بزرگترین اقتصاد اروپا در آستانه تحولات سیاسی جدید به رهبری یک زن جوان

محمد زارعی - کارشناس مسائل آلمان و اروپا
آنگلا مرکل، اولین صدراعظم زن در آلمان پس از شانزده سال در حالی کرسی خود را واگذار می‌کند که حزب او و در مجموع کشورش از منظر سیاسی، اقتصادی و اجتماعی شرایط مطلوبی را پشت سر نمی‌گذارد. محبوبیت حزب مرکل، اتحادیه احزاب مسیحی (مسیحی دموکرات‌ها و سوسیال مسیحی ها) هیچ گاه در انتخابات پارلمانی آلمان فدرال کمتر از ۳۰ درصد نبوده است. این احزاب محافظه کار که در آخرین انتخابات آلمان در سال ۲۰۱۷ حدود ۳۲ درصد از آرا را کسب کرده بودند، طبق آخرین نظرسنجی‌ها محبوبیت‌شان به کمتر از ۲۶ درصد (در برخی از نظرسنجی‌ها تا ۲۲درصد) کاهش یافته است.
مرکل به همراه هلموت کوهل طولانی‌ترین زمان صدراعظمی در آلمان فدرال را به نام خود ثبت کرد. وضعیتی که اکنون مرکل در آن به سر می‌برد، بسیار شبیه به سال‌های پایانی صدراعظمی هلموت کوهل است. کوهل که بسیاری او را پدر معنوی آنگلا مرکل می‌دانند، از سال ۱۹۸۲ تا ۱۹۹۸ رهبری آلمان و احزاب مسیحی را بر عهده داشت. محبوبیت احزاب مسیحی در این دوره از ۴۸ درصد به ۳۵ درصد کاهش یافت. هلموت کوهل سرانجام در حالی حزب و جایگاه صدراعظمی را ترک کرد که حزب او درگیر مشکلاتی چون تعیین جانشین صدراعظم و رسوایی‌های مالی بود.
هم اکنون آنگلا مرکل نیز تقریبا در چنین شرایطی قرار گرفته است. محبوبیت حزب مرکل از سال ۲۰۱۳ کاهش چشمگیری داشته و از حدود ۴۱ درصد به کمتر از ۲۶ درصد رسیده است. این حزب علاوه بر مشکلاتی که در تعیین جانشینی مرکل داشت، با رسوایی‌های مالی پیاپی و ضعف مدیریتی در مواجهه با بحران کرونا روبرو شده است. احزاب محافظه کار در سال‌های اخیر به دو جبهه‌ی مرکلیسم و ضدمرکلیسم تقسیم شده اند. علیرغم فشارهای فراوان مرکل توانست پس از کناره‌گیری از حزب دو گزینه مورد نظر خود را به ریاست حزب برگزیند. اما آخرین جدال در انتخابات درون حزبی برای ریاست در حزب و همچنین تعیین جانشین صدراعظمی نشان داد که مخالفان مرکل قدرت بیشتری پیدا کردند و گزینه‌های مورد نظر او نیز در آینده، چه در قالب حزب و چه در موضوعات خارج از حزب، در تعیین خط مشی واحد با چالش‌های جدی روبرو خواهند شد. آرمین لاشِت (نخست وزیر فعلی ایالت نوردراین وستفالن، پرجمعیت‌ترین ایالت در آلمان) که با حمایت ضمنی آنگلا مرکل و همچنین حمایت سران حزب دموکرات مسیحی رقیب خود مارکوس زودر (از حزب خواهر، سوسیال مسیحی) را از میان برداشت، اکنون نه تنها وظیفه حل مشکلات درون ساختاری حزب را بر عهده دارد، بلکه نیز باید در مقابل سقوط محبوبیت حزب در انتخابات ماه سپتامبر (مهر ۱۴۰۰) نیز بایستد.


احزاب مسیحی از زمان آغاز ریاست آرمین لاشت بر حزب، با دو شکست قابل توجه در انتخابات محلی در پارلمان‌های بادن وورتمبرگ و راینلندفالتس مواجه شدند. در ادامه، انتخاب آرمین لاشت به عنوان جانشین مرکل برای گزینه صدراعظمی نه تنها مانع از کاهش محبوبیت محافظه‌کاران نشد، بلکه به کاهش شدیدتر آن نیز سرعت بخشید. آرمین لاشت از محبوبیت کمی در بین حامیان احزاب مسیحی برخوردار بود. بسیاری در آلمان او را با جو بایدن در امریکا مقایسه می‌کنند و شخصیت او را غیر کاریزماتیک می‌خوانند. آرمین لاشت در حقیقت ادامه
مرکلیسم خواهد بود، با این تفاوت که جذابیت‌ها و اقتدار مرکل را نیز در بر ندارد. معمولا احزابی که در طولانی مدت توسط یک فرد کاریزماتیک رهبری می‌شوند، پس از پایان کار آن رهبر با چنین مشکلاتی روبرو خواهند بود. به همین دلیل از زمانی که هلموت کوهل از ریاست احزاب مسیحی و صدراعظمی در سال ۱۹۹۸ کنار رفت و تا زمانی که مرکل در سال ۲۰۰۵ جایگزین او شد، این حزب به ۷ سال زمان نیاز داشت تا محبوبیت سابق خود را به دست آورد و دفتر صدراعظمی را تسخیر کند. با این حساب انتظار می‌رود که این اتفاق در پایان دوره کاری مرکل نیز تکرار شود و احزاب مسیحی تا بازیابی قدرت خود به چند سال زمان نیاز داشته باشند. تنها یک موضوع می‌تواند مانع از این اتفاق شود و آن هم پیروزی این حزب در انتخابات پیش رو است.
> از شولتس-اِفِکت تا بِربوک-اِفِکت
آیا سبزها در رقابت با حزب مرکل به سرنوشت مارتین شولتس و حزب سوسیال دموکرات دچار خواهند شد یا این بار حزب سبزها، محافظه‌کاران را از میان بر خواهد داشت و صدراعظمی آلمان را بر عهده خواهد گرفت؟
طبق نظرسنجی‌ها باید در انتخابات جاری آلمان منتظر یک معجزه سیاسی و پیروزی حزب سبزها در انتخابات بود. سبزها از زمان تاسیس (سال ۱۹۸۰) این حزب در آلمان و تاریخ ۴۱ساله خود، در انتخابات هیچ گاه بیشتر از ۱۱ درصد کسب نکرده اند. سبزها از سال ۱۹۸۳ وارد پارلمان آلمان شدند و تاکنون تنها در دو کابینه با ائتلاف سوسیال دموکرات‌ها در دولت حضور داشته اند. این حزب هم اکنون در نظرسنجی‌های مختلف به بیشترین محبوبیت در تاریخ خود رسیده و توانسته ۲۸ درصد از آرا در نظرسنجی‌ها را کسب کند. با این وجود روندهای سیاسی اخیر در آلمان نشان می‌دهد که هنوز برای قضاوت مطمئن درباره پیروزی سبزها در انتخابات به کمی زمان نیاز است. سال ۲۰۱۷ حزب سوسیال دموکرات با انتخاب مارتین شولتس (رئیس سابق پارلمان اتحادیه اروپا) به عنوان کاندیدای صدراعظمی توانست محبوبیت خود را از ۲۰ درصد به ۳۲ درصد افزایش دهد و تقریبا با حزب آنگلا مرکل برابری کند. اما رشد چشمگیر سوسیال دموکرات‌ها تنها چهار ماه (از ژانویه تا آوریل ۲۰۱۷) بیشتر دوام نیاورد و طی چند شکست در انتخابات پارلمان‌های ایالتی دوباره رو به سقوط رفت و تاکنون نیز ادامه دارد. تحلیلگران و سیاستمداران آلمانی این اتفاق را «شولتس-اِفِکت» Schulz-Effekیا تاثیر شولتس نامیدند. بر این اساس برخی منتظرند که حزب سبزها نیز طی ماه‌های آینده مانند سوسیال دموکرات‌ها محبوبیت خود را از دست بدهند و احزاب محافظه کار دوباره به صدر نظرسنجی‌ها بازگردند. با این وجود سبزها می‌توانند امیدوار باشند که این اتفاق برای آن‌ها نیفتد و پیروزی در انتخابات به همراه کرسی صدراعظمی را نصیب خود کنند.
> سهم «آنا لِنا بِربوک» در پیروزی سبزها چقدر است؟
حزب سبزها همزمان چندین ویژگی از احزاب چپ و میانه را در بر دارد. علاوه بر سیاست‌های محیط زیستی که طی سال‌های اخیر در آلمان از اهمیت بیشتری برخوردار شده است، مانیفست چپگرایی این حزب توانسته آرای زیادی از سایر رقبای چپ میانه از جمله سوسیال دموکرات‌ها را به سمت خود جذب کند. سوسیال دموکرات‌ها هم اکنون با تقریبا ۱۵ درصد در نظرسنجی ها، پس از سبزها و احزاب مسیحی به عنوان سومین حزب قدرتمند آلمان شناخته می‌شوند. آن‌ها در انتخابات سال ۲۰۱۷ توانستند تقریبا ۲۰درصد از آرا را نصیب خود کنند. اما ائتلاف مجدد این حزب با آنگلا مرکل باعث شد تا نارضایتی از عملکرد کابینه مرکل بر روند آن‌ها نیز تاثیر قابل توجهی داشته باشد. البته گفتنی است که آنگلا مرکل با اتخاذ سیاست‌های اجتماعی تقریبا گفتمان سوسیال دموکرات‌ها را در دولت خود (حتی به عنوان شریک در ائتلاف) خنثی کرد و همین مسئله باعث شد تا بسیاری از حامیان سوسیال دموکرات‌ها این حزب را رها کنند و به حزب سبزها که در جایگاه اپوزیسیون قرار داشت، روی آورند.
حزب سبزها علاوه بر گفتمان‌های اجتماعی یا سوسیالیستی از ویژگی‌های رفتاری احزاب چپ انتقادی نیز برخوردار است. احزاب چپ و انتقادی معمولا ماهیت خود را در تظاهرات و صحنه‌های خیابانی می‌بینند. طی سال‌های اخیر هیچ کدام از جریان‌های چپ در آلمان به اندازه حزب سبزها از راهپیمایی‌ها و تظاهرات خیابانی سود نبرده است. سبزها با یک شعار و برنامه ساده نسل جوان را در تظاهرات «جمعه‌ها برای آینده» Fridays for Futures به خیابان‌ها کشاندند.
در آن سوی خیابان، حزب سبزها با یک انتخاب هوشمندانه از بین دو گزینه خود که یکی مرد بود، آنا لنا بربوک را به عنوان کاندیدای صدراعظمی در انتخابات برگزید. خانم بربوک یک چهره کاملا جدید در سپهر سیاسی آلمان است که ویژگی‌های او بر سایر کاندیدهای صدراعظمی احزاب رقیب برتری کامل دارد. بربوک با ۴۰ سال سن، تقریبا ۲۰ سال از کاندیدای احزاب محافظه کار و سوسیال دموکرات‌ها جوان‌تر است. او در یک روستا به دنیا آمده و از دوران نوجوانی در جنبش‌های محیط زیستی مانند تخریب نیروگاه‌های اتمی حاضر بوده است. خانم بربوک به خوبی انگلیسی صحبت می‌کند و در دوران جوانی در ورزش فوتبال مشغول بوده است. وی صاحب دو فرزند است و بارها از جزئیات زندگی خصوصی خود در رسانه‌های سخن به میان آورده است. این ویژگی‌ها در فضای سیاسی مردانه و تا حدی کهنسال آلمان از سوی افکار عمومی با استقبال خوبی روبرو شده است. مردم آلمان چند سالی است که با اشتیاق فراوان تجربه موفق رهبران زن جوان در کشورهای دوست و متحد خود از جمله دانمارک، فنلاند و حتی نیوزلند را دنبال می‌کنند. رسانه‌ها نیز بارها به این مسئله اشاره داشته و انتخاب یک زن جوان چهل‌ساله و صاحب دو فرزند به عنوان صدراعظم در آلمان را تاریخی عنوان کردند.
> نگرانی‌هایی که در مورد حزب سبزها وجود دارد
علیرغم تمام این خصوصیات و چهره بسیار لیبرال آنالنا بربوک چند مسئله ممکن است این سیاستمدار زن و حزب سبزها را در آینده با مشکل روبرو کند. اولین مسئله این است که آخرین باری که حزب سبزها در کابینه دولت حضور داشتند، به سال ۲۰۰۵ باز می‌گردد. همچنین این حزب از بین شانزده ایالت آلمان، تنها در ایالت بادن وورتمبرگ کرسی نخست وزیری را در اختیار دارد. بنابراین می‌توان گفت که این حزب تجربه چندانی در ریاست دولت در سطح فدرال و محلی ندارد. علاوه بر این خانم بربوک نیز از تجربه سیاسی در سطوح بالای مدیریتی از جمله وزارت و یا نخست وزیری برخوردار نبوده و همین موضوع باعث نگرانی بسیاری از افراد منتقد شده است. حزب سبزها در صورت پیروزی و ائتلاف با احزاب مسیحی به چند وزیر نیاز دارد. برخی مدعی هستند که سبزها نیروهای خبره و آماده برای این پست‌ها در اختیار ندارند. با تشکیل ائتلاف میان سبزها و محافظه‌کاران که یک حزب قدرتمند اقتصادی هستند، این احتمال وجود دارد که از نظر سیاست‌های اقتصادی برنامه‌های دو حزب با شکاف‌ها و اختلافات فراوانی روبرو شود. سبزها از یک سو باید به منافع اجتماعی رای دهندگان خود که اکنون طیف زیادی از جامعه متوسط را در بر می‌گیرند، توجه داشته باشند و از سوی دیگر باید با منافع اقتصادی احزاب مسیحی و حامیان قدرتمند آن‌ها دست و پنجه نرم کند.
این موارد باعث می‌شود تا سبزها بیم این را داشته باشند که رویای صدراعظمی آن‌ها تا پیش از انتخابات و در جریان مبارزات انتخاباتی از بین برود. در آن سوی میدان این موضوعات برای حزب خانم مرکل نیز فرصتی است تا بخشی از آرای خود را تا قبل از انتخابات به سبد رای خود بازگرداند. یکی از رقبای جدی دیگر حزب سبزها، لیبرال دموکرات‌ها هستند که به شدت سیاست‌های سوسیالیستی سبزها را مورد انتقاد قرار می‌دهند. لیبرال دموکرات‌ها نیز به لطف رویکردهای انتقادی خود نسبت به دولت مرکل کمی با افزایش محبوبیت روبرو شده‌اند و در نظرسنجی‌های اخیر توانسته‌اند آرای خود را تا ۱۱ درصد افزایش دهند.