روزنامه ایران ورزشی
1399/12/09
حب و بغض در بازیهای انتخابات
یادداشت علیرضا مؤیدیفر «فوتبال را باید فوتبالیها اداره کنند...» این، نظریهای است که در میان بدنه کارورزان فوتبال رایج است و البته درستی آن، رد یا اثبات نشده، چون چنین امکانی را در خود ندارد. از سویی دیگر، این امری بدیهی است که یک مدیر، باید بر حوزه مدیریت خود، اشراف داشته باشد. یعنی علاوه بر دانش مدیریت، دانش مالی و دانش اجتماعی، باید از بسیاری جزئیات فنی حوزه کاری خود، سر در بیاورد. مثلاً شما نمیتوانید مدیرکل اجرایی فلان سازمان، با تحصیلات درست و تجربه مقبول را، که هیچ چیز از فوتبال نمیداند، یا فوتبالیست نخبه و نامداری را، که هیچ چیز از علم مدیریت نمیداند، بر صدر فدراسیون فوتبال بنشانید و توقع داشته باشید تا معجزه کند. در چیدمان ترکیب تیم مدیریتی افراد فوقالذکر، البته اگر نقش مدیران میانی که نقاط ضعف را بپوشانند پررنگ باشد، شاید بتوان به آینده امید داشت. در غیر این صورت، حکایت فدراسیون فوتبال و انتخاباتش، حکایت اسب عصاری است، که کیلومترها راه میرود اما به جایی نمیرسد. با فرض پذیرش این مقدمه اما، آنچه بیاندازه توی ذوق میزند، رفتار منتقدین یا اهالی رسانه و کارشناسان با این مقوله است. گروهی ذوب در شخصاند و گروهی فقط نق میزنند و ایراد میگیرند. هیچکدام از دو دسته هم، کاری به واقعیتهای جاری در فوتبال ایران ندارند. اینکه ساختار مدیریت فوتبال ایران، دهههاست که لنگ میزند و جز معدود نقاط روشن، که دست برقضا، از الگوریتم ذکر شده برای پوشش نقاط ضعفشان استفاده کردهاند، روزگار خوشی، تا به امروز، بر فوتبال ما نرفته است. اما واقعاً جایگاه این افراد کجاست؟ کدامشان، چقدر تا به حال، آبی پای این درخت ریختهاند و راهی به این رهرو نشان دادهاند؟ جز مشتی کلیگویی و روشنفکر مآبی و ژست منتقد اصولگرا (به معنای اعم)، چه چیزی از ایشان دیدهایم؟ چند روز مانده به انتخابات و پس از گیر و گرفت فراوان، قرار است، بیحرف پیش، فوتبال ایران رئیسدار شود اما به واکنشها بنگرید. انتقاد و بازنشر انتقاد است، بدون هیچ پیشنهاد مشخص و عملی و دیگر هیچ. موافقان یک کاندیدا، او را فصلالخطاب میدانند و مخالفانش هم همین چشمداشت را دارند. با این تفاوت که گروه دوم، منتظر کمترین لغزشاند تا فریاد برآورند که: «دیدی گفتم؟». همه ما، ساز و کار انتخابات را کمابیش میدانیم. رابطهها، زیرساختهای روابط، سیاستبازیها و پروپاگاندا، همیشه ابزار کار کاندیداها و اطرافیانشان، له یا علیه خود یا رقبا بوده است اما جای انتقاد کور و بیهدف، این وسط کجاست؟ آنهایی که به دنبال ترسیم ایدهآلترین فضای ممکن برای فوتبال این کشورند، چه تضمینی میدهند که با این حجم ادعا، خودشان، در این جایگاه، عملکرد بهینهای داشته باشند؟ واقعاً انتقادشان از حب علی است، یا بغض معاویه؟ انتظار ندارم با این تشتت و تفرقهای که در فوتبال ایران وجود دارد، هیچیک از چهار کاندیدای حاضر، در صورت پیروزی، سنگ مهمی از پیش پای فوتبال ما بردارند اما نقطه روشنی هم در افق منتقدان همیشه در صحنه نمیبینم.
سایر اخبار این روزنامه
وزنه نزدم تا کمردردم تشدید نشود
فغانپور: احتمال دارد بهاروند در انتخابات شرکت کند
علی موسوی: مدیر عامل باید یقه قایدی را بگیرد
علینژاد: دخالتی در انتخابات نداریم و هیچ گزینهای نخواهیم داشت
آلکثیر: برای برگشتن یک دنیا انگیزه دارم
حب و بغض در بازیهای انتخابات
سویا مذاکره با آزمون را تأیید کرد
امباپه یا هالند، مسی یا رونالدو؟
فرصتی که علی کریمی هدر داد
پیرلو: اگر میتوانستم خودم به زمین میرفتم!
خط و نشان سرمربی بحرین برای حریفان