روزنامه کيهان
1400/02/02
تفرقهافکنی در جهان اسلام راهبرد همیشگی آمریکا و انگلیس
محمدرضا کلهراشاره
یکی از بزرگترین مصیبتهای جهان اسلام به تلاشهای آمریکا و انگلیس در تفرقهانگیزی میان مسلمانان برمیگردد. تفرقهافکنی، تلاش برای تجزیه کشورهای اسلامی، حمایت از گروههای تروریستی، حمله به کشورهای اسلامی و تحریم برخی از کشورهای جهان اسلام از جمله تلاشهای انگلیس و آمریکا در جهان اسلام با هدف تضعیف کشورهای اسلامی است. در واقع جهان اسلام به دلیل این سیاستها دچار اختلافات درونی شده و بسیاری از کشورهای اسلامی تحت تاثیر این اقدامات از مدار جهان اسلام خارج شدهاند و حتی به دیگر کشورهای عربی نیز حمله کردهاند. در مطلب حاضر، چند نمونه از اقدامات آمریکا و انگلیس با هدف تضعیف جهان اسلام، مورد توجه و بررسی قرار گرفتهاند.
سرویس خارجیتفرقهافکنی
دامن زدن اختلافات بین شیعه و سنی، تحریک ملتها و اقوام در جهان اسلام، دفاع از حکومتهای لائیک و سکولار و نامشروع، شایعهسازی و شبههافکنی، جلوگیری از آشنایی مسلمین نسبت به یکدیگر، بزرگنمایی اختلافات، نشر کتب تفرقه افکنانه، حمایت از افراد مسئلهدار و حمایت از گروههای مسئلهدار در استراتژی آمریکا برای تفرقه در جهان اسلام جایگاه ویژهای دارند. جهان اسلام از سالهای قدیم تا به امروز، بیش از هر چیزی از تفرقه و جدایی و تشتت رنج برده است و در همین راستا، انواع بحرانها و کشمکشهای تباهکننده را تجربه کرده است. بخش بزرگ این حرکت ناپسند از فقدان روحیه و وحدت مسلمین بوده است. در هر برههای گروهی از عوامل در دامن زدن به تفرقه نقش داشتهاند. زمانی عامل اساسی در داخل جهان اسلام مورد جستوجو قرار میگرفت و زمانی دیگر این عوامل بیرونی و در قرون اخیر قدرتهای خارجی و بیگانه بودند که راهبرد اساسی آنها در غارت جهان اسلام، دامن زدن به تفرقه و اختلاف بین مسلمین و کشورهای اسلامی بوده است. این عامل تباهکننده در دهههای اخیر به ویژه سالهای اخیر و امروزه توسط آمریکاییها دنبال میشود. جهان اسلام امروزه با توطئهها و طرحهای شیطانی آمریکا دست بهگریبان است. این تفرقه و جدایی باعث شد که از هیبت و اقتدار مسلمانها و کشورهای اسلامی به شدّت کاسته شود و امروزه مورد تاخت و تاز قدرتهای سلطهگر به ویژه آمریکا باشد.
اگر تفرقه را به معنی پراکندگی، واگرایی و دور شدن اجزای یک مجموعه از یکدیگر بدانیم، تفرقه و جدایی سیاسی مسلمانان بسیار خطرناک است. دشمنان اسلام و مخالفان عزت و قدرت مسلمین همواره در صدد ایجاد اختلاف و درگیری بین مسلمانان بودهاند. در سالهای اخیر به ویژه بعد از فروپاشی شوروی سابق در سال ۱۹۹۱ و طرح نظم نوین جهانی به وسیله آمریکا، تفرقه و اختلاف در جهان اسلام در صدر استراتژی خارجی آمریکا برای غارت مسلمین بوده است. اساساً یکی از راههای سلطه مستکبران در طول تاریخ و به بردگی کشاندن ملتها، ایجاد تفرقه و اختلاف بین آنها بوده است.
اگر به تاریخ گذشته جهان اسلام به ویژه دو قرن اخیر با دقت بنگریم در خواهیم یافت از زمانی که پای سلطهگران عالم به کشورهای اسلامی باز شد، تفرقه و تشتت در جهان اسلام شدت گرفت. آنها در پی زیاده خواهیهای نامشروع آمده بودند، چاره کار را تجزیه جهان اسلام به دولتهای کوچک و دامن زدن به اختلافات جغرافیایی، قومی و مذهبی یافتند. تفرقه و اختلاف میان بخشهایی از امت مسلمان، بیماری خطرناکی است که بیشترین ناقل آن در سالهای اخیر توسط آمریکاییها صورت گرفت. انگلیس نیز در کنار آمریکا به دنبال ایجاد تفرقه در جهان اسلام و تشدید دوگانه شیعه- سنی است. هدف از این اقدام نیز درگیر کردن کشورهای اسلامی به نبرد و درگیری با یکدیگر است تا کشورهای غربی بتوانند اهداف خود را محقق کنند.
تجزیه جهان اسلام
منطقه جنوب غرب آسیا از آغاز شکلگیری نظام بینالملل نوین همواره به عنوان یکی از مناطق راهبردی مورد توجه قدرتهای بزرگ بوده است. موقعیت جغرافیایی این منطقه و قرار گرفتن آن در مسیر ارتباطی قارههای آسیا، آفریقا و اروپا همزمان با کشف منابع غنی هیدروکربن به این منطقه موقعیتی بخشیده است که قدرتهای بزرگ برای تثبیت موقعیت خود در هندسه قدرت جهانی به این منطقه به عنوان یکی از گلوگاههای قدرت جهانی خود نگاه میکنند. از این رو کشورهای غربی برای حفظ منافع خود پروژههای متعددی در این منطقه به اجرا گذاشتهاند. یکی از این پروژهها که از سوی انگلیس و آمریکا در یک قرن اخیر در جهان اسلام پیگیری شده است روند تجزیه کشورهای اسلامی است. تاریخ قرن بیستم شاهد مناسبی برای نوع نگاه غرب به مرزهای موجود در منطقه محسوب میشود. قرنی که وسیعترین تقسیمهای سرزمینی مبتنی بر منافع استعماری در آن رخ داده است و بیانگر نبود اصالت مرزهای موجود در سیاستهای غرب است. این موضوع در سیاست کشورهای غربی نسبت به امپراتوری عثمانی قابل مطالعه است. انگلیس به عنوان طرف اصلی قرارداد «سایس پیکو» و عامل اصلی فروپاشی سرزمینهای عثمانی در طول سالهای پایانی قرن نوزدهم و ابتدای قرن بیستم، مهمترین مانع فروپاشی این امپراتوری به حساب میآمد و در مقابل روسیه به عنوان کشوری که خواهان استقلال سرزمینهای اروپایی عثمانی است، قرار گرفته بود. اما همین کشور در یک چرخش سیاسی پس از جنگ جهانی اول و همراهی امپراتور عثمانی با آلمانها، به یکی از مهمترین عوامل نابودی عثمانی بدل میشود. مقامهای انگلیسی در معاهده سایکس- پیکو پیش از آنکه نیروهای عثمانی در جنگ شکست بخورند و بر اساس طراحی خاورمیانه مطلوب غرب و با تطمیع اشراف عرب، سرزمین عثمانی را در خاورمیانه و شمال آفریقا به کشورهای متعدد جدای از هم تبدیل کردند. کشورهایی که به واسطه عدم رعایت حقوق قومیتهای ساکن در منطقه، در طول سالهای پس از استقلال، مرزهایی ملتهب داشتهاند. پس از فروپاشی شوروی، سیاست ثبات در منطقه غرب آسیا بخش اعظمی از توجیه خود را از دست داد و اگرچه آمریکا و غرب با دشمن جدیدی به نام اسلامگرایی مواجه شده بودند، اما به اعتقاد کارشناسان، محدودیتهای این دشمن جدید نسبت به اتحاد جماهیر شوروی و تحول اساسی ساختار نظام بینالملل به بلوک غرب این اجازه را میداد تا مبتنی بر شرایط جدید دست به تغییر و تحول در منطقه بزند. حمله آمریکا و متحدانش به عراق در آغاز رویکرد جدید این کشور به منطقه محسوب میشود. اتفاقی که به حضور گسترده نیروهای آمریکایی در خلیجفارس و پیمانهای گوناگون سیاسی و امنیتی با کشورهای عربی انجامید. در آغاز قرن جدید، سیاست تغییر در منطقه متأثر از حادثه 11 سپتامبر جانی تازه گرفت. آمریکا در سالهای اولیه دهه گذشته با توجه به اهمیت دو کشور افغانستان و عراق سیاست تغییر را با حمله نظامی به اجرا درآورد. اما این تنها عملیاتی نبود که نیروهای آمریکایی آغاز کرده بودند. در سال 2003ستیزهجویان قبایل «دارفور» در سودان با حمله به تأسیسات دولتی و کشاورزان عرب این کشور، یکی از خونبارترین بحرانهای قرن 21 را رقم زدند. بحرانی که با واکنش شتابزده دولت مرکزی روز به روز عمیقتر و وخیمتر از گذشته به حیات خود ادامه داد و در نهایت به تجزیه این کشور انجامید. در واقع بحران سودان و در نهایت تجزیه این کشور، صحنهای دیگر از حضور آمریکا در منطقه به حساب میآید. صحنهای که در کنار آنچه درخصوص ایران، افغانستان، عراق، لبنان و فلسطین، رخ داده، قرار میگیرد و تفاوت عمده آن با دیگر موارد مداخله آمریکا، دستیابی این کشور به اهداف از پیش تعیین شده است. این مسئله به عنوان یک طرح استعماری مرحله اول خود را با موفقیت طی کرده است. آمریکا بدون آنکه هزینه چندانی پرداخت کند و یا حتی یک مداخله بحثبرانگیز در منطقه داشته باشد، منطقه غنی جنوب سودان را از استیلای دولت اسلامگرای خارطوم خارج کرد.
از سوی دیگر سنای آمریکا در سال 2007 طرحی را به تصویب رساند که در آن کشور عراق به 3 منطقه سنی، شیعه و کردنشین تقسیم میشود و به این مناطق خودمختاری اعطا میگردد. این طرح که توسط «جو بایدن» ارائه شد، یک طرح پیشنهادی برای برون رفت از بحرانهای ناشی از اشغال این کشور در سال 2003 است و نشان میدهد که تجزیهطلبی در منطقه حتی در نهادهای غیرامنیتی آمریکا نیز مورد پذیرش قرار گرفته است. تصویب این طرح در سنا در واقع نشانگر اهمیت یافتن تجزیه کشورهای منطقه در نگاه مقامهای آمریکایی طی سالهای آغازین قرن جاری است و باعث میشود تا مجموعه اسناد موجود در این رابطه از حساسیتی دو چندان برخوردار شوند. از جمله این اسناد طرح «برنارد لوئیس» برای تجزیه منطقه خاورمیانه و شمال آفریقاست که در دهه 1980تنظیم شده است. در ماههای آغازین جنگ عراق برضد ایران، «برژینسکی» مشاور وقت امنیت ملی آمریکا از ضرورت اصلاح قرارداد «سایکس پیکو» خبر داد و به دنبال آن و همچنین به دستور وزارت دفاع آمریکا، «برنارد لوئیس» مأمور شد تا طرح مشهور خود را درباره از بین بردن وحدت قانونی مجموعه کشورهای اسلامی و عربی وضع کند و در این میان موظف گردید، برای هر یک از این کشورهای اسلامی و عربی طرح مجزا و مشخصی را تنظیم کند که کشورهایی چون عراق، سوریه، لبنان، مصر، سودان، ایران، ترکیه، افغانستان، پاکستان، عربستان سعودی و کشورهای حوزه خلیجفارس و شمال آفریقا را در بر میگرفت. این طرح 13 کشور در منطقه را مورد بررسی قرار داده و متناسب با ساختارهای قومی و مذهبی و همچنین منافع ایالات متحده به تقسیمبندی آنها در قالبهای جدید پرداخته است. در واقع آمریکا و انگلیس به دنبال آن هستند تا با تجزیه کشورهای اسلامی زمینه را برای تقویت رژیم صهیونیستی در منطقه فراهم کنند.
حمایت از تروریسم
حمایت از تروریسم و گروههای تروریستی که در خدمت منافع آمریکا بودهاند سیاست دیرین دولت این کشور بوده است. به ویژه در منطقه غرب آسیا، ایجاد تروریسم از سوی آمریکا در دوره جنگ سرد با بنیان نهادن و تأمین مالی برخی جریانها به منظور ممانعت از نفوذ شوروی در منطقه شکل گرفت که در نتیجه آن القاعده به وجود آمد. همچنین، ظهور داعش در عراق و سوریه با حمایت مستقیم آمریکا صورت گرفت.
آمریکا مهمترین کشوری است که در چند دهه اخیر تروریسم را بهعنوان برگ برنده خود برای حمله به کشورهای مختلف در اختیار گرفته است. حمایت این کشور از گروههای تروریستی مانند القاعده و داعش بارها توسط مقامات سابق آمریکا اعلامشده است. درواقع گروههای تروریستی القاعده، طالبان، داعش، جبهه النصره، تحریرالشام و بسیاری دیگر از گروههای تروریستی با کمک آمریکا شکلگرفتهاند. در اینجا به دو نمونه از مهمترین گروههای تروریستی که با کمک آمریکا تأسیس شدند خواهیم پرداخت.
- القاعده: القاعده بهعنوان یک گروه تروریستی اواخر دهه 80 میلادی توسط اسامه بنلادن و همراهانش و با حمایت آمریکا و انگلیس بنیان نهاده شد. حضور ارتش سرخ شوروی در افغانستان در اواخر دهه 70 را شاید بتوان اولین انگیزهای دانست که باعث تشکیل القاعده شد، آمریکا که نمیخواست بهصورت مستقیم با اتحادیه جماهیر شوروی در افغانستان وارد درگیری شود، سعی کرد تا با فریب تعدادی از افراطیون و سلفیها در کشورهای اسلامی و تحریک احساسات اسلامی آنان، گروهی منحرف را تشکیل دهد که در زیر پوسته اعتقادات پوشالی و ظاهر دینی خود، منافع آمریکا را بهصورت دقیق و سریع برآورده کنند. هیلاری کلینتون وزیر خارجه اسبق آمریکا در سخنانی اعتراف کرد که آمریکا در تقابل با اتحاد جماهیر شوروی سابق، القاعده را ایجاد کرده است. وی تأکید کرده که بیایید به خاطر آوریم که کسانی که هماکنون با آنها در حال جنگ هستیم (شبکه القاعده) همان کسانی هستند که 20 سال پیش به آنها کمک مالی کردیم. در واقع این گروه تروریستی تا زمانی که در خدمت منافع غرب بود توسط آمریکا پشتیبانی شد و زمانی که تاریخمصرف آن گذشت آمریکا با ژست مبارزه با تروریسم در مبارزه با این گروه وارد جنگ شد.
- داعش: داعش بزرگترین گروه تروریستی است که توانست بسیاری از مناطق سوریه و عراق را اشغال کند و جنایتهای زیادی را در این مناطق انجام دهد. این گروه تروریستی اساساً ساخته و پرداخته دستگاههای اطلاعات آمریکا باهدف تضعیف محور مقاومت بود. راند پاول سناتور جمهوریخواه آمریکا سیاستهای نادرست این کشور و مداخله بیشازحد در بحران سوریه را عامل به وجود آمدن پناهگاهی مناسب برای تروریستهای خاورمیانه و کشیده شدن هرجومرج به شمال عراق میداند. وی یکی از دلایل تقویت داعش را ارسال سلاحهای آمریکایی برای متحدان این گروه در سوریه عنوان کرده است. همچنین در افشاگریهای «ادوارد اسنودن» پیمانکار سابق آژانس امنیت ملی آمریکا علیه دستگاههای اطلاعاتی این کشور، در این باره آمده است: سازمانهای اطلاعاتی آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی در شکلگیری داعش نقش داشتند و در عملیاتی با نام «لانه زنبور» گروه داعش را تشکیل دادند. وی طبق اسناد فاش شده معتقد است گروه داعش برای حمایت از اسرائیل تشکیلشده است و هدف عملیات «لانه زنبور» تشکیل گروهی با شعارهای اسلامی است که تندروها را از سراسر جهان جذب کند و بر اساس اندیشههای تکفیری، سلاح خود را بهسوی کشورهای مخالفِ موجودیتِ اسرائیل نشانه بگیرد. «مایک پنس»، معاون ترامپ نیز با صدور بیانیهای اعلام کرد، سیاستهای اوباما و کلینتون به ایجاد داعش منجر شد.
آمریکا در ظاهر خود را بهعنوان مدافع حقوق بشر و دموکراسی در جهان معرفی کرده است. بنابراین نمیتواند بهصورت صریح و آشکار برعلیه این اصول خود اقدام کند. ازاینرو برای دستیابی به سیاستهای تجاوزکارانه خود نیازمند ابزاری مفید و سودمند است. این ابزار همان تروریسم است که باعث اقناع افکار عمومی میشود و آمریکا از طریق این ابزار، خود را قهرمان نیز جلوه میدهد. نمونه استفاده ابزاری آمریکا از تروریسم به سال 2001 بازمیگردد. حملات مشکوک 11 سپتامبر در سال 2001 این فرصت را برای آمریکا مهیا کرد تا با بهانه مبارزه با تروریسم به غرب آسیا لشکرکشی کنند. نتیجه این حملات شکلگیری گروههای افراطی و تروریستی متعددی در جهان است که امنیت را در ابعاد جهانی به خطر انداخته است. گروه تروریستی و تکفیری داعش و گروههای تکفیری همفکر داعش در عراق، سوریه و لبنان و بسیاری از کشورهای اسلامی در غرب آسیا ، برآیند سیاست دولت آمریکا پس از واقعه 11 سپتامبر است.
اما وجه دیگر اقدامات آمریکا و انگلیس در جهان اسلام حمایت از دولتهای تروریست است:
- اسرائیل: اسرائیل را شاید بتوان مصداق واقعی تروریسم دولتی دانست. این رژیم با به کار بردن شیوههای مختلف نسبت به کشتار غیرنظامیان اقدام میکند. بهعنوانمثال ترور دانشمندان هستهای ایران بخشی از پروژه اسرائیل در راستای متوقف کردن برنامههای هستهای ایران بود. علاوهبر این در سال ۲۰۰۴ شیخ احمد یاسین رهبر معنوی حماس با شلیک سه موشک از هلیکوپترهای اسرائیلی هنگامیکه از نماز صبح بازمیگشت توسط اسرائیل در نوار غزه ترور شد. علاوهبر این کشتار کودکان فلسطینی و غیرنظامیان به عادت روزانه اسرائیل تبدیلشده است. در این ارتباط روزنامه صهیونیستی «هاآرتص» با انتقاد از سیاستهای تلآویو علیه مردم فلسطین نوشت: «اسرائیل تروریست است نه جوانان فلسطینی.» این رژیمِ تروریست تحت حمایت کامل آمریکا قرار دارد. درواقع راهبردیترین شریک آمریکا، اسرائیل است. از سال ۱۹۸۵ کنگره سالانه نزدیک به ۳ میلیارد دلار به اسرائیل پرداخت کرده است و اسرائیل بزرگترین دریافتکننده کمک سالیانه از آمریکا به شمار میرود. درواقع آمریکا بزرگترین خط قرمز خود را امنیت اسرائیل اعلام کرده است. درواقع حمایتهای آمریکا از رژیم تروریستی مانند اسرائیل در حالی است که آمریکا، ایران را متهم به تروریست بودن میکند. عربستان نیز بهعنوان دولتی حامی تروریسم شناخته میشود. طبق اعلام مقامات آمریکایی مکتب وهابیتِ عربستان بزرگترین منبع پرورش تروریست است. هیلاری کلینتون بهصراحت اعلام کرد، عربستان مهمترین منبع کمک مالی به گروههای تروریستی سنی در سراسر جهان است. برآوردها در سال 2007 حاکی از آن بود که عربستان سالانه دستکم دو میلیارد دلار برای ترویج وهابیگری در سراسر جهان هزینه میکند. این رقم تا سال 2015 به دو برابر رسیده است.
علاوهبر این عربستان از گروه القاعده تا داعش و دیگر گروههای تروریستی در سوریه کمکهای مالی زیادی کرده و بهعنوان بزرگترین پشتیبان تروریستها شناخته میشود. بااینحال، آمریکا، عربستان را بهعنوان متحدی استراتژیک در غرب آسیا انتخاب کرده و بیشترین حمایت را از امنیت این کشور انجام داده است. حتی در ماجرای قتل جمال خاشقجی روزنامهنگار عربستان که شواهد سازمان سیا اثباتکننده نقش بن سلمان ولیعهد سعودی در این جنایت بود دونالد ترامپ بهصراحت اعلام کرد که به دلیل نیاز به دلارهای سعودی امکان تنبیه آلسعود و بن سلمان وجود ندارد.
حمله به کشورهای اسلامی
یکی دیگر از تلاشهای کشورهای غربی در راستای تضعیف کشورهای اسلامی حمله به این کشورها است. عراق و افغانستان از جمله کشورهایی است که در نتیجه حمله ائتلاف آمریکا و انگلیس جنایتهای زیادی را تجربه کرد. آمریکا کشوری است که حدود 250 سال از تاریخ حیاتش میگذرد و نکته جالب اینکه حدود ۹۳ درصد از عمر خود را در جنگ، تجاوز و درگیری در کشورهای مختلف سپری کرده است. تاریخ جنگهای آمریکا در جهان شامل لیست بلند بالایی است که دربرگیرنده جنگ مستقیم یا دخالت مخفی نظامی میشود، نبردهایی که تاریخ نشان میدهد همواره آمریکا آغازگر آنها بوده که البته در هیچکدام به اهداف خود نرسیده است. مداخله آشکار از طریق پیاده کردن نظامیان، تهدید و یا توسل به کودتای نظامی و اقدام به براندازی به منظور سرنگون کردن دولتهای ملی و مردمی که حاضر نبودند به برنامهها و خواستههای یکجانبه آمریکا تن دهند و جایگزین کردن آنها توسط دولتهای مجری منافع سرمایهداری، ازجمله روشهایی است که آمریکا، در یک قرن اخیر و بهویژه از اوایل دهه 50میلادی جهت اجرا و پیشبرد منافع خود در کشورهای جهان و خصوصاً جهان سوم بهکاربرده است.
در این میان از جنگ افغانستان بهعنوان طولانیترین جنگ در تاریخ آمریکا نام میبرند. این حمله که به بهانه انفجار برجهای دوقلو و از بین بردن القاعده انجام گرفت باعث کشتار و خونریزی و عقبماندگی بسیار زیاد در افغانستان گردید. بهانه آمریکا در حمله به افغانستان دستگیری اعضای القاعده بود، گروهی که خودِ آمریکا در شکلگیری آن نقش محوری داشت و با حضور آمریکا در این کشور روزبهروز قدرت بیشتری گرفت! نتیجه جنگ افغانستان چیزی جز افزایش کشت مواد مخدر، ناامنی فراگیر، رکود و فرقهگرایی و رشد تروریسم نبود و آمریکا با هزینه سنگین نظامی و تلفات بالای جانی با آن مواجه شد و به اهداف موردنظر خود نرسید. علاوهبر این، آمریکا در سال ۲۰۰۳ و به بهانه نابودی سلاحهای شیمیایی صدام به عراق حملهای غیرقانونی ترتیب داد. جنگی که کارشناسان از آن بهعنوان فجیعترین شکست ارتش آمریکا نام میبرند، چراکه نهتنها آمریکا به اهداف مدنظر خود در آن دست پیدا نکرد، بلکه عراق را تقدیم به رقبای منطقهای همپیمانان خود کرد و حتی نفوذ خود را در آن از دست داد. آمریکا بیش از 2 تریلیون دلار در عراق هزینه کرد.
پایگاه اطلاعرسانی «ویکی لیکس» اسنادی از جنایات آمریکا را در جریان اشغالگری هایش علیه مردم افغانستان و عراق فاش کرد که نشان میدهد واشنگتن در حالی که با شعار دموکراسی و دفاع از حقوق مردم به این کشورها یورش برد و آنها را اشغال کرد، جان ساکنان این سرزمینها را گرفته و کوچکترین اعتنایی به حداقل حقوق انسانی آنها نمیکند. ویکی لیکس با انتشار 400 هزار سند در مورد جنگ عراق با پرده برداشتن از زوایای جنایتهای آمریکا در جریان اشغال این کشور گزارش داده است که از زمان حمله آمریکا به عراق از سال 2003 تا اواخر سال 2009 حدود 285 هزار نفر کشته و زخمیشدند که 63 درصد از آنها افراد غیرنظامی بودهاند. این آمار، شمار قربانیان حملات آمریکا را 109 هزار نفر و مجروحان را 176 هزار نفر برشمرده است. براساس این اسناد، در بین غیرنظامیان کشته شده عراقی، زنان باردار، افراد سالخورده، کودکان و حتی بیماران روانی نیز وجود داشتهاند که به شکلهای مختلف از جمله تیراندازی در مراکز ایست و بازرسی ، حملات جنگندههای آمریکایی در عراق و یا در شلیکهای بیدلیل نظامیان این کشور به سوی مردم کشته شدهاند.
نتیجه
انگلیس و آمریکا در مقاطع مختلف با اجرای نقشههای خود به دنبال تضعیف جهان اسلام بودهاند. هدف اصلی نیز زمینهسازی برای شکلگیری و تقویت رژیم صهیونیستی بوده است. انگلیس زمینهساز شکلگیری اسرائیل بوده و آمریکا نیز در ادامه این رژیم را تقویت کرد. اکنون تلاش لندن و واشنگتن بر این امر استوار شده تا از طریق حمله به کشورهای اسلامی، تشکیل گروههای تروریستی در جهان اسلام و اجرای نقشههای تجزیهطلبانه در درجه اول زمینه را برای به غارت بردن منافع کشورهای اسلامی فراهم کنند و از سوی دیگر با تضعیف این کشورها، اسرائیل را به عنوان بازیگری قوی و قدرتمند در منطقه معرفی کنند.
سایر اخبار این روزنامه
خوشبینیهای دولت به وین/ واقعیت یا سراب؟!
بن سلمان چه خوابی برای اردوغان دیده است؟(یادداشت روز)
اخبار ویژه
ترکیه در کنار داعش رسماً وارد جنگ یمن شد
اقتصاد کشور از دهه 70 تاکنون آزمایشگاه نظرات غربی بوده است
ایران با قدرت پهپادی خود برتری هوایی را از آمریکا گرفته است
انفجار مهیب در تأسیسات نظامی و موشکی اسرائیل
ارتش تحت رهبریهای مدبرانه فرمانده کل قوا همواره در صحنه حاضر است
تفرقهافکنی در جهان اسلام راهبرد همیشگی آمریکا و انگلیس
متهمان پرونده رشت الکتریک و صنایع پوشش ایران بازداشت شدند
عبرت نگرفتن از تجربه تلخ برجام باز هم شرطی کردن اقتصاد با مذاکره!
خوشبینیهای دولت به وین/ واقعیت یا سراب؟!
خوشبینیهای دولت به وین/ واقعیت یا سراب؟!