داستان زورگیری که تا پای دار رفت ولی اعدام نشد
ماجرای این پرونده به هشت سال قبل برمیگردد. شب بیستوهشتم آبان سال 91 برای فرید و عدنان شبی متفاوت بود. شبی که زندگی هر دو را عوض کرد. یکی کشته شد و دیگری به زندان رفت و در انتظار مرگ ماند. فرید یک زورگیر بود. مردی که به همراه همدستش برای سرقت و زورگیری از یک مرد چهلوسه ساله با چاقو جلوی او را گرفته بود، او را تهدید کرده بود و درنهایت توانسته بود گوشی تلفن همراه او را سرقت کند. فرید و همدستش پا به فرار گذاشتند ولی این پایان ماجرا نبود.
ماجرای این سرقت ادامهدار شد. درست چند ساعت بعد سارقان با مالباخته مواجه شدند ولی وقتی باز هم میخواستند فرار کنند ماجرا طور دیگری رقم خورد. عدنان که تازه از کلانتری بیرون آمده بود، با سارقان موبایلش مواجه شد. او درست چند ساعت قبل در حالي كه از بلوار قدس در منطقه دولتآباد عبور ميكرد طعمه دو زورگير موتورسوار شد. آنها با تهديد، گوشي تلفن همراه او را سرقت و از آنجا فرار كردند. عدنان به دنبال زورگيران رفت اما نتوانست آنها را بگیرد. برای همین به كلانتري 167 دولتآباد رفت و شکایت خود را مطرح کرد.
درگیری مرگبار دزد و مالباختهدقايقي بعد شاكي همراه يكي از دوستانش از كلانتري بيرون آمد. در حالی که شکایت خود را مطرح کرده بود، به خانه میرفت؛ اما هنوز چند دقيقه از آنجا دور نشده بود كه دو جوان زورگير را در ميدان قدس دولتآباد ديد. عدنان بلافاصله خودرويش را كنار خيابان پارك كرد و به سراغ دزدان رفت. میخواست دزدان را تحویل پلیس دهد؛ اما هرگز تصورش را هم نمیکرد که قربانی شود. دو سارق به او حمله كردند. فرید كه خود را در مخمصه ديده بود، با چاقويش دو ضربه به گردن عدنان زد. درنهایت نیز فرار کرد. بلافاصله عدنان به بیمارستان منتقل شد ولی چند دقیقه بعد به دلیل شدت خونریزی جان خود را از دست داد.
همزمان مأموران كلانتري دولتآباد نیز در جریان این جنایت قرار گرفتند و موضوع را در دستور کار خود قرار دادند. تلاش براي دستگيري عاملان قتل اين مرد آغاز شد. بلافاصله با اجراي طرح مهار، نخستين گام براي به دامانداختن قاتل فراري آغاز شد. مأموران پلیس در قالب چند گروه به گشتزني پرداختند. در این گشتزنی بود که دو موتورسوار توجه مأموران را به خود جلب کرد. هنگام بازرسی از آنان کشف چاقوی خونین نخستین سرنخ را به دست تیم تجسس داد. فرید دستگیر و در بازرسي از او و همدستش 6 دستگاه تلفن همراه كشف شد.
اين دو جوان به كلانتري منتقل شدند. دوست مقتول نیز به عنوان تنها شاهد اين جنايت فرید را به عنوان ضارب اصلی شناسايي كرد.
اعتراف به جنایتفرید نیز تحت بازجویی قرار گرفت. او در همان مراحل اوليه بازجويي اتهامش را پذيرفت و به قتل این مرد اعتراف کرد. او در بازجوییها به مأموران پلیس گفت: «من و دوستم چند ساعتی بود که سرقت میکردیم. از مردم گوشی تلفن همراهشان را میدزدیدیم. عدنان آخرین طعمه ما بود. وقتی او را در خیابان دیدیم، به عنوان مأمور از او خواستیم که خودروی خود را گوشه خیابان پارک کند. وقتی پیاده شد با چاقو او را تهدید کرده و سرقت کردیم. وقتی متواری شدیم هرگز تصور نمیکردیم که دوباره او را ببینیم؛ اما بدشانسی آوردیم. يك ساعت بعد او را در ميدان قدس دولتآباد ديدیم. او نیز سمت ما آمد. میخواست دستگیرمان کند که با يكديگر درگير شديم. باور کنید قصد نداشتم که کسی را به قتل برسانم. اما او اجازه نميداد فرار كنيم. من هم از ترس دستگیرشدن به او ضربه زدم ولی نمی دانستم که کشته میشود. در آن لحظه فقط میخواستم فرار کنم.»
با اعتراف متهم و تکمیل تحقیقات، پرونده براي محاكمه به شعبه 71 دادگاه كيفري فرستاده شد. دو متهم در این شعبه تحت محاکمه قرار گرفتند.
رضایت پیش از اجرای حکمپس از آخرين دفاعيات متهم و وكيل مدافعش قضات دادگاه براي صدور حكم وارد شور شده و فرید را به قصاص و سه سال زندان و تحمل 74 ضربه شلاق محكوم كردند. همدست او نیز به دو سال زندان و دو سال تبعيد محكوم شد. این حکم به تأیید هیأت قضائی شعبه 41 دیوان عالی کشور رسید. درنهایت نیز به مرحله اجرا رفت. مجرم یک بار تا پای چوبه دار رفت. قرار بود حکم اجرا شود. ثانیههای آخر بود که خانواده اولیای دم به او مهلت دادند. درنهایت نیز همزمان با ماه رمضان خانواده مقتول از قصاص گذشتند و فرید نیز از مجازات اعدام رهایی یافت.