روزنامه جوان
1400/01/29
دفاعیهای برای اثبات نقدکننده! پاسخی به نقد علیرضا علویتبار به سرمقاله «جوان»
۱- با ایشان موافقم که آن مطلب «روزنامهای» یا «ژورنالیستی» است و از سطح تئوریک درباره مردمسالاری دینی یا سکولاریسم برخوردار نیست و هدف نویسنده هم یک مقاله علمی و تئوریک نبوده است، اما باورم این است که آنچه ایشان به رشته تحریر درآورده باور واقعی وی بوده و از این بابت قابل تقدیر است، اما همین متن و محتوای ایشان در اثبات یادداشت نگارنده خطاب به سیدحسن خمینی بود. آنچه نگارنده به روش ژورنالیستی نوشته بودم، علویتبار با سطح نزدیک به تئوریک تبیین و زحمت ما را کم کرد. گرچه مسئله ما با ایشان چگونگی چفت و بست اندیشه وی و تأثیرگذاری در سیاست عملی ایران است نه بحث تئوریک.۲- آنچه علویتبار آورده است آموزههای اندیشمندان غربی درباره دین و دموکراسی، دین و سیاست و حکومت است که برای نمونه به هابرماس که سال ۱۳۸۱ او را به ایران آوردند تا راهی از اندیشه امام به اندیشه ایشان بیابند، اشاره شده است.
۳- گیریم آنچه ایشان میگوید دارای منطقی باشد و محترم هم شمرده شود. نظر وی مربوط به وضعیت مطلوب ایشان در ورای جمهوری اسلامی است، نه وضع موجود، اما سؤالی که باقی میماند اینکه شما چطور براساس همین نوشته در وضع موجود علاقهمند به حکمرانی هستید؟ آیا آنچه نوشتهاید با ورود سیدحسن خمینی به انتخابات محقق میشد؟ اگر نمیشد چرا برخلاف باورهای خود دنبال تأثیرگذاری بر حکومت و سیاست هستید؟ چه نسبتی بین یادداشت شما در مشق نو، جمهوری اسلامی، امام خمینی و سیدحسن وجود دارد؟ این تناقض عریان را برطرف نمایید.
۴- به جناب علویتبار عرض میکنم این نقطه قوه تشیع است که نوعی «پلورالیسم درون فقهی» را قائل است، اما تا امام خمینی ایستاده است و شما که به فرمان او جنگیدهاید و اصرار بر اقدامات مسلح نیز داشتهاید، میتوانید او را رها و سخن خود را به نظرات آخوند خراسانی مزین نمایید؟ امام تجربه و عصاره آخوند خراسانی، شیخ فضلالله نوری، میرزای نائینی، مدرس، کاشانی، بهبهانی و طباطبایی است. من و شما نمیتوانیم پشت به امام کرده و به شیخ فضلالله و آخوند خراسانی استناد کنیم و در عین حال بخواهیم در نظام مستقر مشی و عمل سیاسی داشته باشیم.
نکته دیگری که یادآوری و تأمل در آن را از ایشان میطلبم، وضع موجود ایران روی زمین نه در عرصه کتاب و عرصه تئوریک است. وقتی حجاریان مشروطهخواهی را به جای جمهوریخواهی طرح کرد، واقعیتی را مدنظر داشت - گرچه قبول نداشت - که در ایران امروز امکان تشکیل نظام غیردینی وجود ندارد. مشروطهخواهی (وجود ولایت فقیه تشریفاتی به جای حذف آن) را به این دلیل طرح کرد که واقعیتهای کف جامعه ایران را درک میکرد. گیریم نظام مدنظر جنابعالی همین فردا در ایران تحقق یابد، آیا الزامات آن را میتوانید اجرا کنید؟ آیا نمادهای آزادی غربی همچون رابطه نامشروع و علنی براساس اصل رضایت (نه قبح ذاتی)، مشروبفروشی، قمارخانه، کاباره و بیحجابی امکان عملیاتی شدن در جامعه ایران با مختصات امروز را دارد؟ در این صورت هزاران نفر دست به اسلحه نخواهند برد؟ لطفاً فانتزی به مسائل نگاه نکنید. روی زمین بیایید و مبنی بر اساس «جامعه شناسی معرفت» برای ایران نسخه بپیچید. اگر ایران و تشیع را عامل هویتیابی ایران و ایرانیان میدانید دموکراسی (با همه ملزوماتش) را میتوانید اینجا پیاده کنید؟ با سیدحسن خمینی میخواستید چنین کنید؟ اگر ولایت فقیه را قبول ندارید یا دین در عرصه سیاست را افیون میدانید نظرتان محترم، بروید کتاب و مقاله بنویسید و مانند تجربه نبوی و صراطهای مستقیم سروش چاپ کنید و کرسی خود را در جریان روشنفکری یا یک جنبش اجتماعی قرار دهید. اگر با این تفکر خود را جزو جریان سیاسی درون نظام جمهوری اسلامی بدانید در تناقضات و تعارضات گرفتار خواهید شد، کمااینکه معتقدم سالهاست در این تناقضات گرفتار شده و برای طیفهای همسو با نظام در جریان اصلاحات نیز هزینه ایجاد کردهاید.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
برنامه صدروزه آخر را فقط به جوجه یکروزه بپردازید!
عقبنشینی امریکا در جنگی که پیروز آن نبود
از وین بوی کباب نمیآید
تضمین سلامت قضا با دیوان عالی
همین که فتنه نکنید، کافی است!
«تَکرار» خاتمی سرمایه اجتماعی اصلاحات را کاهش داد
دفاعیهای برای اثبات نقدکننده! پاسخی به نقد علیرضا علویتبار به سرمقاله «جوان»
دوروی یک سکه خرابکاری و مذاکرات فرسایشی
آمادگیها را تا سرحد نیاز افزایش دهید
هزار درد کادر درمان از بیتدبیریها
تولید یک ماده مهم پتروشیمی برای نخستینبار در کشور