روزنامه جوان
1399/12/10
چرا باید بهدنبال گفتمان «تغییر» در انتخابات ۱۴۰۰ بود
هر چه به عمر انقلاب اسلامی افزوده میشود و انتخابات بیشتری برگزار میکنیم، بر حجم و تعداد جریانهای غربگرا و سکولار برای مقابله با جریان مذهبی، ولایی و انقلابی افزوده و روند تقابلی آنها جدیتر و آشکارتر میشود که برخی از پیامدهای آن عبارتاند از:۱. تند شدن ادبیات سیاسی گروههای غیرهمسو؛ ۲. افزایش ضریب مسائل امنیتی و برنامههای فتنه گونه آنها؛ ۳. قطبیسازی جامعه و کاهش امنیت روانی فضای انتخابات و ۴. افزایش نقشآفرینی شبکههای اجتماعی و گسترش شایعات و دروغپراکنی توسط این شبکهها.همچنین از دیگر آثار روند تقابلی و تشدید تلاش غرب و غربگرایان «همگرایی گفتمانها و جریانهای مخالف انقلاب اسلامی» است؛ اما در شرایطی که اکنون در آن قرار داریم و با رصد فعل و انفعالات احزاب و گروههای سیاسی برای انتخابات ۱۴۰۰ شاهد چه گفتمانهایی هستیم و کدام جریانات این گفتمانها را نمایندگی میکنند.
آنچه امروز با بررسی نظرات و تلاش گروههای سیاسی برای انتخابات ۱۴۰۰ دیده میشود، حداقل چهار گفتمان در انتخابات پیش رو قابل تصور است.
۱. گفتمان تحول خواهان ساختاری (براندازان خشونتطلب)
جریانهایی همچون سلطنتطلبان، مشروطه خواهان، چریکهای فدایی خلق، منافقین و قومیتگرایان تجزیهطلب و سایر گروههای مسلح ضدانقلاب این گفتمان را نمایندگی میکنند و با هدفی که آنها در کشور از گذشته تاکنون دنبال میکنند، چنین گفتمانی هیچگاه در بین مردم خاستگاه ندارد و هم نظام تکلیف خود را با آنها میداند و هم مردم نشان دادهاند این گروههای برانداز صرفاً «عِرض خود میبرند و زحمت ما میدارند».
چرا که هدف اصلی آنها براندازی نظام جمهوری اسلامی به هر شیوه ممکن تحت عنوان تحول ساختاری است که همواره آن را با چهار راهبرد دنبال میکنند:
الف) تحریم انتخابات به بهانه غیردموکراتیک خواندن آن در صورت وحدت جریانهای انقلابی و افزایش احتمال پیروزی جریان همراه با انقلاب مردم.
ب) تشویق غیرمستقیم به حضور مردم در پای صندوقهای رأی در صورت افزایش احتمال پیروزی غیرانقلابیون.
ج) حمایت غیرمستقیم و حتی مستقیم از کاندیداهای نزدیک به غرب.
د) بیثباتسازی و انجام تحرکات امنیتی و آمادگی جهت موجسواری بر حرکتهای غیرقانونی در آستانه، حین و پس از انتخابات.
۲. گفتمان اصلاحطلبان ساختارشکن (براندازان خاموش)
این گفتمان را جریانهای اصلاحطلب افراطی و احزاب تند آنها و گروههایی از براندازان غیرمسلح همچون نهضت آزادی و ملی – مذهبیها نمایندگی میکنند. هدف اصلی آنها، تغییر ساختاری نظام از راه دموکراتیک و انتخابات است؛ آنگونه که خودشان احساس میکنند نظام حاکم در بستر آن دچار تحول و استحاله و در نهایت منجر به براندازی خواهد شد. این جریان برای رسیدن به هدف خود چند محور را در دستور کار قرار میدهد:
۱. معرفی توان دفاعی و نظامی کشور به عنوان بزرگترین اشتباه نظام.
۲. معرفی نظارت استصوابی به عنوان مانع اصلی چرخش نخبگان.
۳. زیرسؤال بردن دستاوردهای نظام به گونهای که نظام در ۴۲ سال گذشته هیچ دستاوردی نداشته است.
با عنایت به چرخش ناگهانی این گفتمان از تحریم به مشارکت فعال در انتخابات ۱۴۰۰، یک سؤال مهم به چرایی این چرخش بازمی گردد که در پاسخ آن باید گفت که این گروه پس از شکست ترامپ و به قدرت رسیدن «بایدن» و معرفی ترامپ به عنوان عامل اصلی مشکلات کشور در شکست برجام و... انتخابات را بستر مناسبی برای رسیدن به هدف خود میداند.
۳. گفتمان محافظهکار (طرفداران وضع موجود)
جریانهای سیاسی مدافع این گفتمان عبارتاند از: اعتدالیون و طرفداران دولت مستقر، کارگزارانیها که خودشان را بهبودخواه معرفی میکنند، و اصلاحطلبان میانهرو.
هدف اصلی این گفتمان حفظ وضع موجود و ادامه دولت فعلی است که با راهبرد معرفی نامزدی میانهرو و تلاش برای استفاده از ظرفیت جریان اصلاحات و ایجاد سایش در اصولگرایان برای جذب آنها را دنبال میکنند.
۴. گفتمان تغییر (اصیلترین گفتمان)
طرفداران این گفتمان، شامل گروههایی همچون شورای نیروهای انقلابی، شورای وحدت با محوریت جامعه روحانیت، گام دومیهای انقلاب، تحول خواهان انقلابی (جمعیت ایثارگران، جمعیت جانبازان و جمعیت رهپویان) است.
هدف اصلی این گفتمان، تغییر شرایط و وضعیت موجود به منظور کارآمد سازی نظام و تحقق اهداف بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی است که با راهبرد «گفتمان حداکثری گروههای انقلابی» پیگیری میشود. این گفتمان مدعی است با توجه چالشهای موجود در کشور نیاز به یک پوستاندازی در عرصه مدیریتی کشور هستیم تا با توجه به راهبرد نظام در ۴۰ ساله دوم انقلاب، بتواند اهداف انقلاب و نظام را محقق کند.
اما چرا باید در این انتخابات به دنبال تغییر باشیم؟
درباره چرایی انتخاب گفتمان تغییر از سوی گروههای انقلابی و لزوم انجام آن در شرایط کنونی کشور میتوان به این موارد اشاره کرد:
۱. لزوم زمینهسازی برای تحقق اهداف بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی و لزوم دولت سازی اسلامی ایجاب میکند که در نخستین انتخابات ریاست جمهوری در همین آغازین سالهای چله دوم انقلاب به نتیجهای متفاوت و مطلوب دست پیدا کرده و انرژی مضاعفی به نظام و انقلاب تزریق گردد.
۲. جهان در افق ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۴ وارد مرحله پیچیدهای خواهد شد که هر گونه عدم انسجام داخلی و ادامه وضعیت قبلی در کشور، ما را با نتایج غیرقابلپیشبینی مواجه خواهد کرد. بنابراین در شرایطی که رئیس جمهور جدید امریکا با مهره چینیها و مواضع خود در سیاست خارجی و برجام بهدنبال سیاست پیچیدهای علیه ایران است لازم است گفتمانی کشور را نمایندگی کند که در مقابل غرب و امریکا تسلیمپذیر نباشد.
۳. شرایط منطقه و مقاومت و لزوم خروج نیروهای امریکایی از منطقه از مواردی است که با انتخاب این گفتمان قابل تحقق خواهد بود. تحقق مطالبه مقام معظم رهبری در خروج امریکا از منطقه و پیروزی مقاومت در سوریه و یمن منوط به وجود یک دولت انقلابی و پیادهسازی گفتمان آن در ایران است.
۴. شرایط بد اقتصادی و وضعیت دشوار معیشت مردم میطلبد که گفتمان تغییر که گفتمان کار و تلاش خواهد بود در دوره جدید با اتکا به آن، مشکلات کشور و مردم مرتفع یا حداقل کاهش یابد.
چراکه ادامه این شرایط به فاصله بیشتر مردم از نظام و نومیدی از داخل منجر میشود و این چیزی است که در این مقطع، بیش از هر زمان دیگر به آن نیاز داریم تا بتوانیم اشتباهات انجام شده در مسیر انقلاب اسلامی بهویژه طی سالهای اخیر را اصلاح و اعتماد آسیب دیده به نظام و انقلاب را ترمیم کنیم.
بر همین اساس است که تغییرطلبان، ایده شکلگیری دولت جوان حزباللهی را در دستور کار قرار دادهاند تا با ایجاد تغییراتی در رویههای جاری، مشکل کارآمدی نظام اسلامی را در اولین انتخابات ریاست جمهوری گام دوم حل کنند.
سایر اخبار این روزنامه
مک کنزی: مشابه حمله به عینالاسد را تجربه نکرده بودیم
حال خوب رئیس سینما در اسپانیا!
سوداگری با فقر از «پرنسسهای کوره» تا سینمای جشنوارهای
وزن کشی «حقوق بشر» بایدن در ریاض
نیروهای یمنی به ۷ کیلومتری شهر مأرب رسیدند
گزارش بی سر و ته از جانی بیمکافات
ساواک ۱۶۷ هزار سند درباره رضاخان را ثبت نکرده بود
منتظر خانهتکانی اساسی در فوتبال نباشید
تهدید یارانهای نوبخت!
رئیس جدید فوتبال باور به مبارزه با فساد داشته باشد
حرکت قطار ملی روی ریل ایرانی
نمکی: طوفان کرونا در راه است
چرا باید بهدنبال گفتمان «تغییر» در انتخابات ۱۴۰۰ بود
اجازه نمیدهیم تروریسم تکفیری احیا شود
مگر امضای کری تضمین نبود؟
اصلاح رابطه با رهبری عمل میخواهد نه نامه