل کند. تا امروز در کشور ما جنبه خاص آزادی مطبوعات توسط دولت‌ها اجرا شده، اما در جنبه مثبتش گام لازم برداشته نشده است. نکته دیگر که شما نیز در سوال‌تان به آن اشاره کرده‌اید این است که رسانه‌نگار‌های حرفه‌ای وارد مطبوعات شوند. اینکه شما 17 هزار مجوز صادر می‌کنید، کیفیت کار را پایین می‌آورد و همچنین موجب می‌شود حمایت دولت مثل آبی در ماهیتابه داغ باشد. از طرفی روزنامه‌ای که کار می‌کند به‌دلیل زیاد بودن تعداد مجوز‌هایی که بعضا فقط یک نام هستند، از حمایت مالی کافی برخوردار نمی‌شود و در تامین حقوق خبرنگار و گزارشگر ناتوان می‌ماند، پس راهی جز تعدیل نیرو برای آن رسانه باقی نمی‌ماند و هر رسانه‌ای که خبرنگار و گزارشگر قوی نداشته باشد، محکوم به دیده نشدن است.