سوخت بران بيكار قاچاقچی نيستند

آرمان ملی- امید کاجیان: این روزها در سراوان خبرهای خوبی به گوش نمی‌رسد؛ خبرهایی ضد و نقیض. یکی از شهرهای استان سیستان و بلوچستان در جنوب‌شرقی ایران با جمعیتی بیش از شصت‌هزار نفر. هر چه که هست اینکه مشخص است عده‌ای در آنجا، جان خود را از دست داده‌اند و از سویی برخی به خیابان‌ها آمده‌اند و در برخی تصاویر به فرمانداری‌ حمله شده و اساسا شهر، روزهای بی‌سابقه‌ای را دنبال می‌کرده است. روایات متعددی هم البته که دراین‌باره بیان می‌شود. داستان، داستان سوخت‌بران سیستان و بلوچستانی است که در پی نان و معیشت در مرزها تردد می‌کنند و این‌بار اما حادثه دیگر رخ داد؛ اتفاقاتی که در مورد آن اظهارات متفاوتی مطرح می‌شود. عده‌ای آغاز آن را به نیروهای ایرانی نسبت نمی‌دهند، ابتدای حملات به واسطه کاری بوده که نیروهای پاکستانی در آن طرف مرز انجام دادند. ظاهرا در چهارم اسفندماه، سوخت‌برانی که مبادرت به انتقال غیرقانونی سوخت می‌کنند در مرز تجمع کردند. تجمع آنها منجر به تیراندازی می‌شود که مقامات ایرانی می‌گویند تیراندازی از سوی ماموران پاکستانی بوده است. هجوم شدت پیدا می‌کند جمعیت با شکست درهای گذر مرزی وارد کشور می‌شوند. در ادامه اما درگیری‌ها وارد فاز تازه‌تری می‌شود. در بین جمعیت افرادی از فرصت استفاده کرده و به سمت پاسگاه حمله می‌کنند. در نهایت هجوم جمعیت، ماموران اقدام به تیراندازی می‌کنند. بعد از این اتفاقات و تیراندازی‌ها اما اعترضات دامنه هم پیدا می‌کند و به سمت فرمانداری و ... هم حرکت می‌کنند. هنوز اطلاع دقیقی از اینکه چه تعداد در حوادث چند روز اخیر سراوان جان خود را از دست داده‌اند نیست اما چیزی که واضح است اینکه این اتفاق رخ داده است. حالا مقامات می‌گویند پیشتر در راستای تامین معیشت مردم به سوخت‌بران اجازه داده شده که بدون مخدوش کردن پلاک با سرعت قانونی در چهارچوب مناسب کار را انجام دهند اما اگر قرار بر قانون‌گریزی باشد قطعا همان حداقل‌های ایجادشده هم ممنوع خواهد شد.
  جای خالی رسانه‌ها 
خبری از رسانه‌های مستقل در سراوان نیست؛ موضوعی که باعث می‌شود تا به شائبات و شایعات دامن زده شود. برخی خبرهای تاییدنشده از قطعی اینترنت در آنجا سخن می‌گوید و نبود یک سازوکار معین در چنین شرایطی باعث شده تا در مورد جانباختگان این منطقه نیز باز هم موضوع مشخصی گفته نشود.  وقایع سراوان در هاله‌ای از ابهام است و مشخص نیست که دقیقا چه اتفاقاتی در آنجا در حال رخ دادن است. نبود رسانه‌های مستقل در این موضوع بر پیچیدگی اوضاع اضافه کرده است. به‌جز روایتی که بخشی از بدنه در مورد آن سخن می‌گوید اطلاع دیگری در دست نیست. حالا بازار جدال دو گروه مخالف و موافق درباره وقایع سراوان و البته اتفاقات مشابهی که برای کولبران کردستان رخ می‌دهد نیز داغ است. اینکه آیا رفتار با اشتغال‌هایی از قبیل سوخت‌بری و کولبری درست است یا نه. گروهی که می‌گویند نبود اشتغال در مناطق محروم مردم را به این سمت و سوی می‌کشاند تا آنها دست به شغل‌های اصطلاحا کاذب بزنند و قاچاق کالا کنند و از سویی گروهی دیگر که این مردم را قاچاقچی می‌خوانند و اینکه نمی‌توان کار آنها را توجیه کرد و حق را به مقامات امنیتی می‌دهند که دراین‌باره وظیفه‌شان را انجام می‌دهند. اما واقعا آیا باید این معضل به جان گرفتن و جان دادن ختم شود؟ مقامات طرف مقابل را اوباش می‌خوانند و قاچاقچی و طرف دیگر آنها را سوخت‌بران محروم مطالبه‌گر. هرچه که هست ظاهرا وقایع اخیر باعث شده تا از هردو طرف جان خود را از دست بدهند و البته طرف سوخت‌بران به تعداد بیشتر. معضل سراوان اگرچه امروز می‌تواند پشت پرده‌هایی داشته باشد یا روایاتی از آن بشنویم که معمولا در اخباری مانند 20:30 به آن پرداخته می‌شود. اما اگر به فرض وقایع امروز درمورد سوخت‌بران سیستان و بلوچستان را بتوان توجیه هم کرد هیچ‌گاه نمی‌توان برای جان باختن کولبران کردستانی چنین سیاستی در پیش گرفت. ممکن است که در واقعه سراوان همه چیز آنی نباشد که در شبکه‌های اجتماعی می‌گویند و شاید نتوان یکطرفه کلاه را قاضی کرد اما در این باره هر کاری هم که بکنیم نمی‌توانیم به انکار مشکلاتی که مردم سیستان و بلوچستان و کردستان و مناطق مرزی در این‌باره دارند پرداخت. این مساله بار دیگر موضوعاتی مانند اشتغال در مناطق محروم را از سویی دیگر مطرح می‌کند. از سویی ایران می‌گوید همه چیز از حمله ماموران امنیتی پاکستان شروع شده و جان باختن اولیه سوخت‌بران نیز به همین دلیل بوده است. پرسش اینجاست که چرا تا به امروز مقامات نسبت به این موضوع خطاب به دولت پاکستان اعتراض نکردند و خواهان احقاق حق نشده‌اند. بعد از گذشت چندین روز از این حوادث تازه روز گذشته خطیب‌زاده سخنگوی وزارت خارجه اعلام کرده است که با توجه به تحویل جسد یک نفر ایرانی، موضوع از طرف مقامات صلاحیت‌دار و مسئول در جمهوری اسلامی تحت بررسی است.
  فاصله‌گذاری
آنچه دراین مواقع بیش از هرچیز دیگری نیازش احساس می‌شود شفافیت با مردم است. نبود شفافیت با مردم دراینگونه مواقع و بازخوانی یک‌طرفه حوادث از سوی رسانه‌های خاص، جز افزایش بی‌اعتمادی میان مردم و مسئولان عایدی ندارد. برخلاف تصورات مقامات در این گونه مواقع رسانه‌ها می‌توانند با بیان واقعیات و روایات دوطرفه اساسا بحران‌های اینچنینی را بهتر مدیریت کنند. سردرگمی کنونی درباره ماجرای سراوان و اینکه دقیقا معلوم نیست دارد چه اتفاقاتی رخ می‌دهد اساسا تنها به مشکلات کنونی کشور دامن می‌زند . ای کاش فضا برای رسانه‌ها در بیان واقعیات باز شود تا هم جلوی روایاتی از جنس 20:30 گرفته شود هم شایعات شبکه‌های مجازی. مردم سراوان و حق آنها در چنین شرایطی نباید تضییع شود. از سویی یادمان نرود به لفظ قاچاقچی به سوخت‌بران هرنوع رفتاری با آنها را توجیه نمی‌کند.