‌حلقه مفقوده دموکراسی‌

‌حلقه مفقوده دموکراسی‌ زهرا نژادبهرام- عضو شورای شهر تهران ‌در دنیای امروز با پیچیده‌شدن مسائل شهری، گفتاری تحت عنوان «توسعه شهری پایدار» از دهه ۱۹۹۰ تا به امروز مورد عنایت مدیران و برنامه‌ریزان شهری قرار گرفته است. گفتاری چندبُعدی و پویا که معیارهای کیفی و انسانی را در مرکز ثقل فعالیت‌های خود دارد و دموکراسی را در هسته مرکزی خود می‌پروراند؛ گفتاری که مبتنی بر نیازهای واقعی و تصمیم‌گیری‌های عقلایی، با درنظرگرفتن ملاحظات مختلف اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی است. یکی از رویکردهایی که شهرها را به‌ سوی این گفتار هدایت ‌‌و دموکراسی را در بدنه شهرها نهادینه می‌کند، اصلاح نگرش سنتی و بوروکراتیک و برنامه‌ریزی بالا به پایین و جایگزینی شیوه‌های نوین مدیریت ‌شهری به‌عنوان پل اتصال انسجام محلی و حکومت مرکزی است که براساس آن مشارکت مردم محلی و دخالت مؤثر آنان در فرایند برنامه‌ریزی، محور توسعه محسوب می‌شود. بر این اساس، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در مواد مختلف به ضرورت و اهمیت تشکیل شوراها اشاره کرده است.
ازاین‌رو تکوین شـوراهای اسـلامی شــهر در دهه ۱۳۷۰ فراورده‌ای‌ شاخص در کارنامــه نظـام جمهـوری اسـلامی ایــران اسـت. امری که یادآور دموکراسی و نقش ‌بارز شهروندان در تعیین سرنوشت شهرهاست و در تقویم ملی ایرانیان نهم اردیبهشت را به خود اختصاص داده است. هدف از ایجاد نهاد شورایی در سال‌های پس از انقلاب، تمرکززدایی، سرعت‌بخشی به جریان امور، واگذاری امور عمرانی، اقتصادی و رفاهی به شهروندان و بالابردن توان دولت بود که در صورت ایفای نقش شایسته ماحصل آن دموکراسی و توسعه پایدار خواهد بود. با این اوصاف فلسفه وجودی شوراها در بهبود شرایط زیست شهری خلاصه نمی‌شود؛ اگرچه خروجی اولیه این مهم را در بر دارد اما شوراها گامی فراتر هستند. شوراها به‌مثابه حلقه گم‌شده دموکراسی و مردم‌سالاری در تاریخ سیاسی ایران به شمار می‌روند. شوراها همان ظرفیتی هستند که باور به دموکراسی و مشارکت مردم در سرنوشت خود را از لایه‌های اولیه حیات اجتماعی یعنی اجتماعات انسانی (روستا‌ها و شهرها) معنا می‌کنند. تحولات اخیر در تاریخ سیاسی ایران، دو تجربه دموکراسی‌خواهی از سوی مردم را در بستر خود دارد. نخست انقلاب مشروطه و دوم انقلاب اسلامی؛ هر دو با آرمان‌های مردم‌سالارانه و آزادی‌خواهانه و استقلال پا به عرصه حیات اجتماعی و سیاسی ایران نهادند و هر دو با فداکاری و همت مردم این سرزمین به بار نشستند اما در یک نقطه با شکاف روبه‌رو شدند و آن ایجاد ساختار و نهاد مردم‌سالارانه در لایه‌های پایه‌ای جامعه یا مردم‌سالار محله‌محور است! انقلاب اسلامی توانست با اصول برجسته فصل هفتم قانون اساسی خود تصویری ساختاری از پایه‌گذاری دموکراسی در کشور برجای بگذارد اما به دلایل متعدد این مهم تا دهه 70 نتوانست جای خود را باز کند. حرکت رو‌به‌جلوی انقلاب اسلامی و ساختار نظام سیاسی کشور ضرورت فعال‌شدن این فصل و اصول مرتبط با آن را مورد توجه قرار داد، چراکه تا نهادهای ساختاری در لایه‌های اصلی و زیرین جامعه شکل نگیرد، امید به دموکراسی در حد شعار باقی می‌ماند. نهال نوپای شوراها پنج دوره است که با افت و خیز و کسب تجربه به میدانی برای امید‌بخشی ساختاری در بستر جامعه، در راستای تحقق مردم‌سالاری تبدیل شده است. این نهال نوپا نیازمند آموزش و ترویج است؛ نیازمند توجه و اقدام و فرصت برای رشد. اگر بخواهیم دموکراسی رادر کشور نهادینه کنیم، فراتر از انتخابات مجلس شورای اسلامی و ریاست‌جمهوری، باید از بستر فعال انتخابات شوراها حمایت کنیم و آن را رشد دهیم. به یاد داشته باشیم، در ایران نهادینه‌شدن دموکراسی و پایداری شهری متکی به زمینه‌ها و زیرساخت‌هایی است که بسیاری از آنها ایجاد نشده یا قوام کافی پیدا نکرده است. بدیهی است که تغییر سریع قوانین و رویه‌های مدیریت شهری به‌آسانی و در کوتاه‌مدت میسر نیست و به یک‌سری اقدامات و اصلاحات تدریجی و فرایندی نیاز دارد. امید می‌رود با آسیب‌شناسی و رفع کاستی‌های موجود و با تکیه بر دو اصل «همکاری بین بخشی» و «مشارکت مردمی» مشکلات موجود را پشت سر بگذاریم و گام‌های استواری در راستای نهادینه‌کردن دموکراسی برداشته شود. نمود عینی این مهم در حکمروایی شهری است؛ جایی که نظام اداره شهر را با رویکرد عدالت‌محور مبتنی بر پاسخ‌گویی و شفافیت و مشارکت همراه می‌کند و بستری از تعامل دوسویه میان شهروندان و مدیریت شهری را شکل می‌دهد. حکمروایی شهری همان بخشی است که می‌تواند در نهاد ایجادشده برای پیوستگی مردم سالاری از محله به شهر نیاز شهروندان را مرتفع و جایگاه آنها را تثبت کند. در واقع باید با برنامه‌ریزی صحیح شهرها به‌گونه‌ای هدایت شوند که از نظر رشد و توسعه اقتصادی، درآمدزایی و اشتغال بتواند نیازهای شهروندان را برآورده و از منظر زیست‌محیطی به وضعیت بهداشتی و سلامت آنها توجه و مسائل و مشكلاتی از نظر آلودگی هوا، آب و فضای سبز و تفریحی و گذراندن اوقات فراغت و... را نداشته باشند. همچنین به جنبه‌های كالبدی و فیزیكی شهر و نیز توسعه بهینه آینده شهر توجه کند و مشاركت شهروندان را در حل تمامی مشكلات شهری و برنامه‌ریزی برای آینده پذیرا باشد. تجربه کشورهای موفق در نهادینه‌کردن دموکراسی و پایداری شهری به ما می‌گوید این روند از روستاها و شهرها آغاز شده است. باور نقش مردم و ضرورت مشارکت آنها نیازمند فرصت‌های زیاد برای انتخاب‌شدن و انتخاب‌کردن است. در ایران برای رونق‌بخشی به این بستر، زمان برگزاری انتخابات شوراها با ریاست‌جمهوری هم‌زمان شد که یکی از برجسته‌ترین دلایل آن اهمیت نقش شوراها و ضرورت برگزاری پرشورتر آن بود. به بهانه روز شوراها و بنا به ضرورت موجود از همه شهروندان تهرانی و نیز آحاد مردم شریف ایران می‌خواهم در مسیر تحقق شهرهای پویا و نهادینه‌کردن دموکراسی یار و همراه باشند. در این مسیر لازم است عدالت‌خواهی در پیش گیریم و با یکدیگر با تساهل و رواداری رفتار کنیم. ضرورت دارد راه‌های مبتکرانه و اثربخشی را برای دوباره تصویر‌کردن و دوباره‌ساختن شهرهایمان پیدا کنیم. تحقق آرمان‌شهر مبتنی بر پایداری برای نسل‌های امروز و فردای ایران‌زمین است. باشد تا با آبیاری نهال نوپای شوراها آن را از گزند آسیب‌ها دور و جایگاه آن را برای تحقق مردم‌سالاری تثبیت کنیم. 9 اردیبهشت گرامی باد.