روزنامه آرمان ملی
1400/02/18
سرنوشت اصلاحطلبان به شورای نگهبان گره خورده است
آرمان ملی- احسان انصاری: احمد زیدآبادی دبیرکل سابق سازمان دانشآموختگان ایران اسلامی (ادوار تحکیم) و عضو سابق هیات مدیره انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران است. «آرمان ملی» در گفت وگو با احمد زیدآبادی به بررسی مهمترین چالشها و فرصتهای پیشروی جریان اصلاحات در آستانه انتخابات ریاستجمهوری پرداخته است. زیدآبادی در این گفتوگو به صراحت پیروزی جریان اصلاحات در انتخابات را از واقعیت دور میداند و معتقد است: «همهچیز در کنترل اصلاحطلبان نیست و سرنوشت اصلاحطلبان در نهایت به شورای نگهبان گره خورده است. در چنین شرایطی اگر فرض بگیریم شورای نگهبان آقای تاجزاده را تأییدصلاحیت کند ممکن است در بدنه جریان اصلاحات نوعی احساستکلیف به وجود بیاید و شور و نشاط انتخاباتی نسبت به گذشته بیشتر شود. با این وجود در واقعیت افرادی مانند آقای تاجزاده تأییدصلاحیت نخواهند شد و تعداد افرادی که در نهایت تأیید خواهند شد در حد دو یا سه نفر خواهد بود. در این بین تنها آقای عارف شانس تأییدصلاحیت دارد و این احتمال وجود دارد که آقای جهانگیری و پزشکیان نیز در نهایت ردصلاحیت شوند. به صورت طبیعی نیز چنین افرادی از شانس زیادی برای پیروزی در انتخابات برخوردار نیستند». در ادامه ماحصل گفتوگوی «آرمان ملی» با احمد زیدآبادی را میخوانید. گفتمان اصلاحات در آستانه انتخابات ریاستجمهوری در چه وضعیتی قرار گرفته است؟ آیا استراتژیای که اصلاحطلبان برای ورود به انتخابات در پیش گرفتهاند در نهایت به نتیجه مطلوب خواهد رسید؟هنوز استراتژی مشخصی از اصلاحطلبان مشخص نشده است. در شرایط کنونی طیفهای مختلف جریان اصلاحات دارای نگرشها و دیدگاههای متفاوتی هستند. نهاد اجماعساز جریان اصلاحات به دنبال حضور در انتخابات با کاندیدایی است که از فیلتر شورای نگهبان عبور کند. به همین دلیل کسانی که اصلاحطلب واقعی و اصیل باشند و در شرایط کنونی بتوانند از فیلتر شورای نگهبان عبور کنند بسیار کم و انگشتشمار هستند. این وضعیت در افرادی مانند عارف، جهانگیری و پزشکیان خلاصه شده است. اصلاحطلبان به دنبال این هستند که یکی از این افراد را به عنوان کاندیدای جریان اصلاحات معرفی کنند که این افراد نیز در شرایط کنونی از قابلیت رأیآوری برخوردار نیستند. بنده معتقدم در انتخابات آینده ریاستجمهوری جریان اصلاحات شانسی برای پیروزی نخواهد داشت. اگر استراتژی اصلاحطلبان این است که همچنان در پاستور باقی بمانند و کسی را انتخاب کنند که به جریان اصلاحات نزدیک باشد با واقعیت فاصله دارد. در این مقطع زمانی استراتژی اصلاحطلبان به پایان کار خود رسیده است.
در بین اسامیای که شما برای عبور از فیلتر شورای نگهبان نام بردهاید نام آقای ظریف نبود. آیا گمان میکنید آقای ظریف از فیلتر شورای نگهبان عبور خواهد کرد؟
آقای ظریف فعلا و رسمی حرفی ازکاندیداتوری نداشته است. از سوی دیگر آقای ظریف یک شخصیت جامعالاطراف نیست که بتواند در سیاست داخلی و مسائل اقتصادی تأثیرگذار باشد. بنده معتقدم برخی ایشان را تحتفشار قرار دادهاند که در انتخابات حضور پیدا کند. هر چه هم آقای ظریف به این افراد پاسخ منفی میدهد این افراد دوباره راهی باز میکنند که آقای ظریف پاسخ مثبت بدهد. هدف این افراد نیز این است که ظریف در انتخابات حضور پیدا کند و به پیروزی دست پیدا کند یا اگر به پیروزی نیز نرسید حداقل بهاندازه طرف مقابل رأی به دست بیاورد. نکته قابلتأمل این است که محافظهکاران روی ظریف حساس هستند. محافظهکاران ظریف را در مقام وزیر امور خارجه تحمل نمیکنند، چه برسد در مقام ریاستجمهوری. اگر ماجرا افشای فایل صوتی گفتوگوی آقای ظریف نیز رخ نمیداد به شکلهای دیگر ایشان را تحتفشار قرار میدادند تا با توجه به روحیهای که آقای ظریف دارد از انتخابات کنارهگیری کند. واقعیت این است که حضور آقای ظریف از مدتها قبل ضعیف بوده و در شرایط کنونی نیز تقریبأ بعید شده است. .به همین دلیل نمیتوان آقای ظریف را به عنوان کاندیدای مورد اجماع اصلاحطلبان و میانهروها قلمداد کرد.
آقای ظریف در نهاد اجماعساز بیش از همه رأی داشته و تقریبا در بین پیشنهادات همه احزاب اصلاحطلب نام آقای ظریف وجود داشته است. در چنین شرایطی نیز شانسی برای ورود ایشان به انتخابات قائل نیستید؟
آقای ظریف هم تصمیم برای ورود به انتخابات نگرفته و تنها از سوی احزاب اصلاحطلب ایشان به نهاد اجماعساز پیشنهاد شده است. فاصله آقای ظریف با سایر گزینههای جریان اصلاحات زیاد هم معنادار نیست و ایشان تنها دو رأی بیشتر از آقای جهانگیری و پنج رأی بیشتر از آقای تاجزاده داشتند. اگر فرض بگیریم به جای آقای ظریف، آقای تاجزاده به عنوان نفر اول رأی به دست میآوردند مشکلی را حل نمیکرد. مهم نیست چه کسی در نهاد اجماعساز به عنوان نفر اول یا آخر معرفی شود. نکته حائز اهمیت این است که سازوکار انتخابات به شکلی است که شورای نگهبان در آن نقش تعیینکنندهای دارد. به همین دلیل اینکه اصلاحطلبان از چه کسی حمایت کنند و چه کسی در نهاد اجماعساز بیشترین رأی را به دست میآورد در اولویت بعدی قرار میگیرد.
دلیل شما برای اینکه معتقدید اصلاحطلبان چه از فیلتر شورای نگهبان عبور کنند و چه نکنند درنهایت بازنده انتخابات خواهند بود، چیست؟ با توجه به چه نشانههایی چنین دیدگاهی دارید؟
همهچیز در کنترل اصلاحطلبان نیست و سرنوشت اصلاحطلبان در نهایت به شورای نگهبان گره خورده است. در چنین شرایطی اگر فرض بگیریم شورای نگهبان آقای تاجزاده را تأییدصلاحیت کند ممکن است در بدنه جریان اصلاحات نوعی احساس تکلیف به وجود بیاید و شور و نشاط انتخاباتی نسبت به گذشته بیشتر شود. با این وجود در واقعیت افرادی مانند آقای تاجزاده تأییدصلاحیت نخواهند شد و تعداد افرادی که در نهایت تأیید خواهند شد حد دو یا سه نفر خواهد بود. در این بین تنها آقای عارف شانس تأییدصلاحیت دارد و این احتمال وجود دارد که آقای پزشکیان نیز در نهایت ردصلاحیت شود. به صورت طبیعی نیز چنین افرادی از شانس زیادی برای پیروزی در انتخابات برخوردار نیستند.
آیا آقای عارف به عنوان گزینه نهایی شانسی برای پیروزی در انتخابات ندارند، این در حالی است که یکی از محاسن مهم ایشان برای اصلاحطلبان درصد بالای تأییدصلاحیت است. آیا آقای عارف با عبور از فیلتر شورای نگهبان میتواند در جریان اصلاحات اجماع ایجاد کند؟
بنده معتقدم عبور از فیلتر شورای نگهبان لزوما حسن نیست که بخواهیم آن را به عنوان مزیت در نظر بگیریم. روحیه آقای عارف بیشتر تکنوکراتیک و بوروکراتیک است. شرایط ایشان به شکلی نبوده که در فضای سیاسی به دنبال جنگ و ستیزه باشند. این در حالی است که در برخی مقاطع نیز مواضعی اتخاذ کردهاند که مورد انتقاد برخی از اصلاحطلبان قرار داشته است. آقای عارف در مجلس شورای اسلامی در موقعیتی قرار گرفت که انتظار زیادی از ایشان میرفت. این انتظار نیز در عمل قابلتحقق نبود. در چنین شرایطی اصلاحطلبان، که مورد انتقاد مردم و بدنه اجتماعی جریان اصلاحات قرار گرفته بودند، آقای عارف را به سیبل مورد انتقاد قرار دادند. در نتیجه اصلاحطلبان در ایجاد موقعیت منفی برای آقای عارف در جامعه موثر بودند. شاید اگر این حملات به آقای عارف صورت نمیگرفت ایشان در انتخابات رأی متعارفی نیز کسب میکردند. بنده معتقدم شرایط برای پیروزی اصلاحطلبان فراهم نیست و تنها اینکه در فضای انتخابات مسائل مهم کشور توسط اصلاحطلبان مطرح شود محتمل است. اصلاحطلبان اگر قصد داشته باشند ایشان را به عنوان گزینه نهایی خود معرفی کنند یک رویکرد پارادوکسیکال رخ داده است. اگر اصلاحطلبان قصد داشته باشند آقای عارف را به عنوان گزینه نهایی خود مطرح کنند با ریشخند اجتماعی مواجه خواهند شد. این در حالی است که در صورتی که ایشان را به عنوان گزینه نهایی معرفی نکنند با تعارض منطقی مواجه خواهند شد. اگر فرض بگیریم تنها گزینهای که از جریان اصلاحات تأییدصلاحیت خواهد شد آقای عارف است، سوال اینجاست که بخشی از جریان اصلاحات که منتقد آقای عارف هستند قصد دارند از ایشان حمایت کنند یا اینکه تلاش میکنند از افرادی مانند آقای لاریجانی حمایت کنند. واقعیت این است که عارف از لاریجانی اصلاحطلبتر است. اصلاحطلبان در سالهای اخیر خوب فکر نکرده و دارای برنامه منسجمی نبودهاند. به همین دلیل نیز باری به هر جهت تصمیمگیری کردهاند و چشمانداز مشخصی برای خود ترسیم نکردهاند. این مسائل باعث چالشهای کنونی در جریان اصلاحات شده است.
با توجه به اینکه بخشهایی از بدنه جریان اصلاحات نسبت به عدمحضور در انتخابات سال98 پشیمان هستند و معتقدند اگر در انتخابات شرکت میکردند شرایط ترکیب مجلس یازدهم به این شکل نمیشد آیا این احتمال وجود دارد که شرایط انتخابات ریاستجمهوری نیز دوباره در وضعیت انتخاب بین بد و بدتر قرار بگیرد و بخشهایی از اصلاحطلبان به فکر حمایت از لاریجانی در مقابل گزینه اصولگرایان باشند؟
معتقدم کسانی که در انتخابات مجلس رأی ندادند فکر میکنند مجلس یازدهم تبلور واقعیتری از نظام سیاسی است. شاید افراد اندکی چنین دیدگاهی داشته باشند اما اکثریت کسانی که در انتخابات شرکت نکردهاند چنین دیدگاهی دارند. شرایط امروز جامعه ایران نشان میدهد بخشهایی از جامعه قصد ندارند با توجه به چالشهای موجود در کشور در انتخابات شرکت کنند. این رویکرد در زندگی روزمره مردم و صحبتهایی که درباره آینده مطرح میکنند مشاهده میشود. در شرایط کنونی نیز اصلاحطلبان فاقد چهرهای هستند که به صورت رسمی در انتخابات جنبش و جریان ایجاد کند. تنها چهرهای که میتواند در فضای انتخابات دیدگاههای جریان اصلاحات را مطرح کند آقای تاجزاده است که ردصلاحیت خواهد شد. در شرایط کنونی حتی گزینههای دیگر جریان اصلاحات نیز از شانس بالایی برای پیروزی برخوردار نیستند چه برسد به اینکه برخی از اصلاحطلبان به دنبال حمایت از لاریجانی باشند. لاریجانی در زمانی که ریاست سازمان صداوسیما را برعهده داشت بیشترین حملهها را به جریان دوم خرداد انجام داد. شرایط دولت احمدینژاد و رفتار وی با لاریجانیها به صورتی بوده که آقای لاریجانی در برخی مواضع خود به صورت تلویحی و نه علنی تجدیدنظر کرده است. سوال اینجاست که اصلاحطلبان باید به چه دلایلی جامعه را ترغیب کنند که از آقای لاریجانی حمایت کنند؟ در نتیجه چنین اتفاقی رخ نخواهد داد. تنها بخشهایی از جریان اصلاحات در حد کارگزاران سازندگی و بخشهای کمی از جریان اصولگرایی از لاریجانی در انتخابات حمایت خواهند کرد. این در حالی است که حاشیههایی که پیرامون خانواده آقای لاریجانی در جامعه ایجاد شده نیز میتواند در پایین آمدن پایگاه اجتماعی ایشان نقش داشته باشد. به همین دلیل بنده معتقدم در شرایط کنونی آقای لاریجانی شانسی برای پیروزی در انتخابات نخواهد داشت.
ارزیابی شما از رفتارشناسی حزب کارگزاران سازندگی در شرایط کنونی چیست؟
حزب کارگزاران سازندگی دارای رویکرد منسجم نیست. در این حزب از فائزه هاشمی حضور دارند تا آقای عطریانفر و لیلاز. اگر به اظهارات این سه نفر دقت کنیم متوجه میشوید که اظهارات این افراد حتی در شکل کلی هم به هم شباهت ندارد. واقعیت این است که دغدغه اصلی حزب کارگزاران شراکت در قدرت است. به همین دلیل به دنبال گزینههایی هستند که این شراکت را به صورت حداقلی تضمین کند. برخی از اعضای این حزب ادامه فعالیتهای خود را از طریق پیوندهای دولتی جستوجو میکنند. به همین دلیل نیز در هر دوره انتخابات به همین شیوه عمل میکنند. با این وجود در انتخابات ریاستجمهوری آینده باید مشاهده کرد که نهاد اجماعساز به چه صورت تصمیمگیری خواهد کرد. این در حالی است که برخی از اعضای نهاد اجماعساز و از جمله آقای نبوی در رویکرد انتخاباتی خود مانند کارگزاران سازندگی فکر میکنند و به همین دلیل به نظر میرسد در انتخابات آینده در نهایت بینش کارگزارانی بر فضای اصلاحات غلبه پیدا خواهد کرد.
در گفتمان اصلاحات دو خرده گفتمان درقدرت و برقدرت به وجود آمده است. برخی معتقدند باید فاصله نقادانه اصلاحطلبان با قدرت حفظ شود و در مقابل برخی معتقدند اصلاحطلبان باید با حضور در قدرت به اهداف خود دست پیدا کنند. به نظر شما در نهایت کدام خردهگفتمان به پارادایم غالب در جریان اصلاحات تبدیل خواهد شد؟
گفتمان درقدرت و برقدرت به صورت کامل در جریان اصلاحات وجود ندارد. همه اصلاحطلبان به صورت کموبیش بر این باور هستند که هم باید جایی در قدرت داشته باشند و هم در جامعه مدنی. اتفاقا نقطهضعف اساسی نیز در همین مورد است. به دلیل اینکه این دو پا نمیتواند به صورت هماهنگ با هم حرکت کند و به همین دلیل تعادل این جریان را به هم میزند و مرتب زمین میخورند. تنها در دورههای اخیر انتخابات موضوعاتی مطرح شده که برخی عنوان میکنند جریان اصلاحات باید به صورت مشروط در انتخابات مشارکت داشته باشند. این در حالی است که برخی معتقدند باید به هر قیمتی در انتخابات حضور پیدا کرد. اختلافات نیز در همین حد است. در شرایط کنونی نیز رویکردی که غلبه پیدا کرده این است که جریان اصلاحات به هر شکلی در انتخابات شرکت کند. بقیه کسانی که چنین رویکردی را دنبال نمیکنند تک چهرههاییاند که دارای استقلالرأی هستند.
سایر اخبار این روزنامه
شورا، « نگهبانِ يك جناح » نباشد...
میدانِ ظریف
زمینخواری در دماوند به گورستانخواری رسید
سرنوشت اصلاحطلبان به شورای نگهبان گره خورده است
اسرائیل یک پادگان تروریستی است
عيسی شريفی؛ جعبه سياه تخلفات شهرداری سابق
بحران ویروس هندی کرونا
جلوی ورود مهاجران غیر قانونی را بگیرید
ای کاش همیشه نزدیک انتخابات بود
رفتارهای غیرانسانی با کارگران زن فروشگاههای زنجیرهای
کنترل نرخ ارز براساس شرایط تحریم