پایان تلخ معمای«شهریار»
5 ماه پیش بود که شهریار 26 ساله از روستای خودش ولیدر خارج شد و دیگر هیچوقت به خانه برنگشت. 5 ماه تمام از مفقودی این جوان گذشت و جستوجوی خانوادهاش به نتیجهای نرسید. شامگاه بیستویکم فروردینماه به جمعیت هلالاحمر خبر میرسد که جوانی چند روز است در یکی از کلبههای ییلاقی ارتفاعات روستای ماری دیده شده که بدون حرکت است. امدادگران کوهستان جمعیت هلالاحمر استان زنجان به محض اطلاع از این موضوع راهی منطقه میشوند. «ولی مرادخانی» یکی از اعضای تیم امدادونجات کوهستان زنجان است که در مأموریت حاضر بوده است: «موضوع را به مرجع قضائی خبر دادیم و مطلع شدیم که پرونده مفقودی جوانی 26 ساله از 5 ماه پیش تاکنون باز است. با اطلاع از این موضوع همراه با تیمی از اداره آگاهی و دستگاه قضائی ساعت 6 صبح روز بعد به محلی که اعلام شده بود اعزام شدیم. مسیر بهشدت مهآلود و جاده دسترسی به علت وجود برف امکان تردد با خودرو را از امدادگران و تیم همراه گرفته بود. مجبور شدیم بخش عمده مسیر را که حدود 8 کیلومتر بود به صورت پیاده طی کنیم و ساعت 19 به کلبه موردنظر رسیدیم.»
سرما؛ قاتل جوان 26 ساله
امدادگران که به محل حادثه میرسند متوجه میشوند در کلبه از داخل بسته است. با اجازه نماینده دستگاه قضا در کلبه را باز میکنند و با پیکر بیجان جوانی که خود را از شدت سرما میان فرشی مندرس پیچیده بود پیدا میکنند: «ارتفاعات روستای ماری در زمستانها بهشدت سرد و برفگیر و غیرقابل دسترس است. حتی موبایل هم در این منطقه آنتن نمیدهد و افرادی که گرفتار میشوند امکان تماس با هیچکسی را ندارند. این جوان هم احتمالا بعد از اینکه خود را به این کلبه رسانده گرفتار برفوکولاک زمستانی میشود و از شدت سرما جان خود را از دست میدهد. از آنجا که این ییلاقات تا فصل بهار و تابستان مورد استفاده روستاییان قرار نمیگیرد کسی از حضور او مطلع نشده بود.»
جسد این جوان که پدرومادری نداشت توسط عمویش از اهالی روستای ولیدر بعد از کشف در کلبه شناسایی شد: «شواهد و قرائن حکایت از این داشت که اولا سرما و دوما نداشتن آذوقه عامل اصلی مرگ او بوده است. صحنهای تلخ که بهشدت امدادگران را تحتتأثیر قرار داد.»
حوادث تلخ در منطقهای بکر
ارتفاعات روستای ماری همواره بهدلیل بکر بودن منطقه، برفگیری و مهآلودی در فصل سرما محل وقوع حوادث متعددی برای کوهنوردان و گردشگرانی است که به این منطقه مراجعه میکنند. اگر امدادگران کوهستان جمعیت هلالاحمر استان زنجان نباشند امکان امدادرسانی به این افراد گرفتار نیست. به گفته مرادخانی، ارتفاعات برفگیر با شیبهای بلندوتیز همواره کار امدادرسانی در این منطقه را سخت میکند: «یکی از مأموریتهای سخت ما نجات 10 نفر مفقودی در منطقه بود که عملیات نجات آنها چیزی حدود 12 ساعت بهطول انجامید. به علت ناآشنایی آنها با منطقه ما نمیتوانستیم نقطه دقیقی که آنها در آن واقع شدهاند را پیدا کنیم. ساعت 6 صبح برای نجات این گروه راهی منطقه شدیم و ساعت 19 موفق شدیم آنها را در یکی از سختترین نقاط منطقه پیدا کنیم. بارش شدید باران همه آنها را زمینگیر کرده بود و جرأت یک قدم جلوتر رفتن را نداشتند تا اینکه نیروهای امدادی خود را به آنها رساندند. این مأموریت در عین سختی و مشکلات بسیاری که برای امدادگران داشت از آنجا که منجر به نجات همه این افراد شد در انتها برای ما شیرین و دلچسب بود.»
امدادونجات کوهستان یکی از سختترین شاخههای امدادی است چون اغلب مأموریتها در ارتفاعات صعبالعبور و سخت است و یک امدادگر باید با در نظر گرفتن بدترین شرایط رخ داده برای مصدومان، تمامی لوازم و تجهیزات مورد نیاز را با خود ببرد. گاهی وزن این وسایل از 50 کیلوگرم هم فراتر میرود و صعود به ارتفاعات با همراهی این تجهیزات، سختی کار را دو چندان میکند
عملیاتی سخت بود
مقتدا محمدلو، یکی دیگر از امدادگران تیم امدادونجات کوهستان زنجان است. سابقه حضور او در جمعیت هلالاحمر بهعنوان داوطلب به حدود 22سال پیش برمیگردد؛ از 18 سالگی تا امروز که 39 ساله است. او هم در عملیات کشف جسد جوان 26 ساله همراه تیم بوده است. او هم مانند همتیمیهایش در مأموریتهای سخت ارتفاعات ماری همواره به صورت داوطلبانه شرکت دارد: «عملیات اخیر یکی از عملیاتهای سخت و در عینحال تأثیرگذار بود. این جوان که از داشتن نعمت پدرومادر محروم بود متأسفانه حدود 5 ماه پیش از روستایی که در آن زندگی میکرده بیرون آمده و خود را به کلبههای ییلاقی روستای ماری رسانده بود. منطقه ییلاقی روستای ماری به دلیل صعبالعبوری و هم به خاطر برفگیری و نداشتن جاده دسترسی مناسب تا آب شدن برفها از سوی بومیهای منطقه مورد استفاده قرار نمیگیرد. 5 ماه پیش او مفقود میشود و کسی گمان نمیکند او خود را به این کلبهها رسانده باشد چراکه هیچ وسیلهای همراه نداشته است.»
او از سختی عملیاتها و مأموریتهای کوهستان برایمان میگوید: «امدادونجات کوهستان یکی از سختترین شاخههای امدادی است چون اغلب مأموریتها در ارتفاعات صعبالعبور و سخت است و یک امدادگر باید با در نظر گرفتن بدترین شرایط رخ داده برای مصدومان، تمامی لوازم و تجهیزات مورد نیاز را با خود ببرد. گاهی وزن این وسایل از 50 کیلوگرم هم فراتر میرود و صعود به ارتفاعات با همراهی این تجهیزات، سختی کار را دو چندان میکند.»
در عملیات نجات این جوان 26 ساله هم او و سایر دوستانش با این شرایط خود را به یکی از مرتفعترین نقاط روستای ماری میرسانند: «بارش باران، جاده برفگیر و طی مسیر به صورت پیاده کار را برای امدادگران سخت کرده بود. علاوه بر این باید جسد کشف شده را هم از همین مسیر سخت به صورت پیاده به پایین منتقل میکردیم.»
درست است گاهی حوادثی که او و همکارانش را به سمتوسوی خود میکشاند روحیه همه را تحتتأثیر قرار میدهد اما همین که میتوانند دل خانوادهای را شاد کنند یا نقطه پایانی بر تمام دلنگرانیهایشان باشند آنها را راضی نگه میدارد: «استان زنجان استانی وسیع و پر از مناطق کوهستانی، آبشار و درههای عمیق است. ویژگی که باعث میشود تا همواره کوهنوردان و گردشگران زیادی به این منطقه مراجعه کنند و به علت ناآشنایی با منطقه بکر طبیعی استان دچار حادثه شوند. نمونهاش غارنوردانی بودند که در منطقه گولیک روی دیواره خطرناکی گرفتار شده بودند. این افراد بعد از خروج از غاری که در این منطقه است به علت اشتباه رفتن مسیر ناگهان خود را روی دیوارهای میبینند که نه راه پیش داشتند و نه راه پس. به همین علت موضوع را با ناامیدی تمام به جمعیت هلالاحمر اعلام میکنند و تیمهای امدادی ما سریعا خود را به منطقه میرسانند. مسیر دسترسی به این افراد بهحدی سخت بود که عملیات نجات آنها حدود 13 ساعت طول کشید.»