ولادت امام سجاد(ع) و حضرت اباالفضل (ع)مبارک باد

فرازی از برداشت‌های بدیع رهبر معظم انقلاب درباره مبارزات پیشوای چهارم در کتاب «حماسه امام سجاد(ع)»
 مفهوم «زهد انقلابی» در سیره سیدالساجدین(ع)
 
گروه اندیشه – دوران امامت امام سجّاد(ع)، دورانی پراختناق و در ظاهر، مأیوس‌کننده بود. پس از واقعه جانگداز کربلا و در پی آن، هجوم یزیدیان به مدینه و مکه، جهان اسلام در وضعیت عجیبی قرار گرفت. سنت نبوی و مفاهیم عالی اسلامی به فراموشی سپرده شد و مسلمانان در تنگناهای اعتقادی، اقتصادی و سیاسی متعددی قرار گرفتند. در چنین شرایطی بود که امام(ع)، با وجود همه محدودیت‌ها، باید دست به پرورش دوباره امت و بازگرداندن آن‌چه از دست رفته بود، می‌زد. رویکردی که به روشی کاملاً خاص نیاز داشت؛ آن‌گونه که حساسیت دشمنان را برنینگیزد و در ذهن دوستان، شائبه همراهی و سکوت در برابر ظلم را تداعی نکند. به همین دلیل، تحلیل سیره مبارزاتی امام سجّاد(ع)، بدون درنظرگرفتن‌ شواهد تاریخی و بررسی همه‌جانبه چرایی و چگونگی اتخاذ تصمیمات از سوی آن حضرت، نمی‌تواند کامل و کارآمد باشد. ازآن‌جا که این سیره را باید به مثابه الگوی مبارزاتی موردتوجه و تدبّر قرار دهیم، ارائه تحلیلی دقیق از آن، لازم و ضروری است. در طول تاریخ برخی از علما و متفکران جهان اسلام و به‌ویژه دوست‌داران اهل‌بیت(ع)، در این مسیر گام‌هایی برداشتند و کوشیدند تا غبار شبهه و غفلت را در این عرصه کنار بزنند و سیره مبارزاتی امام سجّاد(ع) را به عنوان یک نسخه بدیع، در اختیار مسلمانان قرار دهند. با این حال، امواج دشمنی و جهالت، گاه باعث می‌شد که ابر غفلت بر سر دوست‌داران اهل‌بیت(ع) سایه بیندازد و مانع از درک حقیقت مبارزه در سیره امام سجّاد(ع) شود. رهبر معظم انقلاب، به عنوان یکی از برجسته‌ترین متفکران جهان اسلام و به‌ویژه عالم تشیع، در دوران مبارزه با رژیم ستمشاهی، موضوع بررسی سیره امام سجّاد(ع) را موردتوجه قرار دادند و در مجموعه سخنرانی‌های پرشوری که در آن دوران ایراد کردند، برداشت‌هایی ریشه‌دار و در عین حال بدیع از سیره امام چهارم(ع) ارائه کردند. آن‌چه امروز و در آستانه سالروز ولادت باسعادت امام سجاد(ع) با هم مرور می‌کنیم، فرازهایی از سخنرانی معظم‌له است که در سال 1351 و در مسجد کرامت مشهد ایراد شد و اخیراً در قالب کتابی ارزشمند، با عنوان «حماسه امام سجّاد(ع)» توسط انتشارات انقلاب اسلامی، به زیور طبع آراسته شده‌است؛ فرازهایی که در آن، حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای به بیان مفهوم واقعی زُهد در سیره امام سجّاد(ع) پرداخته‌اند و متن آن، در صفحات 127 تا 131 کتاب منتشر شده‌است. دعوت به کدام زُهد؟ «امام سجّاد(ع) با این مردم می‌خواهد کار بکند و این‌ها را بسازد؛ چه کار می‌کند؟ گفتیم دعوتشان می‌کند به زهد؛ و زهد به معنای معمولیِ پستِ کوچکِ محدودِ غلطی که امروز در ذهن دشمنان اسلام و بعضی از دوستان اسلام رسوخ پیدا کرده، نیست؛ زهد یعنی: «ای مردم کوفه! ای مردمی که در مقابل حجّاج(1) این‌جور حرف می‌زنید! و خورشیدهای عالم وجود، یعنی علی و حسن و حسین و فاطمه علیهم‌السلام را این‌جور کوچک می‌کنید و کوچک نام می‌برید و از دوستی با این‌ها امتناع می‌کنید و تبرّی می‌جویید! این کار را برای چه می‌کنید؟ برای دنیا؛ یا به خاطر طمع این‌که پول دنیا را بهتان بدهند، یا از ترس آن‌که راحتی دنیا را از شما بگیرند. این دنیا چیزی ندارد، این دنیا ارزشی ندارد که آدم برای خاطر این‌که پولش را به دست بیاورد یا از ترس آن‌که راحتی‌اش را از دست بدهد، این جور عقاید را کتمان و وارونه کند یا این‌جور در مقابل حجّاج شیطان و شیطان‌صفت حرف بزند تا بخواهد دل حجّاج را به دست بیاورد.» معنای زهد و تزهید(2) امام این است که ای کسی که با حجّاج این‌جور صحبت کرده‌ای! برای چه این‌جور صحبت کردی؟ برای خاطر این‌که از عطایش محروم نمانی، یا به خاطر این‌که از شلاقش مصون بمانی؟ آن عطا مال دنیا و پول دنیاست؛ این شلاق نخوردن هم مال دنیا و آسایش دنیاست. نه پول دنیا و نه آسایش دنیا نمی‌ارزد که انسان به خاطر آن این‌جور جنایت کند؛ راجع به حسن و حسین(ع) این‌جور حرف بزند، از جگرگوشه‌های پیغمبر(ص) این‌جور نام بیاورد؛ رهبران هدایت را این‌جور در گوشه گمنامی بیندازد و از آن‌ها رو بگرداند؛ قیمتی ندارد این دنیا؛ زهد امام سجاد(ع) یعنی این. هر چه در کلمات امام سجاد(ع) شما زهد و تزهید می‌بینید، یعنی این. هر کسی غیر از این بفهمد و معنا کند، نفهمیده؛ یعنی [فهمش] نیست.» بیزاری از کدام دنیا؟ «امام سجّاد(ع) دنیایی را از دست مردم و از دهان مردم بیرون می‌کشد و دور می‌اندازد که با آن دنیا بناست آخرت نابود بشود؛ لذا حرف زدن امام سجّاد(ع) را ببینید: «اَوَلا حُرٌّ یَدعُ هذهِ الُّماظَة لاَهلها؟»؛ آیا آزاده‌ای، آزادمردی نیست که این پس‌مانده دهان سگ را بیندازد جلوی آن کسی که شایسته و درخور آن است؟ پس‌مانده دهان سگ چیست؟ پس‌مانده سفره عشرت حجّاج است، باقی‌مانده عیش و نوش عبدالملک(3) است. عبدالملک عیش و نوش‌هایش را کرده، غذاهایی که نباید را خورده، حرام‌ها را در شکم خود و نزدیکانش پرکرده، آن‌چه هم زیاد آمده به تو داده؛ این پس‌خورده سگ است؛ بینداز جلوی خودش. نفْس تو و جان تو و روح تو و کرامت انسانی تو و شخصیت رحمانی تو بالاتر از این‌هاست؛ بینداز جلوی خودش؛ از او نگیر و نخواه. «فَلَیسَ لِأنفُسَکُم ثَمنٌ إلّا الجَنَّةِ»؛ جان شما یک قیمت بیشتر ندارد و آن بهشت است. اگر بناست که خودت را بدهی، به بهشت بده، به کمتر راضی نشو؛ «فَلا تَبیعوها بِغَیرِها»؛ به غیر بهشت مفروشید خود را، به کمتر از این‌ها بها مدهید این گوهر را. بیچارۀدنیانشناس! به پس‌مانده غذای سفره حجّاج دل‌خوش کردی؟ این زهد امام سجّاد(ع) است؛ امام سجّاد(ع) این‌جوری حرف می‌زند.در عرف امام سجّاد(ع)، مراد از دنیا همین کاسبی و پول درآوردن نیست، مراد این نیست که در دنیا کوشش نکنید، حتّی برای کسب مقامات عالی؛ [مراد این است که] یعنی آن دنیایی که از ناحیه ظالم به شما می‌رسد، زیرا دنیایی که ظالم می‌دهد، مفتی و مجّانی نمی‌دهد، از شما دین و شرف و وجدان و انسانیت را می‌گیرد و این را به شما می‌دهد؛ یعنی این را نگیرید، به ظالمین رُکون(4) نکنید، معنای رُکون به دنیا [که در حدیثی از امام سجّاد(ع) در این‌باره آمده] همین است. پی‌نوشت 1- حاکم خونریز اُمویان در کوفه   2- زاهد کردن، پارسا خواندن (فرهنگ معین)   3- عبدالملک بن مروان، دومین خلیفه اموی از شاخه مروانیان   4- میل کردن (فرهنگ معین)