روزنامه شرق
1400/01/17
با پنجهبوکس به صورتم زدند
روایت هادی خامنهای از حمله به سخنرانیاش در سال 79 با پنجهبوکس به صورتم زدند انتخاب: سیدهادی خامنهای پس از سالها درباره حمله برخی نیروها با پنجهبوکس در مراسم سخنرانیاش در قم در سال ۷۹ بهتازگی گفته است: «دوستان از ما درخواست کردند که به مناسبت 22 بهمن در مسجد محمدیه قم سخنرانی کنیم. من هم آن موقع عینک داشتم. وارد شدیم دیدیم جمعیت انبوه نشستهاند. به محض اینکه پشت تریبون رفتم و هنوز بسمالله را نگفته بودم دیدم از روبهرو چیزهایی به سمت من پرت میشود. چیزهای مختلفی بود. مُهر بود. انگار از نماز فراغت پیدا کرده و احساس کرده بودند مهرها باید مصرف شود، به سمت ما میآمد و نشانهگیریهای خوبی هم داشتند. برخی از جزوههای قرآن بود که اینها را بهصورت تیغی پرتاب میکردند و از طریق تیزی به سر و صورت ما میخورد و یک عده از جوانان طفلکی هم که برای دفاع جلوی ما را گرفته بودند آنها هم به اندازه کافی ضربه خوردند. شروع کردند به زدن و شعار هم میدادند که صدای ما به آن سمت نرود. یعنی در قسمتی ایستاده و راه را بسته بودند تا با جمعیتی که در سمت در خروجی مسجد بودند نتوانیم حتی تماس فیزیکی یا چشمی داشته باشیم. جلو را بسته بودند و همینطور شعار میدادند. همینطور زدند و زدند و ما دیدیم اینها اجازه نمیدهند سخنرانی کنیم. گفتیم خب حالا که اینطور است بیرون برویم. البته تفسیرهای دیگری هم دارد که نمیخواهم نام برخی از دوستان را بیاورم خدا رحمتشان کند. من کنار دیوار ایستاده بودم و کمی در پناه بودم، ولی احساس کردم اگر بخواهم از همین جمعیت رد شوم، از چند طرف حمله میکنند. گفتم با این کیفیت نمیشود، مأموری باشد که راه را باز کند. گفتند از همینها، گفتم نه فقط از شهربانی باشند که من از لباسهایشان بشناسم اینها مأمور هستند، چون بقیه معلوم نبودند. بالاخره چند نفر از اینها راه را باز کردند.محافظی هم ما داشتیم که پشت سر من حرکت میکرد. از جلو که همینطور میزدند و به سمت عمامه مشت و لگد میآمد. از پشت سر هم چون محافظ ما مانع بود، خودش میگفت آنقدر با بیسیم به پشت گردن و دست من زدند که دستم بیحس شده بود. نفرات بیسیم هم داشتند. بالاخره خودمان را به در خروجی که از سمت قهوهخانه بود رساندیم. حالا در این اوضاع عینک من هم افتاد و من جایی را درست نمیدیدم. همین که وارد شدم و میخواستم بپیچم بیرون بیایم، یک مشت محکم زیر چشم من خورد. بهگونهای بود که همه احساس کردند این همان پنجهبوکس بوده، چون زد و زیر چشمم شکافته شد و خون آمد. من اگر طرف را میدیدم که ولش نمیکردم (با خنده)، میتوانستم از عهدهاش بربیایم. بدون معطلی مشتم به نقطه مقابل رفت که بزند، دیدم یک سرباز است که ایستاده و معلوم نیست که کار او باشد و دستم را کشیدم. ظاهرا کسی که زده بود فرار کرده بود و من هم چشمم جایی را درست نمیدید. بالاخره بیرون آمدیم. در ماشین که نشستیم به همان ماشین هم حمله میکردند و وقتی راه افتادیم تا مدتها ضاربان و گروه مفصلی که بودند ماشین را تعقیب میکردند.
او ادامه داد: «آن شب ما شام منزل داماد آیتالله صانعی رحمتاللهعلیه دعوت بودیم. آنجا رفتیم و خون هم از صورتم میآمد. در یک اتاق مجلس روضه بود، من را به اتاق دیگری بردند و حالم کمکم بد میشد، حالت بیهوشی و بیحالی دست داده بود و آقای صانعی آمد روبهروی من نشست و شروع کرد به سخنرانیکردن. خیلی برای من جالب بود. میگفت شما غصه نخورید، جد عزیز شما هم مثل شما چنین شد و سخنرانی جالبی کرد که چنین رفتاری را با جد شما هم کردهاند. من در این حال، ته دلم از حالت آقای صانعی خندهام گرفته بود. خدا ایشان را رحمت کند. خیلی با هیجان صحبت میکرد».
او در پاسخ به این پرسش که آیا در آن مقطع کنش خاصی از سوی شما رخ داده بود، بیان کرد: «خیر همان کنشی که هست. بههرحال در همین بیکاری و کمرنگی این کارها را کردند اگر پررنگ بود چه میشد. آنجا صحبت از این بود که این را (زیر چشمم) چه کار کنیم. گفتند از بیمارستان گروهی را بیاورید که بخیه بزنند. گفتم به نظرم مصلحت است که خودم به بیمارستان بروم گفتند چرا؟ گفتم چون هم وسایل فراهم هست و هم اینکه در ورودی بیمارستان ثبت میشود و اگر کسی را بیاوریم نمیتوانیم اثبات کنیم چنین اتفاقی افتاده اما وقتی به بیمارستان برویم آنجا ثبت میشود. به بیمارستان نکویی قم رفتیم. یکی، دو نفر از پزشکان بودند که برخی از بچههای تحکیم هم بودند و بخیه خیلی خوبی هم زدند که اصلا اثرش نماند. از آنجا ما را به منزل آقا صادق کاملان آوردند که شب آنجا خوابیدیم. بچههایی که همراه ما بودند و بچههای آنها روی پشتبام رفته بودند چون بیم حمله بود. خلاصه خوابیدیم تا فردا که قبل از بعدازظهر به سمت تهران حرکت کردیم».
سایر اخبار این روزنامه
کنایه رئیسی به روحانی
به تذکر اصلاحطلبان درباره برجام توجه نشد
با پنجهبوکس به صورتم زدند
نشست وین فرقی با بقیه نشستهای برجامی ندارد
ربیعی حرفهای رضایی را تکذیب کرد
حمایت شورای وحدت و مؤتلفه از ابراهیم رئیسی
چه کسی همدست مهدی تاج است؟
کریمیقدوسی بازهم رکورد زد
چه انتظاری از مذاکرات وین میتوان داشت؟
۵ دهه در اوج با تصاویری درخشان
نمیتوانیم از هنر یک معنا و مفهوم مطلق بسازیم
بازگشت به دیپلماسی
تقواي سياسي
انباشتگی سوگ در ایام کرونا
گردش به شرق؛ يك تجربه تاريخي
نکویی با نکونامی رفت