روزنامه آرمان ملی
1400/02/02
خاتمي ؛بهترين گزينه تغيير رفتار انتخاباتي
آرمان ملی- احسان انصاری: اصلاحطلبان در حالی در حال بررسی بهترین گزینه برای حضور در انتخابات هستند که هنوز وضعیت مشارکت مردم و رویکرد شورای نگهبان در هالهای از ابهام قرار دارد. به همین دلیل نیز بسیاری از تصمیمگیریها با تردید همراه خواهد بود. نهاد اجماعساز جریان اصلاحات در سازوکاری که برای معرفی کاندیدای نهایی این جریان مشخص کرده، شرایطی را در نظر گرفته که با انتقاداتی همراه بوده است. این در حالی است که برخی از احزاب اصلاحطلب و از جمله کارگزاران سازندگی در شورای مرکزی خود به گزینه محمجواد ظریف برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری رسیدهاند. برای تحلیل و بررسی این وضعیت «آرمانملی» با محمدصادق جوادیحصار، فعال سیاسی اصلاحطلب گفتوگو کرده است. عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی معتقد است: «هنوز مشخص نیست جریان اصلاحات در روزهای منتهی به انتخابات قرار است با چه بخشی از مردم ارتباط برقرار کنند. از سوی دیگر آیا جریان اصلاحات منتقدان خود را دستهبندی کرده و سطح انتقاداتی که از جریان اصلاحات مطرح میشود گروهبندی شده است؟ آیا پاسخهای لازم برای این انتقادات فراهم شده است؟ آیا این مسائل برای مردم تشریح شده که جریان اصلاحات در چه زمانهایی از دولت آقای روحانی حمایت کرده و دلیل این حمایتها چه بوده و در مقابل در چه زمانهایی از دولت حمایت نکرده و با چه دلیلی؟ ما باید درباره عملکرد دولت آقای روحانی به مردم پاسخ بدهیم. از سوی دیگر آیا رفتار اصلاحطلبان در سالهای گذشته مورد بررسی و نقد قرار گرفتهاند؟ آیا اصلاحطلبان پاسخ مناسبی به عملکرد این جریان در حوزه مجلس دارند؟ در شرایط کنونی مردم به دلایل اقتصادی سکوت کردهاند و اظهارنظری نمیکنند. این در حالی است که نباید سکوت مردم را به عنوان از بین رفتن مطالبات و دغدغههای آنها قلمداد کرد». در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید. براساس سازوکار تدوین شده توسط نهاد اجماعساز، 15 عضو نهاد باید کاندیداتوری فردی را تأیید کنند و سپس وی دوسوم آرای نهاد را به دست بیاورد. آیا در شرایطی که وضعیت تأیید صلاحیت گزینههای جریان اصلاحات در هالهای از ابهام قرار دارد تدوین چنین سازوکاری میتواند به انتخاب گزینه اصلح جریان اصلاحات کمک کند یا خیر؟رویکرد عمومی نهاد اجماعساز بازتولید سازوکاری است که در گذشته در شورای عالی سیاستگذاری جریان اصلاحات مورد استفاده قرار میگرفت. در ارائه لیستهای انتخاباتی نیز شورای سیاستگذاری جمعیتی را از بدنه جریان اصلاحات انتخاب میکرد و در بین آنها افراد منتخب را برمیگزید و سپس این افراد را در معرض آرای اعضای شورای عالی سیاستگذاری قرار میداد. در شرایط کنونی نیز طرحهایی که در شورای عالی سیاستگذاری مطرح میشد به شکل جدید خود در نهاد اجماعساز در حال اعمال شدن است. در شرایط کنونی نهاد اجماعساز به این نتیجه رسیده که در نهایت از کسی حمایت کند که دوسوم اعضای نهاد اجماعساز به وی رأی بدهند. در چنین شرایطی هر کاندیدای که بخواهد مطرح شود با سازوکار خود کنترلی به شکل انحصاری از حضور وی ممانعت به عمل خواهد آمد. در نتیجه قبل از اینکه شورای نگهبان درباره یک کاندیدای اصلاحطلب تصمیمگیری کند مانع دیگری به نام نهاد اجماعساز از حضور وی در انتخابات پیشگیری خواهد کرد. در این زمینه دو عارضه وجود خواهد داشت. نخست اینکه همه اعضای نهاد اجماعساز از آرای پنهان مجموعه تبعیت کنند. اگر دولت از دولت پنهان گلایه دارد احزاب اصلاحطلب نیز در آینده از قدرت پنهان و در سایه شورای عالی سیاستگذاری یا نهاد اجماع گلایه خواهند کرد. از سوی دیگر این احتمال نیز وجود دارد که استعدادهای جریان اصلاحات اگر متصل به قدرت پنهان و در سایه نباشد در نهایت محکوم به زوال و نابودی شود. در نتیجه این دو عارضه این خطر را ایجاد خواهد کرد که احتمال دارد تصمیمگیری در جریان اصلاحات در یک حالت انحصاردرانحصار به وجود بیاید. نمیتوانیم عنوان کنیم کنشهای نهاد اجماعساز کنشهایی کاملأ دموکراتیک است. واقعیت این است که شیوههای عمل شیوههای قابل راستیآزمایی نیست که آیا کسی که به عنوان کاندیدا مطرح میشود به دلیل شایستگی یا عدمشایستگی واقعی مورد تحلیل قرار میگیرد یا اینکه تصمیمگیری در این زمینه با توجه به دلایل دیگری صورت میگیرد. بنده معتقدم شکل ماجرا اگرچه تغییر کرده اما در محتوا تغییر چندانی مشاهده نمیشود. این روش نیز در نهایت با انتقاداتی مواجه خواهد شد. از این سیستم کسی بیرون نمیآید که دوسوم اعضا به وی رأی بدهند. این شورای نگهبانی قبل از شورای نگهبان اصلی است و فیلتری قبل از آن به شمار میرود. به همین دلیل این خطر وجود دارد که اگر کاندیدایی که نهاد اجماعساز معرفی میکند به هر دلیلی مورد تأیید شورای نگهبان قرار نگرفت بدنه جریان اصلاحات با تهدیدهای جدی در انتخابات پیشروی مواجه شوند. در چنین شرایطی اگر کسی برخلاف نظر نهاد اجماعساز در انتخابات ثبتنام کند یا رویکردی متفاوت در پیش بگیرد به احتمال زیاد وی را اصلاحطلب بدلی خطاب خواهند کرد.
آیا در چنین شرایطی این خطر وجود ندارد که احزاب قدرتمند جریان اصلاحات مانند کارگزاران سازندگی، اتحاد ملت یا اعتماد ملی تأثیرگذاری بیشتری روی تصمیمگیریهای نهاد اجماعساز بگذارند؟ این در حالی است که حزب کارگزاران سازندگی در تازهترین تصمیمات خود به اجماع روی ظریف رسیده است. دیدگاه شما در این زمینه چیست؟
این رویکردها میتوانست زودتر به رأی گذاشته شود تا به جمعبندی جدیدی برسند. به عنوان مثال این شرایط وجود داشت که اصلاحطلبان با چند گزینه مطرح و با محوریت این سه حزب وارد گفتوگو شوند. البته دیدگاه بنده در این زمینه براساس پیشگفتار شماست؛ وگرنه من دیدگاه حزب ر ا بیان نمیکنم. با این وجود میتوان شرایطی را در نظر گرفت که هر کدام از این سه حزب یک گزینه به نهاد اجماعساز معرفی کند. پس از آن یک سازوکار قابل راستیآزمایی برای نظرسنجی تدوین کنند تا بتوانند از مردم نظرخواهی کنند. در نهایت نیز میتوانستند با بررسی نتایج نظرسنجیها به سه یا چند گزینه برسند و اولویتهای خود را در انتخابات مشخص کنند. یکی از بدیعیترین شرایط چنین وضعیتی، ائتلاف احزاب درباره گزینههای نهایی است که باید صورت بگیرد. پس از این اجماع افرادی که مورد نظر هستند میتوانند در انتخابات ثبتنام کنند. نکته مهم در این زمینه این است که اگر این سه حزب قدرتمندتر جریان اصلاحات تلاش کنند با چنین رویکردی به گزینه نهایی جریان اصلاحات دست پیدا کنند. لذا این خطر وجود دارد که احزاب دیگر جریان اصلاحات با نارضایتی از چنین وضعیتی به سمت ائتلافهای دیگر حرکت کنند و رویکرد دیگری در انتخابات در پیش بگیرند. در چنین شرایطی خطر دودستگی یا چنددستگی جریان اصلاحات را در آستانه انتخابات تهدید میکند؛ تهدیدی که میتواند در سرنوشت نهایی انتخابات تأثیر مستقیم داشته باشد. جریان اصلاحات باید این مسأله را مشخص کند که برای احزاب به چه میزان اعتبار قائل است؟ آیا تنها احزاب محدودی میتوانند در جریان اصلاحات تعیینکننده باشند یا اینکه شرایط برای تأثیرگذاری همه احزاب اصلاحطلب وجود دارد. بهترین راهکار این است که احزاب اصلاحطلب با توجه به پایگاه اجتماعی و موقعیتی که دارند در تصمیمگیریهای جریان اصلاحات نقش داشته باشند. هر چه این نقس پررنگتر و ملموستر باشد به هماناندازه توازن و همکاری در جریان اصلاحات بیشتر خواهد شد. یکی از انتقاداتی که به اصلاحطلبان وارد است این است که در طول چهار سال انرژی این جریان تنها صرف مقابله با رویکردهای جریان مقابل است و تنها در آستانه انتخابات به فکر تشکیل چنین نهادهایی میافتند. مقابله با رویکردهای جریان مقابل در فضای سیاسی طبیعی و مرسوم است. با این وجود نباید به مهمترین دغدغه یک جریان سیاسی تبدیل شود. امروز ما در شرایطی قرار داریم که کمتر از دو ماه تا انتخابات ریاستجمهوری باقی مانده اما هنوز جریان اصلاحات هیچ اقدام موثر و قابلتوجه انتخاباتی انجام نداده است. این وضعیت تا حدود زیادی برای جریان اصولگرایی نیز وجود دارد.
در چنین شرایطی جــــریان اصلاحات باید چه اقداماتی انجام بدهد؟
هنوز مشخص نیست جریان اصلاحات در روزهای منتهی به انتخابات قرار است با چه بخشی از مردم ارتباط برقرار کنند. از سوی دیگر آیا جریان اصلاحات منتقدان خود را دستهبندی کرده و سطح انتقاداتی که از جریان اصلاحات مطرح میشود گروهبندی شده است؟ آیا پاسخهای لازم برای این انتقادات فراهم شده است؟ آیا این مسائل برای مردم تشریح شده که جریان اصلاحات در چه زمانهایی از دولت آقای روحانی حمایت کرده و دلیل این حمایتها چه بوده و در مقابل در چه زمانهایی از دولت حمایت نکرده و با چه دلیلی؟ ما باید درباره عملکرد دولت آقای روحانی به مردم پاسخ بدهیم. از سوی دیگر آیا رفتار اصلاحطلبان در سالهای گذشته مورد بررسی و نقد قرار گرفتهاند؟ آیا اصلاحطلبان پاسخ مناسبی به عملکرد این جریان در حوزه مجلس دارند؟ در شرایط کنونی مردم به دلایل اقتصادی سکوت کردهاند و اظهارنظری نمیکنند. این در حالی است که نباید سکوت مردم را به عنوان از بین رفتن مطالبات و دغدغههای آنها قلمداد کرد. اگر امروز اصلاحطلبان از مردم دعوت کنند که در انتخابات حضور پیدا کنند آیا مردم از اصلاحطلبان سوال نخواهند کرد که عملکرد آنها در مجلس و دولت به چه صورت بوده است؟ اگر اصلاحطلبان قصد دارند از مردم بخواهند در انتخابات حضور پیدا کنند باید برای این سوالات پاسخ مناسبی پیدا کنند. با تمام این شرایط به نظر میرسد وجود نهاد اجماعساز در شرایط کنونی از نبودن چنین نهادی بهتر به نظر میرسد. با این وجود نمیتوانیم مدعی شویم این نهاد دارای ضعف نیست؛ بلکه باید تلاش کنیم ضعفها و نواقص این نهاد را به مرور زمان مرتفع کنیم.
با توجه به قطعیت حضور سیدحسن خمینی و عدم علاقه آقای ناطقنوری برای حضور در انتخابات تا این لحظه گمانهزنیهای سیاسی به سمت حضور آقای خاتمی رفته است. با توجه به اینکه احتمالا انتخابات آینده با مشارکت متوسط به پایین همراه خواهد بود حضور آقای خاتمی به چه میزان میتواند صحنه انتخابات را دگرگون کند؟
بنده حضور آقای خاتمی را در انتخابات محتمل نمیدانم و معتقدم احتمال حضور ایشان در انتخابات بسیار ضعیف خواهد بود. به مصلحت آقای خاتمی نیز نیست که در شرایط کنونی خود را به عنوان کاندیدای ریاستجمهوری مطرح کند. اگر آقای خاتمی بخواهند متد کنشگری سیاسی خود را تغییر بدهند بهتر است به سمت ایجاد یک حزب فراگیر سیاسی حرکت کنند. آقای خاتمی باید به فکر بازسازی جریان اصلاحات باشند؛ به همین دلیل مسئولیت یک حزب فراگیر جدید را برعهده بگیرند تا این حزب بتواند از تأثیرگذاری اجتماعی و سیاسی برخوردار باشد. باید این پراکندگی تصمیمسازی حزبی در جریان اصلاحات از بین برود. در شرایط کنونی آقای خاتمی در رأس هرم اصلاحطلبی قرار دارد و همه جریانهای سیاسی به شکلی خود را به آقای خاتمی منتسب میدانند. این در حالی است که اختلافات بین احزاب همچنان به قوت خود باقی است. شرایط به شکلی است که آقای خاتمی میتوانند برای تغییر رفتار سیاسی و متد انتخاباتی بزرگترین نقش را در کشور ایفا کنند. آقای خاتمی میتوانند این مطالبه جدی مردم را به وسیله رفراندوم دنبال کنند؛ که شیوه گزینش انتخاباتی تغییر کند و کشور به سمتی حرکت کند که پارلمانی تصمیمگیری شود. در شرایط کنونی بهرغم اینکه احزاب در انتخابات شرکت میکنند اما سیستم سیاسی کشور و پارلمان و دولت نیز حزبی نیستند. اگر شرایطی به وجود بیاید که دولت از حزب یا ائتلاف بین احزاب تشکیل شود یا پارلمان از احزاب تشکیل شود میتوانیم از آقای خاتمی به عنوان رهبر یک حزب فراگیر استفاده کنیم.
در بین گزینههای مطرح شده در جریان اصلاحات اعم از ظریف، عارف، جهانگیری و محسن هاشمی کدام گزینه را اصلح میدانید و معتقدید این گزینهها از پتانسیل اجماع در بین احزاب اصلاح طلب برخوردار هستند؟
اگر هر کدام از این گزینهها بتوانند در درون جریان اصلاحات اجماع ایجاد کنند سوال اینجاست که قرار است چه اتفاقی در کشور رخ بدهد؟ راهحل عبور از وضعیت موجود این است که روش زمامداری و حکومتداری را تغییر بدهیم. باید روش حضور در قدرت را تغییر بدهیم. اگر امروز آقای خاتمی هم وارد انتخابات شوند باید به این سوال پاسخ بدهند که امروز قدرتمندتر هستند یا سال76؟ آیا جریان مقابل ایشان امروز منسجمتر است یا در سال76؟ پاسخ به این سوالات مشخص است. امروز حوزه و قدرت بازدارندگی جریان مقابل برای ما مشخص شده است. امروز ما میدانیم جریان مقابل از چه مسیرهایی میتواند مانع رفتار اصلاحی جریان اصلاحات شود. به همین دلیل ما باید به این نکته فکر کنیم که چگونه میتوانیم این موانع را کنترل کنیم. اگر برای این رویکرد راهحل پیدا کنیم لزومی ندارد آقای خاتمی شخصا وارد عرصه انتخابات شود. آقای خاتمی کسی است که با یک جمله تکرار میکنم موفق شده زمینه تشکیل دولت را فراهم کند. هنگامی که ایشان دارای چنین پتانسیلی است نباید با ورود ایشان به عرصه انتخابات از آقای خاتمی یک مهره سوخته بسازیم. در سال76آقای خاتمی تنها یک کاندیدای ریاستجمهوری بود. این در حالی است که امروز در راس هرم اصلاحطلبی قرار دارد. به همین دلیل باید از چنین پتانسیلی برای تغییر رویکردهای انتخاباتی استفاده کنیم.
سایر اخبار این روزنامه
فاجعه كرونايی در سكوت
بازار بدون رقيب انحصار را افزايش ميدهد
عزم جدی آمریکا برای رفع تحریمها
کاندیدای زن در انتخابات 1400
انتخابات را تك جناحي نكنيد
خاتمي ؛بهترين گزينه تغيير رفتار انتخاباتي
پاکبانی که واکسن زده بود درگذشت !
اراده ایران و آمریکا بر مذاکره است
تنها راه نجات کشور از بحران کرونا
بررسی علل کاهش مشارکت ۱۳۹۸ و راهکار افزایش آن در ۱۴۰۰
آزارگران جنسی حریم نمی شناسند
ثبات؛ مهمترین موضوع برای رشد تولید
سردرگمي مسافران در رفت و برگشتها
توافق وين عربستان را به ايران نزديک میكند
خاتمي؛ هم محبوب مردم- هم اصلاح طلبان
مردم به همراهان تحريم راي نمي دهند
لاريجاني تنها در ميان دو جريان
مسئولیت جدیدی روی دوش شماست
گاندو سواران در مسیر «پایان بازی»
رکورد مرگ در 50 سال اخیر شکسته شد
احیای برجام کلید خورد؟
انفجار نطنز و چند نکته
دست در جیب مردم، چرا؟
ملت ایران مذاکره دوست است!
بورس ؛ میزانالحراره اقتصاد کشور