روزنامه شرق
1400/01/31
تهران- ریاض و ادعای مذاکره در بغداد
تهران- ریاض و ادعای مذاکره در بغداد زینب اسماعیلیسیویری: میگویند تهران و ریاض در منطقه سبز بغداد به هم رسیدهاند، آنهم بعد از پنج سال و اندی از قطع رابطه. فعلا دو طرف موضوع را به سکوت برگزار کردهاند و موضعگیری مشخصی وجود ندارد که بتوان ادعای رسانهها درباره انجام مذاکره را تأیید کرد. با این اوصاف چند نشانه خوشبینانه وجود دارد، دو کشور در موضعگیریهای اخیرشان دست از انتقادها و گلایهها و اتهامزنی برداشتهاند. وزیر خارجه عربستان حدود سه هفته پیش، از گفتوگو با تهران استقبال کرده بود و در واکنش به آن، سخنگوی وزارت خارجه ایران نیز موضعی مثبت اتخاذ کرده بود. درحالیکه تهران در مسیر دستیابی به راهحلی برای نجات برجام با کشورهای 1+4 با حضور غیرمستقیم آمریکا قرار گرفته است، کشورهای دیگر هم در تلاش خواهند بود تا رابطهشان را با ایران بهبود بخشند. اگرچه نباید از یاد برد که مشخصه دورهای که در آن قرار داریم، اتحادها و ائتلافهای نهچندان پایدار است.روز گذشته سخنگوی وزارت خارجه ایران درباره ادعای ملاقات تهران و ریاض در عراق و تأیید یک مقام عراقی، پاسخ داد که «ما گزارشهای رسانهای را دیدیم. دراینباره نقل قولهای بعضا متضاد منتشر شده است. چیزی که اهمیت دارد این است که ایران همواره از گفتوگو با پادشاهی سعودی استقبال کرده و آن را به نفع مردم دو کشور و همچنین صلح و ثبات در منطقه میداند».
یک روی سکهای که اکنون پیشروی تهران و ریاض است، اینکه سپهر سیاسی در شرق یا غرب عالم به هر سو که برود، این دو همسایه با مختصات و ویژگیهای متفاوت اما نزدیک نیازمند بازکردن گره رابطه خود هستند. گرههای کوری که چه با چنگ یا دندان و چه با ابزار و یراق، باید باز شود. این دو کشور که در رقابتی بیش از چهار دهه با یکدیگر دستوپنجه نرم میکنند، اکنون در شرایط جدیدی قرار گرفتهاند. خاورمیانهای مالامال از التهاب که طبعا میتوان گفت بیش از این توان درگیری و جنگ ندارد، اگرچه هر زمان ممکن است گروه و فرقه جدیدی از تروریسم در این منطقه دامن بیفشاند. بماند که زیرِ زمین این منطقه اگرچه هنوز پر از منابع غنی نفت و گاز است اما نفرت و سرگردانی که از چند دهه جنگ در این خاک رشد کرده، دیر یا زود دهان باز کرده و شاید مانند گیاهان افسانهای آدمخوار، جهانی را در خود ببلعد. اروپاییها این را خوب فهمیدند وقتی که موج مهاجرت بعد از جنگ سوریه و عراق به سمت کشورهایشان به راه افتاد.
اما خاورمیانه فعلی، با آنچه چهار سال پیش بود، تفاوت یافته است. انبارهای سلاح مالامال است، اگرچه عربستانِ پهنپیکر با یمن کوچک پنج سال جنگیده اما نتیجه نبرد آنچه نشد که در ابتدا به آن باور داشت. پیداست که این به معنای برندهشدن یمنیها نیست که آنها در این پنج سال خون و پوست و گوشت و جان از دست دادند که شوربختانه در معادلات فعلی قدرت بهای آن محاسبه نمیشود.
در خاورمیانه فعلی، سوریه همچنان بر مدار بشار اسد مانده است، اگرچه هنوز بخشی از کشور را بازپس نگرفته است. عراق در حال تلاش برای تمرین جمهوریت است و همه اینها بعد از آن رخ داده که آنها از پس قدرت رعبآور داعش برآمدهاند؛ اما در همه این مراحل یک کشورِ مشترک، نقش داشته، اگرچه خود زیر بار تحریم و جنگ اقتصادی بوده و با مشقت زیست داخلی مواجه بوده است: «ایران». حتی اگر روایتهای رسمی از نقش جمهوری اسلامی ایران در حذف داعش را نادیده بگیریم، دستکم تلاش برای این هدف به همراه دیگرانی مانند روسیه، به تهران اهمیت ویژهتری از پیش میدهد.
منطقه خلیج فارس صد سال اخیر اغلب تحت تأثیر اتفاقاتی بوده که در بریتانیا و آمریکا رخ میداده و اکنون با رویکارآمدن دولت دموکرات جو بایدن، این وضعیت متفاوتتر از پیش شده است. درحالیکه واشنگتن قصد دارد سنگی را که دونالد ترامپ در چاه انداخت، بیرون بیاورد و برجام را از لبه پرتگاه نجات دهد، در همان حال مشتی به سمت گونه تلآویو روانه کرده که حرافی علیه ایران را بس کنید و احتمالا از ریاض هم خواسته که چالهای را که با تهران کندهاید، خود پر کنید. حالا اگر ادعای «ملاقات هیئتی از تهران و ریاض در منطقه سبز بغداد» درست باشد، یعنی دو پایتخت باید بیلهایشان را پر کرده و گودالی را که این پنج سال حفر کردهاند، اندکاندک پر کنند و در این شرایط هرچه کمخبرتر به پیش بروند، به نظر میرسد بهنتیجهرسیدن راحتتر باشد. چندی پیش در مطلبی نوشتم که باید ایران و عربستان با یکدیگر گپ بزنند تا به لیستی از مشکلاتشان برسند تا نهایتا ساختاری برای مذاکره شکل گیرد. به مثابه «دعوای اول به از صلح آخر»، همه اینها زمانی معنای عمیقتری پیدا میکند که گفته میشود ایالات متحده نگاهی به سمت شرق دارد تا به چالش عمیقش با چین بپردازد و راهحلی برای منازعه جدی و رقابت شدید اقتصادی آمریکا با چین در شرق دور پیدا کند و برای تمرکز روی این برنامه بهتر است منطقه مهم خلیج فارس از تنش و منازعه دور باشد.
نگاهی به آنچه در چند ماه گذشته بین دولت جدید آمریکا و عربستان رخ داده نشان میدهد که دولت بایدن، برای رابطه با عربستان سعودی برنامه متفاوتی با دولت دونالد ترامپ دارد، چه در تصمیمات سیاسی و چه در تعاملات رسمی و این را همان روزهای اول کار خود نشان داد. درحالیکه محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان سعودی، بهعنوان حاکم دوفاکتوی این کشور، فرمان اداره امور را به دست گرفته بود و طرف تعامل مقامات آمریکایی و دیگر کشورهای غربی نیز بود، سخنگوی کاخ سفید در همان هفتههای آغازین دولت جدید و در پاسخ به سؤال زمان احتمالی تماس رئیسجمهور جدید با بنسلمان اعلام کرد طرف حساب جو بایدن بهعنوان شخص اول مملکت در آمریکا، نه ولیعهد بلکه ملک سلمان، پادشاه عربستان سعودی و بایدن در موعد خود با او تماس میگیرد. انتشار عمومی گزارشهای نهادهای امنیتی ایالات متحده درباره فرایند قتل جمال خاشقجی، منتقد سعودی که به دستور بنسلمان در کنسولگری عربستان در ترکیه به شکلی فجیع کشته شد، دیگر اقدام دولت بایدن در مقابل عربستان سعودی بهطورکلی و بنسلمان بهطور مشخص بود. این دولت همچنین حمایت ایالات متحده از جنگ یمن را نیز متوقف کرد. مجموعه این اقدامات در کنار اتفاق اخیر، یعنی شروع مذاکرات غیرمستقیم برجامی با ایران در وین نشان داد چک سفیدی که ترامپ به سعودیها در منطقه و نیز در مقابل ایران داده بود، دیگر کارایی ندارد.
سایر اخبار این روزنامه
تهران در دست سیاسیون
FATF داخلی نیاز داریم
تأیید تأثیرات شیمیایی در شهادت سردار حجازی
فقدان سردار حجازی حقاً مایه تأسف و اندوه است
نشانه قطعی برای ورود رئیسی ندیدیم
هاشمی در سال ۹۲ میخواست به جای روحانی از من حمایت کند
خداحافظی با سکه سلام بر دلار!
تهران- ریاض و ادعای مذاکره در بغداد
حواشی مستند «آقامرتضی» همچنان ادامه دارد
پاسخ علی عباسی به بهمن فرمان آرا
بارقههای عبور از بحران بارقههای عبور از بحران
تناقضهای روانشناختی در ستاد کرونا
همکاری جوامع محلی برای حفاظت از هورالعظیم
انتظار تنش مجدد در مناسبات آمریکا و اروپا؟