روزنامه ایران ورزشی
1400/01/30
نقدهای بیرحمانه
سوژه روز احسان محمدی گاهی فرق بین ورزشکاری که فاتح مدال طلای المپیک شده و تا زنده است مثل یک پادشاه بازنشسته در کشورش تحسین میشود و ورزشکار دیگری که شکست خورده و با چشمان اشکبار سرزنش میشود فقط چند سانتیمتر است. این را تیراندازهایی درک میکنند که دستشان از مدال خالی مانده. فقط چند سانتیمتر! درست مثل دوندهها، قایقرانها، شناگرها و ... که فقط چند ثانیه زودتر یا دیرتر جایشان به عنوان قهرمان پیروز یا ناکام شکست خورده عوض میشود. در فوتبال این اتفاق را گاهی تیر دروازه رقم میزند، گاهی نوک انگشتان گلر حریف و گاهی چند سانتیمتر کم یا زیاد قل خوردن توپ ... به همین سادگی یک فوتبالیست اسطوره یا مایه شرمساری معرفی میشود. تمام مسابقاتی که نتیجه آنها را ضربات پنالتی تعیین کرده مثالهای خوبی برای این ماجرا هستند. امید عالیشاه در فضای مجازی تا قبل از بازی با الریان یک ضد قهرمان بود. از آنها که هر هوادار سنگی به طرفش پرتاب میکند. میگفتند پرسپولیس با بودن او 10 نفره است، زیادی با توپ ور میرود، احتمالاً از یحیی گلمحمدی نقطه ضعف دارد که او را توی ترکیبش قرار میدهد، توپ را زیادی به گوشهها میبرد، الکی روی زمین شیرجه میزند، هر جا ضربه کاشته است خودش را میرساند و خرابش میکند، فاز کاپیتان شدن برداشته است و .... بعد از بازی با الریان که عالیشاه دوندگی بسیار خوبی داشت، در دریبلها موفق بود، بارها بازیکنان حریف را وادار کرد که رویش مرتکب خطا شوند و یک پاس گل کلیدی به شهریار مغانلو داد ورق برگشت. همان منتقدان شروع به تحسینهای بیحد و حصر کردند که «هر کس در زندگیاش باید یک امید عالیشاه داشته باشه که گل خالیها رو بده اون بزنه!» و به یکباره قهرمان شد. نماد جنگندگی، خلاقیت و از خود گذشتگی. عالیشاه 29 سال دارد، از نساجی شروع کرد و بعد در نفت تهران و راه آهن دیده شد و سال 1392 به پرسپولیس آمد و دوران پرفراز و نشینی داشت. هم یک پاسور خلاق شد، هم در شهرآورد گل زد و اخراج شد، هم به تیم ملی کارلوس کیروش دعوت شد، هم سر از تراکتور در آورد، هم در این تیم به چالش خورد، هم نیمکتنشینی طولانی را با صبوری تاب آورد و هم خودش را به یک مهره کلیدی قابل اطمینان در نزد یحیی تبدیل کرد تا امروز که در کنار محسن مسلمان در رده سومین پاسور تاریخ پرسپولیس در لیگ برتر قرار گرفته و بعید نیست این رکورد را به تنهایی از آن خود کند. پسر ساروی پرسپولیس یک مهاجم کارگر است، از آنها که برای خدمت کردن به مهاجمان نوک آفریده شدهاند. میدوند، خطا میگیرند، پاس میدهند، پله میشوند برای بالا رفتن دیگران و البته سنگ هم میخورند. دوست داشتن یا نداشتن امید عالیشاه میتواند یک انتخاب شخصی باشد اما دیهگو سیمئونه میگفت «بازیکنانی مثل من لازم است در میانه زمین کتک بزنند و کتک بخورند تا ستارهها دیده شوند!»، امید عالیشاه شبیه سیمئونه بازی نمیکند اما یکی از وظایفی که انگار به آن خو کرده این است که کمک میکند تا دیگران بهتر دیده شوند. از پاس گل به عیسی آلکثیر در لیگ برای باز شدن پایش به گل بعد از شش ماه محرومیت تا قرار دادن توپ زیر پای شهریار مغانلو که گل بزند و از زیر فشارها نجات پیدا کند. هر دو درخشان و فداکارانه. او دستکم در این چند ماه شایسته تحسین است. عملکردی مناسب برای شستن خاطرات متوسط.
سایر اخبار این روزنامه
نشانههای پیشرفت تیم یحیی در دفاع و حمله
سیامک از تو انتظار نداشتم!
سازمان لیگ برنده 100 میلیاردی؟
فولاد فراتر از انتظار
درخشش اخباری
دوئل سرنوشتساز آبیها با علی کریمی
آخـر خـط
نقدهای بیرحمانه
موافقت نوبخت برای کمک به تیمهای ملی
یزدانی، تجسم یک رویا
کمک ۲۰۰ میلیاردی به استقلال و پرسپولیس کدام راه را باز میکند؟
طلسم بازگشت به بازی، شکست