روزنامه آرمان ملی
1400/02/06
احمدينژاد سال ٩٢ مخالف مذاكره بود
آرمان ملی- محمدهادی علیمردانی: هنوز هم بسیاری از چهرههای سیاسی درباره برجام اظهارات ضدونقیضی را مطرح میکنند و مشخص نیست باید برجام را به عنوان مسیری مطلوب برای رفع مشکلات تحریمی ایران به شمار آورد یا نیاز به راهی جدید داریم. قطعنامههای بسیاری در سالهای پیش از برجام علیه ایران صادر شد اما این روند، پس از برجام وجود نداشت. از همین رو باید با دید منصفانهای به دستاوردهای دیپلماتیک برجام نگاه کرد. برجام میتوانست از دوره ریاست جمهوری محمود احمدینژاد آغاز شود، اما این اتفاق رخ نداد، زیرا او با مذاکره موافق نبود. برای بررسی بیشتر این موضوع «آرمان ملی» گفتوگویی با رامین مهمانپرست سخنگوی وزارت امور خارجه دولت دهم انجام داده است که در ادامه میخوانید. در حال حــــاضر مذاکرات وین را در پیشرو داریم و تیم مذاکرهکننده مشغول است. آقای عراقچی اعلام کرده است ما با آمریکا وارد گفــتوگو نمیشویم ولی آمریکا باید تحریــمها را لغو کند، این نظر که تحریمها بدون گفتوگوی مستقیم با آمریکا لغو خواهند شد مسیر درستی برای ادامه مذاکرات است یا خیر؟ قـــرار نـــیست گفـــتوگویی انجام شود. ما نمیخواهیم موضوع جدیدی را وارد بحث کنیم که نیاز به گفتوگو داشته باشد. بحث این است که موافقتنامهای بین چند کشور امضا شده است. زمانی که جمهوری اسلامی برای راستیآزمایی در مدت محدودی تعهداتی را میپذیرد و آژانس بینالمللی انرژی اتمی نظارت میکند تا فعالیتهای ایران را در جهت راستیآزمایی بسنجد، در مقابل آمریکاییها، اروپاییها، روسیه و چین که طرفین پنج به علاوه یک بودند متعهد شدند به توافقات عمل و تحریمهایی را که علیه ایران بود، لغو کنند. آقای ترامپ زمانی که به ریاست جمهوری آمریکا رسید نه تنها از برجام خارج شد بلکه یکسری تحریمها را علیه ایران به تصویب رساند. حال بایدن آمده و اعلام کرده میخواهد به برجام بازگردد و ایران میگوید اگر خواهان بازگشت به برجام هستید ابتدا باید تحریمها را لغو کنید. تیم مذاکرهکننده کشورمان باید سنجیده حرکت کند، چراکه حتی در زمان اوباما نیز وقتی برجام به امضا رسیده بود عملا تحریمهای اقتصادی لغو نشدند. نه نفت ما به شکل طبیعی به فروش میرفت، نه پول نفتمان را به راحتی دریافت میکردیم و نه حتی بین ما و کشورهای غربی تراکنشی مالی وجود داشت. ولی آمارهای اقتصادی نشان میدهد که مــــا در آن زمـــان وضعیتی بهتر از امروز داشتیم و شاخــصهای تورمی تا حدی کنترل شده بودند، آیا این تغییرات ناشی از برجام نبود؟ اگر بخواهیم واقعگرایانه به برجام نگاه کنیم برای ما دستاورد سیاسی و دیپلماسی عمومی به همراه داشت و نشان داد ما واقعا اهل همکاری هستیم و میخواهیم بحرانها را از راه دیپلماتیک حل کنیم و به دنبال فعالیتهای غیرصلحآمیز نیستیم. همچنین ایران نشان داد حاضر است به تعهدات خود عمل کند و اینها دستاوردهایی بود که ما به لحاظ سیاسی و در افکار عمومی کسب کردیم ولی برجام هیچ دستاورد اقتصادی برای ما نداشت. پس با خسارتبار بودن برجام مخالف هستید؟ برجام قطعا دستاوردهای مثبتی برای ما به همراه داشت. ما در شرایطی برجام را پذیرفتیم که به ما اتهام وارد میکردند که فعالیتهایمان غیرصلحآمیز است و با ادعای وجود اسناد و مدارکی در این باره قصد محکوم کردن ایران در افکار عمومی را داشتند تا بگویند ما به دنبال سلاحهای کشتار جمعی هستیم. فضای سنگین سیاسی و اتهاماتی که وارد میکردند موجب فشارهای بیشتر و قطعنامههایی شد. اگر مسئولان نظام به این نتیجه رسیدند که باید مذاکراتی صورت بگیرد و برجام امضا شود قطعا دستاوردهایی وجود داشته ولی اشکال کار در جایی دیگر است. دولت و تیم مذاکرهکننده این تصور را داشتند که بعد از امضای برجام اساسا همه تحریمها لغو، محدودیتهای اقتصادی در ارتباط با ایران برداشته میشود و ما دیگر مشکل فروش نفت و برگشت درآمدهای ارزی به کشور را نخواهیم داشت. فکر میکردند نه تنها سرمایهگذاری و فایننس پروژهها بدون مشکل انجام خواهد شد بلکه همه مشکلات ما نیز حل میشود و این همان تصوری است که دچار اشکال بود؛ تصوری که دولت ما و تیم مذاکرهکننده ایران داشت تصوری ایدهآل بود. قرار بود اتفاقات خوب بیفتد ولی نیفتاد. سیـــاستهای کــلی ایران در خصوص سیاست خارجی در شورای امنیت ملی تصویب میشود و مقام معظم رهبری آن را تایید میکنند و سپس برای اجرا به دولت ابلاغ میشود. آیا باید ریشه مشکل را در دولت ببینیم یا در مراحل پیشین به دنبال مشکل بگردیم؟ شما تصمیم خوب با چارچوب خوب را میتوانید خوب یا بد اجرا کنید. میتوان با دقت به دنبال همه ابعاد بود و یا میتوان خوشبینانه جلو رفت. من نمیگویم تیم مذاکرهکننده ایران وقتی برجام را امضا میکرد فکر کرد همه پیشبینیها را انجام داده است و به نظر من پیشبینیهای تیم مذاکرهکننده اشتباه بود. مسئولان ارشد نظام چارچوبها را تعیین میکنند اما وارد جزئیات نمیشوند. در کل با مذاکره با آمریکا موافق هستید؟ در مورد چه موضوعی؟ مساله هستهای ایران. الان؟! در شرایط کنونی؟ در شرایط کنونی ما مذاکرهای نداریم، آنها باید تحریمها را لغو کنند. چه آنهایی که قبل از آمدن ترامپ انجام نشد و چه باقی تحریمها باید لغو شوند و ما محدودیتی در روابط تجاری و اقتصادی با سایر کشورها نداشته باشیم. اگر آمریکا به آن نقطه بازگردد ما هم اعلام کردهایم که به تعهدات خود بازمیگردیم. پس ما مذاکره جدیدی نداریم. کارگروهی درست شده و آنجا میگویند بعضی از این تحریمها را بلافاصله میتوانیم لغو کنیم و بعضیها احتیاج دارد مسیر کنگره را طی کند و زمانبندی دارد. در این کارگروه معلوم میشود که آنها کی به نقطهای میرسند که همه تحریمها را بردارند و این به مفهوم مذاکره جدید نیست این یعنی کسانی که از تعهدات خود تخلف کرده و عقبنشینی داشتند به تعهدات خود برگردند. شرایطی که ایران بعد از سال 92 وارد مذاکرات شد قبل از آن هم حاکم بود، عمان حاضر شده بود در دوره آقای احمدینژاد میانجیگری کند که گفته میشود آقای احمدینژاد این موضوع را نپذیرفتهاند آیا آن تصمیم صحیح بود؟ آقای علیاکبر صالحی این ادعا را مطرح کردند. این مساله دقیق نیست به این معنا که اینطور نیست که مذاکرهای صورت نگرفته باشد ولی باید اشاره کرد که آقای احمدینژاد با مذاکره موافقت نداشتند. آقای احمدینژاد یا بقیه مسئولانی که در مذاکرات هستهای نقش داشتند در بعضی جاها با یکدیگر اختلاف دیدگاه داشتند و نظراتشان متفاوت با هم بود و این نظرات متفاوت به ضرر کشور تمام میشود. تیمی مذاکره میکند و تیم مقابل فکر میکند اگر به دستاوردی برسند نتیجه برای تیم رقیب ثبت میشود و یا بر عکس. ما زمانی میتوانیم در منافع ملی دست برتر داشته باشیم که همه در تصمیمات گرفته شده هماهنگ باشیم و درنهایت این یک صدا باشد که منعکس میشود. متاسفانه در برخی از مقاطع زمانی یکصدایی و هماهنگی وجود نداشت. ایـــن تعبیر در اختـــلافاتی کــه بین قوا و دستگاهها رخ میدهد به کـــار بــرده میشود. ما در عرف سیاسی ایران هر صحبتی که مقام معظم رهبری میکنند را لازمالاجرا میدانیم بنابراین باید اشتباه را اینجا بر گردن دولت آقای احمدینژاد بیندازیم؟ اشتباه را باید بر گردن نبود هماهنگی بین دستگاههای مختلف بیندازیم. سطح مقام معظم رهبری سطح برتر است. یک سیاستی درخواست میشود، انجام عملی سیاسی پیشنهاد میشود و ممکن است با ملاحظات و شروطی توسط رهبری تایید شود مشروط بر اینکه یکسری مقدمات و موخرات داشته باشد. کسانی که باید این دستور را اجرا کنند اگر هماهنگ باشند و ابعاد مختلف کار را بررسی کنند میتوانند دستاورد خوبی داشته باشند. معمولا این ناهماهنگیها وجود دارد و بعضی افراد نظرات خود را در نوع اجرا دخالت میدهند و ما در اینجا مشکل پیدا میکنیم. بنابراین مقصر همه کسانی هستند که ناهماهنگی ایجاد میکنند. مساله دیگری که در سیاست خارجی آقای احمدینژاد دیده شد و فکر میکنم شما از آن حمایت کنــید،طـــرح بحث هولوکاست در زمستان سال 84 بود گفته شد که این موضوع در سطح دیپلماتیک به ضرر ایران تمام شد، آقای احمدینژاد اعلام کردند که هولوکاست دروغ و افسانه است، نظر شما در این رابطه چیست؟ شما از قبل در مورد من قضاوت کردید و گفتید حمایت میکنید! از کجا به چنین نتیجهای رسیدهاید؟ من سخنگوی وزارت امور خارجه بودم، سخنگوی آقای احمدینژاد نبودم. سیاست خارجی را مقام معظم رهبری تعیین میکنند نه رئیس جمهور. بله همینطور است ولی سیاستهایی که اجرایی میشود. براساس روند مد نظر دولتها انجام میشود. بحث هولوکاست سیاستی نبود که توسط مقام معظم رهبری مطرح شود. آیا شما نسبت ایدئولوژیکی با آقای احمدینژاد دارید؟ من نسبت ایدئولوژیکی با آقای احمدینژاد ندارم. چون بحثهایی در مورد آمدن یاران آقای احمدینژاد و حضورشان در عرصه انتخاباتی مطرح شد اینها قضاوتهایی بود که در رسانهها انجام شد. هر رسانهای که گفته است خودش جواب بدهد. نسبت خودتـــان بــــا دولت آقای احمدینژاد را شفاف نکردید. ما در وزارت امور خارجه کاری به جریانات سیاسی نداریم وظیفه ما وظیفهای ملی است و در صحنه خارج از کشور معنی ندارد که شما بخواهید با گرایشات سیاسی داخلی خود رفتار کنید. هر کسی این کار را انجام بدهد اشتباه میکند و منافع ملی را به خطر میاندازد. من 35 سال در وزارت امور خارجه سابقه مدیریت دارم. دولتهای مختلفی بر سر کار آمدند و من در همه دولتها مسئولیت داشتم. باید نتیجهگیری کرد که من نسبت به همه آنها گرایشی ویژه دارم؟ یکی از این دولتها دولت آقای احمدینژاد بود. من در زمان آقای رفسنجانی حکم سفارت در تایلند، در زمان آقای خاتمی حکم سفارت در قزاقستان و در زمان آقای روحانی حکم سفارت در لهستان را گرفتم. در زمان آقای احمدینژاد هم سخنگوی وزارت امور خارجه بودم. اگر قرار باشد با هر دولتی که کار کرده باشیم وابستگی ایدئولوژیک داشته و یا مواضع سیاسی آن دولت را قبول داشته باشیم چطور تحلیل میشود؟! امکان پذیر است که من با همه این روسای جمهور چنین رابطه ایدئولوژیکی داشته باشم. نسبت عقیدتی شما با ادعایی که آقای احمدینژاد در مورد هولوکاست در سال 84 طرح کردند چیست؟ به نظر من اصلا موضوعی نبود که ما بخاطر آن هزینه بدهیم. گفته میشود در آن زمان به دلیل این اظهارنظر به مذاکره کنندگان ایرانی فشار آمد. زمانی موضوعی آنقدر مهم است که به دلیل اهمیت آن و به علت منافع کشور باید بایستید و هزینه بدهید. زمانی مساله موضوعیتی ندارد و شما بیهوده هزینهای را میدهید. من عقیده دارم ما بیخود بر سر این قضیه هزینه دادیم. کشتار مردم در زمان جنگ جهانی دوم در اردوگاه آشویتس واقعیت دارد. من رفته و بازدید کرده و کورههای آدمسوزی را دیدهام. زمانی شما میگویید همه کسانی که آنجا زندانی شدهاند یهودی بودند و در حق یهودیان ظلم بزرگی شده و اسرائیل حق دارد امروز سرزمین فلسطین را اشغال کند اما من میگویم این ادعا دروغ است. همه کشتهشدگان یهودی نبودند. رژیم صهیونیستی به دلیل بهرهبرداری سیاسی در این مورد غلو میکند. اگر بحث بررسی یک واقعیت تاریخی مطرح باشد هر کسی که میخواهد میتواند این واقعیت را بررسی کند. برای دنیای غرب با این همه ادعای آزادی بیان زشت است که ما حتی حق بررسی آن را نداشته باشیم چراکه هر کسی بخواهد ادعایی خلاف این واقعه داشته باشد به زندان میرود. من میگویم کسی نباید با یک پژوهش تاریخی مقابله کند و یا آن را رد و یا محکوم کند. این مساله با چارچوبهای غرب و ادعای آزادی بیان سازگاری ندارد، اما اینکه ما بگوییم دروغ است و چه و چه، این چه دستاوردی برای ما دارد؟! جز خسارت دستاورد دیگری برای ما نداشت و من با اصل این موضوع موافق نبودم. ارزیابی شما از عملکرد سیاست خارجی دولت روحانی جدا از برجام چیست؟ در دورههای دیگر شاهد صدور قطعنامههایی علیه ایران بودیم که در دولت روحانی قطع و محدود شد. آیا میتوان گفت سیاستهای خارجی اجرا شده در این دو دوره به نفع کشور بوده است؟ ما زمانی اقداماتی خوب انجام میدهیم که میتواند محدودیتها و مشکلات را کم کند. باید این اقدامات خوب را تعریف کنیم. یک زمانی اقدامات خوب دیگری را میتوانستیم انجام بدهیم که انجام ندادیم و این یک ضعف تلقی میشود، چراکه ما در سیاست خارجی باید چند کار انجام بدهیم. یکی از آن کارها در عرصه بینالملل و حضور در مجامع بینالمللی و توافقنامههایی است که میتواند مشکلات ما و محدودیتها را کمتر کند. نقاط ضعف ما در سیاست خارجی این بود که بیش از حد بر بحث برجام و حضور بینالمللی متمرکز شدیم و وزن این کار آنقدر زیاد شد که نتوانستیم هموزن آن در روابط دوجانبه کار کنیم و یا در همکاریهای منطقهای و چند جانبه ورود و کار کنیم چراکه وزارت خارجه باید همه ابعاد را دنبال کند. این یک ضعف بود و ضعف بعدی مربوط به هشت سال گذشته نیست و به وزارت امور خارجه مربوط است که از قبل نیز وجود داشت و در این هشت سال هم دیده شد. ما باید در کشور در تعریف خود از مسائل سیاسی تجدیدنظری داشته باشیم. در حال حاضر روابط سیاسی بدون داشتن روابط اقتصادی با طرف مقابل پایداری و ثبات ندارد. شما باید اساس روابط سیاسی خود را با کشورهای مختلف بر مبنای منافعی بگذارید که هم شما به دست میآورید و هم کشور مقابل از طریق این رابطه به دست میآورد. اگر این منافع به روابط سیاسی گره بخورد ما رابطهای مستحکم و پایدار پیدا میکنیم. اگر زمانی کسی بخواهد فشار سیاسی وارد و یا تحریم کند و محدودیت جدیدی به وجود آورد همان کشورها به دلیل منافع خود چانه میزنند چون در رابطه با ایران منافعی دارند و ما در این قسمتها به خوبی عمل نکردهایم و روابط سیاسی ما الزاما با روابط اقتصادی گره نخورده است. خیلی از کشورها هستند که رابطه خوبی با آنها داریم ولی در حجم روابط سیاسی رقمهای ناچیزی گفته میشود. ما در سطح تعارفات سیاسی با هم همنظر بودیم اما اگر اتفاقی در گوشه دنیا بیفتد ممکن است بسیاری از این کشورها به طور کل جهتگیری خود را با ما عوض کنند چون منافعی ندارند. ما باید برای رابطه با کشورها یک استراتژی مشخص داشته باشیم که در آن روابط بلندمدت و میان مدت و کوتاه مدت دیده شود. وقتی که افراد در وزارت امور خارجه در ادامه ماموریتهای همکاران خود و یا وزرای قبلی میآیند باید در استراتژی بلندمدت این ماموریت مشخص شود که ما قرار بود از کدام نقطه به کدام نقطه برسیم و چقدر از آن را طی کرده و چقدر را باید بقیه طی کنند. استراتژیها نباید با رفت و آمد دولتها تاثیر جدی در جهت گیریها داشته باشد. باید با همه کشورها این روال را داشته باشیم ولی نزدیک به 30 کشور مهم که اهمیت و قدرت و نفوذ بیشتری دارند باید در اولویت باشند، اما متاسفانه در وزارت خارجه این نگاه وجود ندارد و به همین دلیل وقتی روابط 25 ساله ایران و چین مطرح میشود مساله چیز عجیبی به نظر میرسد و عدهای آن را صددرصد عالی میدانند و عدهای آن را صددر صد خیانت و کشور فروشی عنوان میکنند. درصورتی که اینها چارچوبهای کلی راهبردی است که ما میخواهیم به آن برسیم. وزارت خارجه ضعفهایی دارد و در دولت روحانی هم این ضعفها وجود داشت و در برخی بخشها بیشتر شد چون تمرکز بیشتری روی برجام داشتند و از قسمتهای مختلف غافل شدند.
سایر اخبار این روزنامه
گويا نظاميها پاستور را رهـا نميكنند
دولت واحد نداريم؛ متاسفانه چند دولت داريم
وقت « انتخابات» ياد «حجاب اختياری» افتاديد؟
اعتراضات تکنفره را بشنویم
دو هفته حساسي پيش رو داريم
ریاستجمهوری زنان و موانع پیشرو
ویروس ترسناک «هندی» پشت مرزهای ایران
بازی سیاسی با مشکلات معیشتی مردم
تناقض درحرف و عمل
سكوت در برابر افشاگريهاي سياسي!
مثلث کابل، وین و بغداد: فصل تازه خاورمیانه
سوءاستفاده کرونایی از قدرت عمومی
عبور از قاليباف، دعوت از رييسي
دولت آينده فروش بدتر از دولت خام فروش است
چالش سلامت و اعتبار تحصیلی در عبور از «تقلب»
احمدينژاد سال ٩٢ مخالف مذاكره بود
صداوسيما نبايد مخالف مذاكره و لغو تحريم باشد
عدم توازنِ توليد فولاد را آب ميكند
پرواز از هند، تکرار تجربه مرگبار «ووهان» و «لندن»
چرا تندروها نگران توافق در وین هستند؟
هند نانآور ما، حالا کرونا قاتل جان ما
پایان ماه عسل قالیباف
ژست اپوزیسیونی احمدینژاد
تضاد منافع کارگران در تصویب قانون مشاغل غیررسمی