روزنامه جوان
1400/01/16
فردا در وین به وقت ۱۴ ژوئیه ۲۰۱۵ تنظیم شوید
امریکا دوبار با دولت مورد حمایت اصلاحطلبان در ایران وارد مذاکره شد، یا تقاضای مذاکره داد؛ یک بار در آغاز کار که آن دولت میخواست خود را اثبات کند و «عجله کرد» و «نسیه فروخت» و شد «تقریباً هیچ» و یک بار هم اکنون در پایان این دولت که مستعد است «آتش به مالش بزند» و «حراج کند».ظاهراً امریکا دعوت خودش را برای نشست روز سه شنبه وین گرفته و با آنکه وزارتخارجه ایران میگوید هیچگونه مذاکره یا نشستی با امریکا نخواهد داشت، اما امریکا باز خواهد آمد! آیا برای تماشا از نزدیک میآید؟ بله، این خود یک ظرفیت دیپلماتیک است که حضور دیپلماتها حتی در حاشیه یک نشست بینامللی بسیار متفاوتتر از آن است که از دور فقط اخبار آن را بخوانند و با تلفن در تماس باشند. اما وزارتخارجه ایران میتواند مدعی شود اصل دعوای این نشست بر سر حضور و بازگشت امریکا به برجام است و حالا اگر خود امریکا دستکم در آن حوالی پرسه نزند که پس کجای کار باشد؟! و باز ممکن است وزارت خارجه بگوید به آن حرفهای قبلی آقای رئیسجمهور و برخی از خود ما که میگفتیم «یک مزاحم از برجام خارج شد، بهتر»، همان قدر باید اعتنا میکردید که روزگاری قبل از آن گفتیم «ما باید با خود کدخدا مذاکره کنیم» و بنابراین اعتمادی هم به این حرف تازه ما که «مذاکرهای با امریکا نخواهیم داشت» نکنید!
به همین خاطر لازم است فردا که در وین با اعضای به ظاهر باقیمانده و در واقع همگی خارج شده از برجام، بر سر میز مذاکره مینشینید، ساعتهای خود را به وقت ۱۴ ژوئیه ۲۰۱۵ وین بازگردانید؛ زمانی که آن توافق کذایی را ایجاد کردید و تصاویر تلویزیونی نشان میداد چنان ذوقزده به چپ و راست میرفتید که گویی کسی از مجلسی خارج شده و تازه فهمیده که ساعت خود را جا گذاشته و در بازگشت به شکل نامرتبی به این سو و آن سو چرخ میزند!
فردا انتظار سه یادآوری از شما وجود دارد؛ اول به یاد آورید که شما به خاطر آغاز غنیسازی ۲۰ درصد است که به نشست وین میروید وگرنه وقتی تحریم را داشتید و هستهای را نداشتید، کسی دنبال شما نمیگشت. همانگونه که در مذاکرات برجام اگر چرخ هستهای نمیچرخید، کسی از شما برای رفع تحریمها دعوت نمیکرد.
سپس به یاد آورید که آن زمان یک برنامه صدروزه را به ملت وعده دادید و گمان کردید مذاکره با شش قدرت جهانی و گرفتن امتیاز از آنان، مثل خرید یک ساندویچ است و سهسوته ممکن میشود و، چون میخواستید کار را زودتر به سرانجام برسانید، عجله کردید و نقد دادید و نسیه گرفتید و حالا که در صد روزه پایانی دولت هشتساله هستید، بیم آن میرود که از روزگار و زمانه عبرت نگرفته باشید و اینبار آخر دولت خود را، با اول یک دوره هشتساله دیگر گره بزنید.
در آخر به یاد آورید که بر خلاف اینکه ادعا میکنید در مذاکرات هرگز به طرف مقابل اعتماد نداشتید، اما درواقع به غرب اعتماد کردید. غرب برای شما بزرگ بود، زیرا در چشم شما بزرگ میآمد. اما بزرگی به وفای به وعده و به حسن نیت است. گمان کردید حسن نیت شما موجب حسن نیت غرب میشود. گویی که غرب آیینهای درخشان است و تصویر شما در آن میافتد. زنگار این آیینه را ندیدید. اگر حوصله ندارید تا نوشتهها و گفتهها و توئیتهای خود را در این هشت سال یکبار دیگر بخوانید، از روزنامهنگارانی که به ضرورت شغلی همه آنها را از حفظ هستند بخواهید که این کار را برای شما بکنند. قطعاً آن حرفهای سابق شما برای نشست روز سه شنبه بیشتر از هر کس به کار خود شما میآید.
فردا اگر از آنچه «سیاست قطعی» خوانده شده است، ذرهای کوتاه آمدید، اولاً مشروعیت ادامه مذاکره را از دست دادهاید، ثانیاً به حکم ضرورت این بار همان «تقریباًهیچ» را هم به دست نمیآورید.