مهم‌ترين چالش انتخابات

ابوالفضل نجيب
انتخابات خرداد ماه جاري صرف‌نظر از كميت و كيفيت مشاركت عمومي و تبعات و دستاوردهاي احتمالي براي جناح‌ها و رقباي سياسي در كسب آرا و مشروعيت مردمي، همچنان صحنه رقابت سه جريان عمده فكري و سياسي متفاوت و به ماهوي متضاد خواهد بود.  آنچه حضور و رقابت و ديدگاه‌هاي آنها را حائز اهميت مي‌كند، نوعيت و خاستگاه‌هاي آنها از قرائت اسلام سياسي و نسبت آنها با مقوله دموكراسي و حق راي مردم و معطوف به ديدگاه‌هاي سلبي و اثباتي هر سه جريان است. اين ديدگاه‌ها سه جريان عمده سياسي را نمايندگي مي‌كنند‌ كه به اختصار مي‌توان به «انكارگرايي»، «اراده‌گرايي» و «انتخاب‌گرايي» تعبير كرد. اين سه ديدگاه به لحاظ نظري و عملي طي چهار دهه اخير به تناوب و بسته به شرايط زماني گاه در صحنه گفتمان و گاه در پراتيك سياسي در موقعيت غالب و مغلوب، كشمكش‌هاي جناحي و سياسي را گاه به گفتمان‌سازي در دفاع از ديدگاه‌هاي خود و گاه به شبيه‌سازي تاريخي ارتقا داده‌اند. در اينجا به اجمال ديدگاه و خاستگاه‌هاي اين سه جريان را براساس نظرگاه‌هاي سياسي و بعضن فقهي رسمي و غير رسمي مرور كنيم.
ديدگاه انكارگرايي-  اين ديدگاه مبتني بر نظريه فقهي ادعايي نقش مردم را در انتخاب منوط و معطوف به نظر رهبري در مقام ولي امر زمان مي‌كند. در اين نظريه راي مردم جز از تفويض آراي مردم به مجتهد جامع‌الشرايط سياسي و فقهي فاقد مشروعيت و موضوعيت است. آن‌گونه كه آيت‌الله مصباح به عنوان نظريه‌پرداز اين قرائت تاكيد دارد، انتخاب مختص به ولي امر مي‌باشد و مردم به ماهوي حق انتخاب ندارند مگر به اذن و اراده ولي امر كه انتخاب مردم را مشروعيت مي‌بخشد. 
در اين نظرگاه راي مردم تنها با تاييد ولي امر مشروعيت پيدا مي‌كند. در غير اين صورت ولي امر از جانب خدا حق وتو دارد. در حال حاضر اين ديدگاه در تلاش است با تمركز بر مباني نظري ادعايي انتخابات و راي مردم را از موضوعيت ساقط كند و درنهايت نهاد مجريه را به انتصاب تنزل دهد.
ديدگاه اراده‌گرايي
در قرائت اين گروه ولو به طور غيررسمي‌ كه در مقايسه با نظريه اول چندان به لحاظ نظري رسميت و شفافيت ندارد، راي مردم به نوعي از طريق اراده اقليت بر اكثريت مديريت و در اشكال مختلف تا حصول به نتايج مورد نظر اعمال مي‌شود. آنچه طي سال‌هاي گذشته شائبه مهندسي شدن انتخابات را تقويت كرده، ناظر بر خاستگاه‌هاي اين گروه است. از منظر اين گروه راي مردم صرفا جنبه ابزاري و وسيله كسب مشروعيت اجتماعي و سياسي دارد. كسب اين مشروعيت به هر وسيله و امكاني مشروع شناخته مي‌شود. تخريب رقباي انتخاباتي در اولويت قرار مي‌گيرد. همان‌طور كه استفاده از سازوكارهاي موازي چون استفاده از اهرم‌هاي قانوني در برگزاري انتخابات و شيوه‌هاي مكمل براي اعمال اراده بر اكثريت در دستور كار قرار مي‌گيرد. اين ديدگاه نيز سعي دارد به بهانه حفظ وحدت و جلوگيري از گسست از تمامي امكانات و ظرفيت‌هاي بالقوه و بالفعل بر انتخابات و سمت‌دهي آن از مشاركت حداكثري به حداقلي زمينه اعمال اراده خود  بر راي مردم را  مهيا  كند.


ديدگاه  انتخاب‌گرايي
خاستگاه اين جريان حداقل براساس ظواهر و شواهد و ادعا ناظر بر مشروعيت تام و تمام راي مردم است. آنچه به اقبال نسبي اين گروه نزد مردم انجاميد و همچنان مي‌تواند بارقه‌هاي اميد را زنده نگه دارد، موجوديت و حضور و گفتمان‌سازي نظري اين گروه حول موضوعيت دادن راي مردم در عرصه سياسي است. آنچه در انتخابات دوره‌هاي هفتم و هشتم شاهد بوديم، ناظر بر گرايش و اقبال عمومي به اين جريان است. هر چند اين اقبال به دلايلي كه ‌‌بايد به ‌طور مستقل به آن پرداخت، دچار افول و به تعبير درست‌تر انفعال عمومي نسبت به اين جريان شده است. وضعيتي كه به درجاتي به سوءتفاهم دو گروه ديگر در بهره‌برداري از وضعيت موجود به نفع خود منجر شده است. آنچه اما در پراتيكال سياسي از سوي سه جريان فوق شاهد هستيم همچنان بر خاستگاه‌هاي نظري و به همان اندازه تلاش براي بهره‌مندي و انتفاع سياسي دلالت و تاكيد دارد. آنچه در وضعيت موجود حائز اهميت نشان مي‌دهد، بيروني شدن دو ديدگاه انكارگرايي و اراده‌گرايي به عنوان گفتمان رسمي است. اين گفتمان چه در دفاع از مشاركت حداقلي به عنوان بهترين راهكار كسب قدرت و چه در گفتمان‌سازي هوشمندانه با توجيه جلوگيري از گسست اجتماعي، به نوعي هم در جدال سلبي براي از ميدان به در كردن انتخاب‌گرايي و هم در وجه اثباتي براي حقانيت خود، ناگزير به حذف رقيب استراتژيك يا همان جريان انتخاب‌گرايي است و در قدم بعد كشمكش فينال‌گونه براي فتح پاستور. آنچه طي ماه‌ها و هفته‌هاي آينده شاهد خواهيم بود به نوعي مي‌تواند از ائتلاف دو جريان اول و دوم در مقابله با نفي اراده و موضوعيت و موجوديت مردم در صحنه سياسي رونمايي كند.  ديدگاه سوم و به‌رغم همه كاستي‌ها و بي‌اعتمادي حاصل از ناكارآمدي و تشتت در جريان اصلاح‌طلب اما همچنان به تلاش براي حضور حداكثري به مثابه تنها اهرم مشروع و قانوني براي زنده نگه داشتن اراده مردم از طريق انتخاب اصلح اصرار و اهتمام مي‌ورزد.