یادی از آنها که برای استقلال تیم نساختند

سرمقاله فرشاد کاس‌نژاد   @Farshadcasnejad   فصل گذشته، وقتی فرهاد مجیدی از استقلال می‌رفت گله‌هایی کرد و چیزهایی گفت. یکی از آن حرف‌هایش به کار بررسی ماجراهای امروز استقلال می‌آید: «از من یا هر کسی در نقش سرمربی بخواهید که به تمام جزئیات حساس باشم، نه اینکه به لاابالی‌گری در مدیریت تن بدهم و سازگار شوم. سال‌ها به کج‌رفتاری و غیرحرفه‌ای بودن مدیران تن داده‌اند و از جزئیات گذشته‌اند که فوتبال به این روزگار دچار شده است. یک مدیر با اسم رمز استراماچونی و الکس نوری، استقلال را به این روزها رساند. این پلیدی‌ها در استقلال تمام نخواهد شد اما اگر استقلالی واقعی هستید، دفعه بعد لااقل حامی این دروغگوها نباشید. حمایت نادرست باعث شد که استقلال برای دومین سال متوالی توسط دلال‌ها بسته شود، نه سرمربی.» از این حرف‌های فرهاد مجیدی مدت‌ها گذشت اما وقتی هیأت مدیره استقلال تصمیم گرفت احمد سعادتمند را از سمت مدیرعاملی برکنار کند، در بیانیه‌ای رسمی هم مذاکرات با استراماچونی و دیگران را جعلی خواند و هم در متن بیانیه به این نکته اشاره کرد: «رفتارهای خلاف شأن باشگاه در نقل و انتقالات و حضور سؤال‌برانگیز در یک هتل به جای ساختمان باشگاه، همچنین همراهی شائبه‌برانگیز برخی افراد در اتاق مذاکره.» این جملات در بیانیه رسمی هیأت مدیره استقلال تأیید همان حرف‌هایی بود که فرهاد مجیدی هنگام جدایی فصل گذشته از استقلال به زبان آورده بود. تیمی که بدون دیدگاه‌های فنی در نقل و انتقالات بازیکن می‌خرد، فارغ از اینکه به قول هیأت مدیره استقلال خریدها می‌تواند شائبه‌برانگیز باشد، آثار فنی مخربی هم برای خود خریده است. تیمی که بدون نگاه فنی بازیکن می‌خرد، شاید با استخدام چند ستاره این تصور را ایجاد کند که برنده نقل و انتقالات است اما چنین تیمی در چند پست لنگ می‌زند و مشکلاتش قابل ترمیم نیست چون اساساً مدیر بدون تخصص فنی و با مشاورانی که مشغول فعالیت اقتصادی خود هستند نمی‌تواند بر اساس نیازهای فنی خرید کند. نه نیازها را می‌شناسد و نه مسائل فنی برایش اهمیت دارد. همین که در اینستاگرام و سایت‌های خبری بابت خریدهایش هورا بکشند، او در موقعیت برنده قرار گرفته و خیال می‌کند چه زیرک است که این همه ستاره می‌خرد. استقلال را اما در بازی‌های سنگین‌تر لیگ قهرمانان آسیا ببینید، آنجا که ضعف‌ها بیرون می‌زند و بیشتر نمایان می‌شود. استقلال اگرچه پس از محمود فکری توانست خود را از بحران فنی نجات دهد و با فرهاد مجیدی و فراز کمالوند دوره فنی تازه‌ای را شروع کرد اما در آسیا دچار مشکلاتی بود که منشأ آن فقر نیروی انسانی است و خریدهای غلط و بیراه و بی‌هدف در نقل و انتقالات. استقلال در نقل و انتقالات تابستانی گذشته ستاره هم خرید اما تیم نساخت. به همین دلیل استقلال در بازی سنگین مقابل الدحیل (بازی رفت)، مجبور است ارسلان مطهری و مهدی قایدی را در ۱-۴-۱-۴ به عنوان وینگر بازی دهد و آنها را در حمله موفق هم ببیند اما غافل باشد از اینکه خط دفاعش به چه ویرانه‌ای تبدیل شده است. بله ارسلان و مهدی می‌درخشند اما این رسم بازی در ۱-۴-۱-۴ نیست که یک ویرانه در دفاع باقی بگذارید و ۵ گل تنها از یک مهاجم در دو بازی بخورید. استقلال در خط میانی مسعود ریگی را دارد که در بازی‌های متوسط درخشان بازی می‌کند اما در بازی‌های سنگین وا می‌رود و دچار اشتباه می‌شود، به این دلیل که چیدمان خط میانی اصول بازی در سیستم را رعایت نمی‌کند، چون استقلال نیروی انسانی کافی برای چند پست ندارد که طبق سیستم مسئولیت‌های واقعی را در بازی‌های سنگین بشناسند. استقلال پس از ۱۳۵ دقیقه بازی مقابل الدحیل تازه به این نتیجه می‌رسد که با دو هافبک دفاعی بازی کند و مهدی‌پور و ریگی را با هم می‌خواهد اما نمی‌داند که برای این بازی تمرین‌ نشده دیر شده است و باز هم خط میانی از پس مشکلات دفاعی خود برنمی‌آید، اگرچه مهدی‌پور مقابل الدحیل در بازی برگشت مسئولیت‌پذیر بود و ریگی نیز در دو بازی اول جام درخشیده بود. دل بستن استقلال به فرارهای قایدی و دلبستگی به دیاباته که دیاباته دوران استراماچونی نیست و وحشت مصدومیت از کیفیت او کاسته است، نمی‌تواند تمام تدبیر استقلال برای پیروزی باشد. اتفاقاً در صحنه‌هایی که فرشید اسماعیلی در استقلال می‌درخشد، می‌توانیم با استقلال خوشفکرتری مواجه شویم. استقلال باید زمام بازی‌اش را به هافبک‌هایش بسپارد اما این ویژگی در هافبک‌هایش -از جمله در آرش رضاوند- پیدا نیست. اندیشه در بازی هافبک‌ها برای بازی‌های سنگین پیدا نمی‌کنید و این یعنی زور این تیم برای پیش تاختن به سوی قهرمانی در غرب آسیا کافی نیست. به فرهاد مجیدی انتقاد وارد است. او باید با سرعتی بیشتر، در خط میانی خود یک بازی شاداب و محکم -هر دو- را می‌ساخت اما در این کار موفقیت بزرگی به دست نیاورده و در درخشش فردی قایدی و اسماعیلی و مطهری اثر گذاشته است. بهتر بود در کنار درخشش آنها، فوتبالی ساخته ‌شده و برنامه‌ای که به داد آشفتگی دفاع برسد نیز می‌دیدیم. اما برگردیم به نقل و انتقالات استقلال. تیم را بدون سرمربی و مدیر فنی و دیدگاه‌هایی که قرار است تیم را بسازد، در نقل و انتقالات مدیریت نکنید. تیم ساختن کار نابلدها و کسانی که یک‌شبه و بدون زندگی در فوتبال به مدیریت باشگاه می‌رسند، نیست. بازیکن خریدن را همه بلدند اما سلیقه و اندیشه‌ای باید در خرید بازیکن جاری باشد تا از دل آن تیم ساخته شود.