روزنامه آفتاب یزد
1400/01/17
برخی رفتارهای دولت اصلاحات باعث پیروزی احمدی نژاد شد
سیدهادی خامنهای از فعالین سیاسی باسابقه اصلاحطلب گفتگوی تفصیلی با سایت خبری انتخاب داشته است که گزیده ای از آن در ادامه میآید و متن کاملتر آن در شماره فردای روزنامه منتشر خواهد شد.= از اواخر سال ۴۱ وارد عرصه مبارزات شدیم= به خواست خودم، روحانی شدم نه پدرم= منافقین در زندان با خرما مشروب ساختند = در زندان متوجه شدیم تصوراتمان در مورد مجاهدین خلق اشتباه بود = جلساتم را در زندان بهمریختند، به هیچ چیز اعتقاد نداشتند = به آقای مطهری و
بهشتی و هاشمی و اخوی توضیح دادم، آنچه را که از این جریان در زندان مشاهده کردم= «ساواک» تفاوتی در شکنجه منافقین و روحانیون قائل نبود، دنبال اطلاعات بودند و فرقی نمیکرد چه کسی مقابلشان نشسته = از اختلاف ما استقبال میکرد
= اولین بار ۱۷ سالگی توسط ساواک بازداشت شدم = نام بردن
از امام، قاچاق بود = آن موقع خیلی کتک زدن مرسوم نبود، اما چند مشت و لگد و سیلی به من زدند = ساواک بار دوم بازداشتم کرد و شلاق با کابل به کف پا میزدند که اثرگذارترین نوع شکنجه است = بار سوم که بازداشت شدم، بجز شلاق، سر را میبستند و آویزان میکردند که حس خفگی دست میداد = در شکنجهی آپولو، پاها را در سینی فلزی دراز میکردند و کف پا بیرون میماند و قفل میماند، میگفت دو دست را مثل منبر که میشینی کنارت بگذار و دست را قفل میکردند = یک چیزی هم مثل «آپولو» بالای سر بود که باعث میشد هر فریادی بزنی، بیرون نرود و به گوش خودت بازگردد = سیم به برق وصل میکردند و شوک میدادند = حسینی شکنجه گر معروف هیکل بزرگی داشت و مشت بر صورت میکوبید = شکنجهها علیه من، مدل متوسطش بود و شکلهای بدتری هم داشت
= مثلا آقای هاشمی رفسنجانی در شکنجهها بیهوش میشد = نیمهی شب صدای فریاد آنها میآمد تا خوف ایجاد کنند
= قد بلند و هیکل ورزشکاری داشتم؛ بازجوی من، ابتدا مفصل مرا میزد و تازه بعدش، میفرستاد پیش حسینی، و میگفت «آماده باش آقای حسینی که یک میهمان گردن کلفت دارم برایت میفرستم». = (درباره ماجرای روایت آیتالله هاشمی از فعالیتهای قبل از انقلاب آیتالله مصباح، تلاش برای اقناع مرحوم مصباح توسط هاشمی برای بازگشت به فعالیت انقلابی): آقای هاشمی قاعدتاً خلاف نمیگویند = یکی از ایدئولوگهای مجاهدین قبل از تغییر ایدئولوژی پیش امام رفت و توضیحاتی داد، امام گفتند مطالب بدی نگفتند، اما اسلام نبود = شهید مطهری کتاب «اسلام شناسی» دکتر شریعتی را بسیار تمجید کردند = شهید مطهری، پدر دکتر شریعتی را به تهران دعوت کردند = سال ۵۲ در مخفیگاه دکتر شریعتی دیدار داشتیم = (درباره نقش «میناچی» در اختلاف دکتر شریعتی و
شهید مطهری و خارج شدن مطهری، بهشتی، آیت الله خامنهای و هاشمی از حسینیه ارشاد): به شریعتی میگفتند شما باعث رونق حسینیه ارشاد شدید نه شهید مطهری! = شهید مطهری دچار کدورت شد، به حسینیه ارشاد نرفت و روحانیون معتبر دیگری نیز آنجا را ترک کردند = (درباره مخالفت شدید ۹۹نفر با «نخست وزیری میرحسین»): امام گفت صلاح نمیدانم میرحسین نباشد = جناح بازار مخالف موسوی بود، گرانفروشان را تعزیر کردند و ناراحت بودند = موافق میرحسین بودم، امام هم که حمایت کرد ما هم اصرار کردیم = ابتدای روز رای گیری، هاشمی رفسنجانی بعنوان رئیس مجلس گفت «رفتاری نکنیم که مجلس از چشم امام بیفتد» = برخی گفتند اسامی ۹۹ نفر مخالف را من افشا کردم، اما کاملا دروغ بود، من اساساً چنین کارهایی نمیکنم = در شورای نگهبان فعلی، تیغ استصواب بیشتر متوجه انقلابیون اصیل و افراد موجه است و ملاک مشخصی برای رد آنها نیست = قصد برخورد با استصواب در مجلس داشتیم اما وزیر کشور وقت موضوع را به مجمع تشخیص برد که قانون شامل کاندیداهای مجلس چهارم شد = من در دوره چهارم رد شدم؛ احتمالا ضدیت با اسلام در کار بوده! = خیلی از زندانیان میگفتند چرا به ما سیگار نمیدهید، لاجوردی گفت کوفت بخورند! ضرر هم برایشان دارد! = قبول نکرد، به امام گزارش دادم و امام دستور آزاد کردن سیگار را دادند = زندانیان در صبحگاه باید در حیاط سرود «خمینیای امام» را بخوانند! شعار بدهند «مرگ بر منافقین صدام؛ مخصوصاً منافقین زندان» = به لاجوردی گفتم چرا این کار را میکنی؟ گفت میخواهم اعصاب زندانیان را خُرد کنم! = به امام گزارش دادم که ایشان را تکان داد. گفتند احمد آقا همین الان به اوین زنگ بزن و بگو این برنامه حذف شود
= (درباره گزارش سیدهادی خامنهای که منجر به عزل لاجوردی شد اما مجدد پس از دو روز به کار خود بازگشت): پخش فیلمی از شکنجهی وحشیانه نیروهای کمیته توسط منافقین، قتل و دفن آنان از تلویزیون منجر به بازگشت لاجوردی شد = جناح رقیب دولت نمیخواهد برجام در دولت روحانی به سرانجام برسد، سنگاندازی میکنند تا دولت بعدی بیاید و افتخارش نصیب دولت فعلی نشود = دولت بعدی احتمالا دست کسانیاست که همه چیز دراختیارش است = متاسفانه موضوع حجاب را سیاسی کردهاند = سال ۷۵ برخی جریانها بدنبال کاندیداتوری ریاستجمهوری من بودند، اول سراغ مهندس موسوی رفتند، قبول نکرد، من هم نپذیرفتم = (درباره انتخابات ریاست جمهوری) میدانم چیزهایی که مورد نظرم هست را نمیتوانم اجرا کنم، پس چرا بیایم؟ = خیلیها با اینکه میدانند نمیتوانند کاری کنند، میآیند = سر سوزنی اشتها برای ریاستجمهوری ندارم، الان هم به افراد گفتم «نه میآیم ونه خواهم توانست» = نشنیدم که خاتمی و سیدحسن خمینی بدنبال کاندیداتوری باشند = فکر نمیکردم هاشمی رفسنجانی در سال ۹۲ ردصلاحیت شود؛ یکی از وقایع نامطلوب بود
= نقش ایشان در پیروزی روحانی، بالا بود، نقش جریان اصلاحات نیز اثرگذار بود = من اگر جای روحانی بودم، وعده رفع حصر نمیدادم؛ کاری که انسان نمیتواند از پس آن برآید، نباید به زبان بیاورد = انتخاب: روحانی گفت رفع حصر آیتالله منتظری کار من بود = سید هادی خامنهای: نه، هر کس میتواند بگوید کار من بود = در ماجرای شلوغی مقابل منزل آیتالله منتظری در سال ۷۱، ما خبرش را در روزنامه منتشر کردیم = آیتالله هاشمی دستور پیگیری و حل مسئله را دادند = برخی معتقدند علت تعطیلی روزنامه «جهان اسلام»، انتشار این خبر بود = قبل از دولت خاتمی هم دوران اصلاحات بود
= برخی رفتارهای دولت اصلاحات مثل تندرویها و خودکامگیها منجر به پیروزی احمدینژاد شد = الان هم که سوار بر قدرت نیستند از این ادعاها دارند = معلوم بود برخی کارها در آن ایام کارهای بدی بود که چنین محصولی به بار آمد = جلسات آسیبشناسانه داشتیم که چه شد چنین اتفاقاتی افتاد و همهی آن حرفها ضبط شد = بعدها خانم فاطمه کروبی گفتند سر ماجرای حصر که به منزل ریختند، نوارها را با خود بردند = آن مذاکرات هست، اما دست ما نیست و اگر روزی
پس دهند، معلوم میشود نظرات ما چه بود، الان در خاطرم نیست چه مباحث و نتایجی داشتیم = عدهای طالب بودند خط فکری
آقای مصباح در دهه ۷۰ وارد میدان شود؛ اعتبار علمی ایشان قابل انکار نیست و شهره به فضل و علم بود = مواضع سیاسی ایشان را قبول ندارم = (درباره ماجرای ناشنیدهی حمله با پنجه بوکس به صورت «سیدهادی خامنه ای» در قم در سال ۷۹ و خونریزی صورت): مُهر و جزوات قرآن به سویم پرتاب کردند، با نشانهگیری خوب! = شعار میدادند تا صدای من به جایی نرسد = مشت و لگد به عمامه میزدند، عینکم افتاد و جایی را نمیدیدم که پنجه بوکس به سمتم آمد = اگر میدیدم طرف را که ولش نمیکردم، اما او فرار کرد = ضاربین، ماشین را هم تعقیب کردند و دست بردار نبودند = صورتم خونریزی داشت و در آستانهی بیهوشی بودم، آیتالله صانعی با ناراحتی بالای سرم آمد که با جَدِّ شما هم چنین کردند = حتی دلجویی از من نشد = برای اولین بار است که یک رسانه این سوال را از من کرده، عمداً یا سهواً به این موضوع نپرداختهاند، نمیدانم = تیراژ روزنامه «حیات نو» بیش از ۲۵۰ هزار بود که با بهانهی واهی توقیفش کردند = برخی سادیسمِ اذیت کردن دارند = گفتند کاریکاتوری کشیدید که شبیه امام است، درحالیکه اصلا ربطی به امام نداشت = توضیحاتی در مجلس دادم که برخی نمایندگان گریه کردند = سال ۸۸ هم بخاطر انتشار بیانیه میرحسین موسوی توقیف شدیم = (درباره علت کم شدن فعالیت شما در دهه 70): ۴ دوره نماینده مجلس بودم = مجمع روحانیون و جبهه مشارکت هیچ وقت با من کنار نیامدند، «مشارکت» با تیپ امثال من مخالف بود = (در مورد شبکههای اجتماعی): باید استقبال کرد، یک دورهای ویدیو در این کشور جرم بود و برخی بخاطر شغلشان از هستی ساقط شدند.
سایر اخبار این روزنامه
در کوتاهمدت و میانمدت منتظر تحول در بورس نباشید
املا و جغرافیای ضعیف نماینده مجلس!
گفتگوی آفتاب یزد با میرجوادمیرگلوی بیات -کارشناس- درباره مواضع منطقهای عمانِ بعد از سلطان قابوس
رشد آسانسوری کرونا در ایران!
وقتی متهم، شاکی میشود!
عوامل تغییر لحن آمریکا
برخی رفتارهای دولت اصلاحات باعث پیروزی احمدی نژاد شد
حرف نمیزنیم عمل میکنیم
در واکسیناسیون نه اولویت ژن خوب داریم نه آقازاده
با اجازه دلواپسان!
چالش اجتماعی سوداگران انگیزه
دلایل روانی افراط در عملهای زیبایی
آثار مخرب صنعت شیشه بر پیکره محیط زیست
کودکان مهاجر و زخمی که دوباره سر باز کرد!
دغدغههای ارزشمند