روزنامه شرق
1400/02/12
بازخوانی یک ترور
ترور شهید مطهری به روایت کیانوری، ناطقنوری سلامتی، الویری، محسن رضایی گروهها و مطبوعات وقت بازخوانی یک ترور امیرحسین جعفری: سالهای اول انقلاب موجی از ترور و خشونت كشور را فرا گرفت و نیروهای مؤمن به مكتب امام توسط دشمنان ملت به شهادت رسیدند. سازمان منافقين و گروه فرقان دو تشكیلات نظامی مخالف جمهوری اسلامی نوپا بودند كه بهمرور دست به ترورهای زیادی زدند. فرقان را شاید بتوان اولین گروه تروریستی پس از انقلاب در نظر گرفت كه كار خود را با ترورهای مطرحی شروع كرد. بهمناسبت سالروز ترور شهید مطهری با تکیه به روایتهای مختلف ازسوی شخصیتها، احزاب و گروهها و مطبوعات وقت نگاهی داشتیم به سرنوشت این گروه و ترور شهید مطهری كه مشروح آن را میخوانیم.فرقان و گودرزی در یک نگاه
اکبر گودرزی اهل لرستان -روستای دوزان در نزدیکی الیگودرز، جایی میان خمین و الیگودرز- بود، فرقانیها به او میگفتند «چوپانزاده آزاده». در شناسنامهاش آمده بود متولد 1338، اما اقوال تاریخی سال 1335 را محتملتر میدانند. در سال 51 یا 52 عازم خوانسار شد و مدتی در مدرسه علمیه آنجا تحصیل کرد؛ سپس یک سال در قم ماند و پس از آن به تهران آمد و مدتی را در مدرسه چهلستون و سپس در مدرسه حاج شیخ عبدالحسین ماند که در سال 56 آنجا را نیز ترک کرد و از لباس طلبگی هم خارج شد. او علاوهبر درس طلبگی، درس جدید را هم تا کلاس یازدهم خواند. گودرزی میخواست طلبه مدرسه مجتهدی شود. مجتهدی او را نپذیرفت: «وقتی که گودرزی آمد که طلبه بشود چون خیلی چهره زشتی داشت و دیدم نورانیت ندارد گفتم تو به درد طلبگی نمیخوری. طلبه باید چهرهای جذاب داشته باشد». عزت شاهی از مبارزان مسلمان قبل از انقلاب در خاطراتش روایتهایی از بازجوییهای او نقل میکند: «زندگی فقیرانه و محرومی را در پشتسر داشت و کمی از این بابت عقدهای بود. در جوانی تلاش کرده بود که به حوزه علمیه راه یابد، قم او را نپذیرفت؛ اما توانست در حوزه مسجد جامع تهران درس بخواند. شبها همانجا میخوابید. طولی نکشید که از آنجا نیز بیرونش کردند. سپس به مدرسه شیخ عبدالحسین (مسجد ترکها) رفت و بعد از مدتی از آنجا هم بیرونش کردند. بعد از مسجد قبا سردرآورد، آقای مفتح نیز از آنجا بیرونش کرد. این برخوردها نوعی سرخوردگی و حالت نفرت در او به وجود آورد و برای بیرونآمدن از این سرخوردگی، تشکیلات فرقان را راهاندازی کرد».
گودرزی در سال 1356 کلاسهای تفسیر در مناطق مختلف تهران (نازیآباد، سلسبیل، قلهک، جوادیه و خزانه) برپا و نیروهایش را نیز از همین جلسات جذب میکرد. البته برخی از این جلسات هم به اقتضای فضای آن سالها در خانههای افراد علاقهمند تشکیل میشد. فرقانیها در سالهای 1356 و 1357 جلدهای زیادی از تفسیر قرآن خود را با عنوان «پیام قرآن» منتشر کردند؛ همچنین در همین زمان کتابی نیز با عنوان دعا، تجلی خداگونگی انسان که تفسیر «صحیفه سجادیه» بود، ازسوی فرقان منتشر شد. مضامین کلی کتابها ارائه تفاسیری انقلابی و البته التقاطی از دین بود؛ برای مثال آنها آیه دوم سوره بقره را ایمان غیب به انقلاب تفسیر کرده بودند؛ همچنین وحی را شناخت پدیده نسبت به راه تکامل تعبیر کرده بودند. ارائه این تفاسیر نگرانیهای زیادی را ایجاد کرد؛ ازاینرو شهید مطهری در سال 1356 واکنش نشان داد و شروع به نقد آنها کرد. مساجدی که گودرزی جلسات قرآن را در آنها برگزار میکرد، عبارت بود از مسجد الهادی خیابان شوش، مسجد فاطمیه خزانه، مسجد رضوان خیابان اتابک، مسجد شیخهادی و مسجد خمسه قلهک. مسجد «اعظم» هم که کتابخانه قائم در آن بود و جوانان مذهبی به آنجا رفتوآمد داشتند، در اختیار علی حاتمی (که در زندان خودکشی کرد)، یکی از پیوستگان به فرقانیها، بود و افرادی را در همانجا جذب این گروه کرد. این گروه که همزمان با رشد فزاینده نسل جدید مذهبی و متأثر از جریانهای روز برآمده بود، توانست عدهای را در شماری از مدارس و مساجد تهران جذب کند؛ از آن جمله مدرسه «جهانآرا» بود که شماری از معلمان آن (مانند علی حاتمی و حسن نوری که دومی از ترورکنندگان مرحوم مفتح بود) جذب فرقان شدند. سازمان اصلی فرقان روی دوش گودرزی بود که کسانی مانند سعید واحد، محسن سیاهپوش، حمید نیکنام، علی اسدی و بهرام تیموری، زیر نظر مستقیم او بودند.
ترورهای فرقان
از ترورهای مطرح این گروه میتوان به موارد زیر طبق گفتههای هادی خسروشاهی اشاره كرد: سیدهادی خسروشاهی، روحانی مبارز و انقلابی درباره ترورهای انجامشده به دست فرقان در گفتوگویی با نشریه یادآور گفته بود: فرقانیها فهرست بلندبالایی از شخصیتهای مختلف تهیه كرده بودند كه به قول خودشان، هفتهای یكی از آنها را ترور كنند! محصول این توطئه خائنانه ترور ۲۰ نفر بود كه از آنها 9 نفر، ازجمله آیتالله مرتضی مطهری، آیتالله قاضی طباطبایی، دكتر محمد مفتح، سرلشكر محمدولی قرنی، حاج مهدی عراقی، حسام عراقی، تقی حاجطرخانی، شیخ قاسم اسلامی و... شهید شدند و شش نفر ازجمله آیتالله آقا رضی شیرازی، آیتالله هاشمیرفسنجانی، آیتالله ربانیشیرازی، آقای حسین مهدیان و... مجروح شدند. پنج نفر دیگر هم كه در میان آنها دو كارخانهدار و یك تبعه آلمانی و یك واعظ دوران رژیم قبل (محسن بهبهانی) و یك مداح (سیدجواد ذبیحی) كه از زندان آزاد شده بود، دیده میشود، اینها هم به دست فرقه فرقان ترور شدند. گودرزی درنهایت در تاریخ 18 دی 1358 بههمراه حسن اقرلو در خانه تیمی خیابان جمالزاده دستگیر شد و در تاریخ سوم خرداد 1359 همراه دیگر اعضای این گروه تیرباران شد.
روایت نورالدین کیانوری
نورالدین كیانوری، دبیركل حزب توده، درباره گروه فرقان گفته بود: «ما اطلاعات موثقی داریم كه نمیتوانیم منبع آنها را فاش كنیم. این سازمان (فرقان) پیش از انقلاب برای ترور رهبران سیاسی مخالف رژیم شاه به وجود آمده بود؛ اما آن برنامه شكست خورد و ترورهای كنونی ادامه فعالیتهای ساواك است. خط قرمز ارتباط بین فرقان و ساواك پیدا شده است. ما این خبرها را از یك منبع دقیق به دست آوردهایم، اما نمیخواهیم آن را معرفی كنیم».
روایت محمد سلامتی
محمد سلامتی هم روایت خود را اینگونه بیان میکند: «وقتی تیمسار قرنی و آیتالله مطهری شهید شدند، آقای رفسنجانی به ما پیشنهاد پیگیری و دستگیری گروه فرقان را داد و ما نیز پذیرفتیم منتهی زیاد نتوانستیم وقت بگذاریم و مسئول این كار آقای الویری بود تا اینكه آقای هاشمی ترور شد و با آقای الویری و نبوی به ملاقات ایشان در بیمارستان شهدا در تجریش رفتیم و ایشان گله كرد كه شما هیچ كاری درباره این گروهك نكردید و آقای الویری گفت امكانات نداشتیم و من گفتم وقت كافی نداشتیم، بعد از آن ملاقات وقت كافی برای این قضیه گذاشته شد و آقای الویری و دیگر دوستان تعقیب و مراقبتها را بهصورت فنی و حرفهای انجام شد و در نهایت بچههای سازمان و سپاه اكثریت این گروهك را در یك روز دستگیر كردند».
روایت مرتضی الویری
مرتضی الویری هم میگوید: «در یک مقطعی نتیجه این شد که با اطلاعاتی که به دست آوردهایم فرقان را جمع کنیم اما اگر در آن مقطع این کار صورت میگرفت شاید تمام شبکه فرقان به دام نمیافتادند. این بحث در مقطعی بود که ترور شهید مفتح انجام شده بود و اگر 48 ساعت قبل گروه فرقان جمع میشد، شهید مفتح ترور نمیشد. اما نظر دوستان این بود که اگر در آن مقطع عملیات انجام شود، تمام فرقان دستگیر نمیشوند. بعد از اینکه اطلاعات تکمیل شد، از دیگر نیروهای عملیاتی کمک گرفته شد و افرادی مانند آقای حمید نقاشیان در این عملیات کمک کردند و دستگیریها انجام شد و ما دیگر چیزی به نام فرقان در بیرون نداشتیم. یکی از دوستان ما که پزشکی خوانده مسئولیت کار را برعهده گرفت و با کمک تعدادی از اعضای گروه توحیدی بدر کار را شروع کردند و دو نفر از دوستان ما در این ماجرا به شهادت رسیدند».
روایت محسن رضایی
محسن رضایی همچنین روایت میکند: «احتمال میدادیم بتوانیم در ۴۸ ساعت اول، اطلاعات دستاول کسب کنیم. لذا بسیاری از دوستان ما در دو روز اول برای یک لحظه خوابشان نبرد و پای کار ماندند. از طرف دیگر، دستگیرشدگان قریب به ٥٠ نفر بودند که میبایستی اطلاعات آنها گرفته شده و بعد از تطبیقدادن، اطلاعات تکمیلی از آنان گرفته میشد. به همین دلیل، وقت زیادی لازم بود و اگر دوستان ما میخواستند به سبک اداری فقط در روز هشت ساعت کار کنند، شاید دو تا سه ماه طول میکشید تا بتوانند تمام افراد گروه فرقان را تخلیه اطلاعاتی کنند، ولی در ۴۸ساعت، همه کارها را انجام دادند. یکی از کارهای خوب دوستان ما برخورد اعتقادی با اعضای دستگیرشده فرقان و پرهیز از موضع قدرت و حکومت بود. لذا خیلی از آنها نهایت همکاری را داشتند. درمورد آقای گودرزی در همان ۴۸ ساعت اول همهچیز را لو داد. بقیه یاران او نیز با ما همکاری میکردند. یکی از کمکهای خیلی خوب این بود که نهتنها آقای گودرزی همه اطلاعاتش را داد بلکه وقتی یک نفر از دوستانش نمیبرید و حرف نمیزد، وقتی او را با آقای گودرزی روبهرو کردیم، خیلی راحت اعتراف کرد. آقای گودرزی به آنها میگفت که من خودم همه اطلاعات را دادهام؛ شما چرا مقاومت میکنید؟ شما هم اطلاعات خود را بدهید. هنگامی که گروه فرقان را زدیم، من خودم را آماده کرده بودم که با اطلاعات کامل خدمت حضرت امام برسم که ایشان دچار عارضه قلبی شدند و آن حضرت را برای معالجه به بیمارستان قلب تهران آوردند».
روایت ناطق نوری
علیاکبر ناطقنوری هم میگوید: «بعد از شهادت مرحوم مطهری به دست گروه فرقان، با جمعی از دوستان نشستیم و گفتیم که نمیشود بنشینیم و هر روز مغزهای متفکر ما را بزنند، خوب است گروهی درست کنیم و به تعقیب و مراقبت فرقانیها بپردازیم. شاید بتوان گفت که هسته اولیه این گروه: بنده، آقای نقاشیان و آقای محمد هنردوست بود و طولی نکشید که موفق شدیم در یک شب، ١٥ خانه تیمی آنها را کشف کنیم و افراد آنها را در آن خانهها از جمله رهبر گروه اکبر گودرزی را دستگیر کردیم، البته دوستان مجاهدین انقلاب هم جداگانه در این زمینه مشغول فعالیت بودند که در یک نقطه به هم رسیدیم. پس از دستگیری آن افراد، رفتم جامعه روحانیت و به مرحوم بهشتی گفتم که ما اینها را دستگیر کردیم. بالاغیرتا اینها را دست قاضی بهدردبخور بدهید! خصوصیت آقای بهشتی این بود که اگر کسی انتقادی میکرد یا چیزی میگفت، میگفتند: خودت بیا! مسئولیت این بخش را بپذیر؛ تا من گفتم که یک قاضی خوب و بهدردبخور، گفت خب خودت بیا. اصلا من همینطور ماندم، گفتم من؟! آقای بهشتی خندید و گفت مگر پدر من رئیس دیوان عالی کشور بود؟! انقلاب است دیگر، بیا. خود ایشان اقدام کرد، حکم برای من گرفت. امام دستور داد و آقای مشکینی و آقای منتظری به من حکم دادند».
روایت یک شاهد عینی
تقی رئیسیان، یکی از شاهدان عینی، جریان زدوخورد و دستگیری رهبر و یک نفر دیگر از اعضای گروه فرقان را برای خبرنگار شهری کیهان (مورخ شنبه ۲۲ دی ۵۸) چنین شرح میدهد: «ساعت دو بامداد چهارشنبه وقتی صدای بلندگوها و تیراندازی بلند شد، من که منزلم دیوار به دیوار خانهای است که ازسوی آن به طرف پاسداران تیراندازی میشد، سعی کردم برای آگاهی از جریان بیرون بیایم؛ ولی پاسداران که اطراف کوچه و خانهها را محاصره کرده بودند، مانع شدند و نمیگذاشتند کسی از خانه بیرون بیاید. گودرزی به اتفاق دوستش از طبقه دوم خانه شماره ۲۷ بهسوی پاسداران تیراندازی میکردند و مدام تکبیر میگفتند و قصدشان این بود که مردم هم با آنها همصدا شده و اللهاکبر گویان به کوچه بیایند تا آنها از شلوغی استفاده کرده و متواری شوند. ما مطلقا رفتوآمد مشکوکی در اینجا ندیده بودیم ولی میدانستیم که دو جوان طبقه دوم خانه همجوار منزل ما را کرایه کردهاند، صاحبخانه فقط دو اتاق از چهار اتاق یک طبقه را به این دو نفر اجاره داده بود و دو اتاق دیگر را قفل کرده بود و اجازه نمیداد. ما اصلا فکر نمیکردیم که این بچههای آرام اعضای گروه فرقان باشند. آنها بعضی شبها اصلا به خانه نمیآمدند و همیشه پرده اتاقهایشان کشیده بود و حدود هشت ماه قبل اینجا را اجاره کرده بودند. شب درگیری خیلی سعی کردند که با حیله و نیرنگ فرار کنند اما پاسداران با هوشیاری مانع شدند. این درگیری چهار ساعت ادامه داشت تا اینکه براثر پرتاپ چندین گاز اشکآور آن دو نتوانستند دوام بیاورند و پس از تحویل اسلحههایشان تسلیم شدند».
روایت مطبوعات وقت
مرور مطبوعات در زمان تحولات تاریخی باعث نگاهی به سیر كلی وقایع از زبان تفكرات مختلف است كه میتواند ما را به تحلیل جامعتری از واقع برساند. 12اردیبهشت 58 اگرچه ترور آیتالله مطهری اتفاق افتاد، اما تصادف آن با روز كارگر باعث شد اخبار روزنامهها به دو بخش روز كارگر و فرقان تقسیم شود. در همین زمان، حضرت امام درباره روز كارگر فرمودند: هر روز، روز كارگران است. برخی از نشریات نیز كه مرتبط با سازمانهای سیاسی بودند، در كنار ارگانهای رسمی خود اطلاعیههایی نیز در این زمینه صادر كردند كه در ادامه میخوانیم. روزنامه «كیهان» در روز چهارشنبه 12 اردیبهشت 1358 در چند تیتر نوشت: «فردا عزای عمومی و تعطیل است/ نامه گروه فرقان در نزدیكی محل ترور به دست آمد/ فروهر: آیتالله مطهری پیش از رسیدن به بیمارستان به شهادت رسید/ برای شركت در عزای عمومی، فردا روزنامه كیهان منتشر نمیشود/ امیرانتظام: تمام نیروها برای جلوگیری از تكرار این واقعه باید بسیج شوند». كیهان 15 اردیبهشت همان سال هم نوشت: «هشت نفر به اتهام مشاركت در ترور آیتالله مطهری دستگیر شدند/ گروه ضربت ضدترور تشكیل شد/ یزدی، قطبزاده، امیرانتظام و هادوی در فهرست مرگ فرقان بودند». روزنامه «مردم»، ارگان حزب توده ایران نیز در 12 اردیبهشت 58 نوشت: «ما ترور آیتالله مطهری رئیس شورای انقلاب را بهشدت محكوم میکنیم». نشریه «امت» هم موضع خود را اینگونه اعلام کرد: «در برابر مسائل انقلاب آگاهانه و قاطع برخورد كنیم». نشریه «كار»، ارگان سازمان چریكهای فدایی خلق نیز در 12 اردیبهشت نوشت: «ترور مرتضی مطهری را محكوم میكنیم». روزنامه آیندگان هم نوشت: «مرتضی مطهری ترور شد/ فرقان: رئیس شورای انقلاب را كشتیم».
روایت سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی پس از ترور آیتالله مطهری چنین موضع گرفت: «استاد مطهری همواره میان تاریكیها و انحرافات فكری، خط مستقیم الهی را میپیمود و گرانمایهترین استاد و راهنمای ما بود. شهادت استاد مطهری برای او نهایت آرزو و اوج كمال بود، اما جامعه ما پس از انقلاب اسلامی كه سازندگی برمبنای اسلام راستین بزرگترین نیاز آن است، یكی از مهمترین متفكران خود را از دست داد. امپریالیسم جهانی از انقلاب اسلامی ایران آنچنان ضربهای خورده است كه گمان میبرد با قتل اندیشمندی چون استاد مطهری، بر انقلاب ما ضربه وارد میكند، ولی غافل از آن است كه اینگونه اعمال تأثیری بر مبارزه ملت ایران نخواهد گذاشت و این اراده خداست كه حق بر جهان غلبه كند».
روایت حزب جمهوری اسلامی
حزب جمهوری اسلامی هم آورد: «فاجعه جانگداز شهادت استاد مطهری، ضایعه بزرگی برای مسلمانان جهان است. حزب جمهوری اسلامی این توطئه و جنایت پلید را محكوم میكند و خواهان تعقیب و شناسایی دستاندركاران این جنایت میباشد. حزب جمهوری اسلامی شهادت استاد مطهری را به پیشگاه رهبر انقلاب اسلامی ایران، جامعه روحانیت و ملت مبارز و خانواده ایشان تسلیت میگوید».
روایت سازمان چریكهای فدایی خلق
این گروه هم ترور شهید مطهری را محکوم کرد: «اقدامات تروریستی و آنارشیستی به نفع امپریالیسم و ارتجاع تمام میشود. ما معتقدیم تمام نیروهای ضدامپریالیست، ملی، دموكراتیك و مترقی باید در یك فضای آزاد ازطریق مسالمتآمیز خواستهها و نیازهای خویش را مطرح سازند و برای تحقق آرمانهای انقلاب بكوشند».
روایت جنبش مسلمانان مبارز
جنبش مسلمانان مبارز هم این ترور را اقدام نیروهای ضدانقلاب دانست: «قربانی دومین ترور، استاد مطهری بود كه دیشب هدف گلوله قرار گرفت و به قتل رسید. میتوان گمان برد كه این اقدام ناشی از یك برنامه حسابشده ضدانقلاب است كه به وسیله آن تصمیم دارد سوءظن، ترس، بدبینی و وحشت را در بین مردم بكارد و برای پیشبرد مقصودش مستقیما یا از عوامل ناآگاه و ماجراجو استفاده كند. ما بهدنبال ترور سرلشكر قرنی و استاد مطهری به دولت و نیروهای انقلابی مسئول نسبت به ادامه این توطئهها
هشدار میدهیم».
روایت سازمان منافقين
این سازمان نیز چنین نوشت: «سازمان مجاهدین خلق ایران ضمن ابراز تأسف شدید از ضایعه فقدان استاد مطهری، شهادت ایشان را به امام خمینی، خانواده آن مرحوم و جمع روحانیون مبارز تسلیت میگوید. بدیهی است كه مبادرت به ترور ایشان از هر جهت محكوم و جز در خدمت ارتجاع و تقویت امپریالیسم آمریكاست. در چنین شرایط حساسی مجددا هشدار میدهیم كه ارتجاع و استعمار، دست در دست یكدیگر در تلاش هستند با هر توطئهای كه ممكن باشد، صفوف متشكل مبارز مردم ما را از هم گسسته و با ایجاد تفرقه، اسباب سركوب نیروهای انقلابی را فراهم كنند. از این نظر ما در موقعیتی هستیم كه تنها با رعایت حداكثر هوشیاری و همبستگی و قاطعیت میتوانیم توطئههای ارتجاعی و امپریالیستی را در هم شكنیم».
روایت جبهه دموكراتیك ملی ایران
این جبهه سیاسی هم آورد: «جبهه دموكراتیك ملی ایران در اطلاعیهای ترور آیتالله مطهری را محكوم كرد و در ادامه اطلاعیه خود یادآور شد: در شرایط كنونی كه نیروهای ارتجاع و امپریالیسم با تمام قدرت میكوشند تا با ایجاد اختناق فكری و ارعاب نیروهای ضداستبدادی و ضدامپریالیستی جامعه را خاموش و سركوب كنند، اقدام به عملیات تروریستی تنها میتواند آب به آسیاب دشمنان ملت ستمدیده ایران بریزد و محیط رعب و وحشت را در جامعه بگستراند».
سایر اخبار این روزنامه
اعتراض وزیر سابق به رئیسجمهور
دستکاری بودجه در ساختمان شیخ فضلالله
دوگانه کاذب ظریف و شهید سلیمانی درست نشود
حضور در شبهای قدر مستحب اما مراعات پروتکلها واجب است
آنها که میروند آنها که میمانند
بازار خودروی ایران به چه سمتی میرود؟
سودای سوخت در نقطه صفر مرزی
این بار به عربستان نبازید!
بازخوانی یک ترور
عطر خوش کلام الهی در فضای مجازی
«مغز وارداتی» از کره شمالی یا آمریکا؟
بحران شاگردپروری
ملزومات سیاستگذاری انتخاباتی مشارکتمحور
واکسن پاکبان خوردن ندارد!
بزرگداشت کسانی که در اولویت نیستند