روزنامه آرمان ملی
1400/02/19
فيلترينگ پديده ضد ارتباطات اجتماعي است
آرمان ملی- محمدهادی علیمردانی: در دهههای اخیر موضوع فیلترینگ ابتدا با توقیف و برخورد سلبی با مطبوعات انجام شد و پس از مطرح شدن وبلاگها و شبکههای اجتماعی، دامنه خود را به صفحات وب گسترش داد. با این وجود هیچ دولتی تاکنون نمیتواند مدعی باشد در دوران او برخورد قهری با رسانههای اجتماعی و ابزارهای ارتباطات جمعی وجود نداشته است. بر همین اساس باید سانسور و فیلتر را به عنوان امری تاریخمند شناخت که ریشه در نهادها، ساختارها و فرهنگ سیاسی کشور دارد. در همین زمینه «آرمان ملی» گفتوگویی با اسماعیل قدیمی استاد ارتباطات و کارشناس حوزه ارتباطات داشت که در ادامه میخوانید.اخیرا موضوع ضعف کارگروه فیلترینگ با خاطره وزیر ارتباطات از صدور رای برای فیلتر سایت پیوندها افشا شد. چطور باید این امر را مورد بررسی قرار داد؟
متاسفانه ما از اساس تشکیل ایران، تاریخ بلندی از سانسور و فیلتر اطلاعات را شاهد بودهایم. در شاهنامه به پیشدادیان اشاره شده است که به ادعای برخی مورخان، در دوره پیشا تاریخ حاکم بوده است. ما از همان دوره تا کنون، در شکلگیری اجتماع ایرانی نوعی نگاه سلبی به اطلاعات و جهان هستی داشتهایم. کمتر به مستند برخورد کردن با پدیدهها مشغول بودهایم. بنابراین، فیلترینگ و سانسور ریشه تاریخی بلندی در ایران دارد. در دوران کیانیان، هخامنشیان، سلوکیان، اشکانیان، سامانیان و آلبویه نیز اگر به تاریخ نگاه کنیم، میبینیم ریشه عمیقی برای سانسور و فیلتر وجود دارد. نگاه ما نگاهی سانسور زده است و این یک نگاه فاجعهآمیز و تاریخی است. ما از بیخ و بنیان به این رویکرد میل نشان دادهایم، در حالی که هیچ پیشرفتی مگر بر اساس آزادی اطلاعات به دست نمیآید. از نگاه من بزرگترین دستاورد جهان مدرن امروز، آزادی اطلاعات است، زیرا آزادی اطلاعات است که به انسان، جامعه و اعتقادات مذهبی و ملی معنا میدهد. تعجب من در این است که ما در طول تاریخ خود را به عنوان ملتی مذهبی، خداپرست و خدادوست معرفی کردهایم، در حالی که میبینیم تاریخ ما از ابتدا با سانسور و فیلتر عجین است. پیامد این مسأله به وجود نیامدن فرهنگ گفتوگو، مصالحه، بحث و رسیدن به تصمیمات منطقی است. تعجب نمیکنم اگر هر روز مسأله فیلتر اتفاق بیفتد، زیرا تاریخ ما با این امر پیوند خورده است. تحقیق عمیقی نیز درباره این موضوع انجام نشده و تا الان که به ذهن خود مراجعه میکنم، تنها یک مقاله از سوی دکتر محسنیان راد در زمینه سانسور و خودسانسوری نوشته شده است. بسیار کم به این مسائل پرداخته شده اما با وجود این حجم عظیم از کتابها و مقالات کسی از خود سوال نمیکند، با وجود این میزان از سانسور موجود در جامعه و دستگاه خود سانسوری درونی افراد جامعه، چطور ادعای آگاهی و علم درباره یک مقوله خواهیم داشت؟ ما هرگز کشوری نبودهایم که در زمینه اقتصاد تصمیمات درستی گرفته یا شناخت صحیحی از وضعیت اقتصاد داشته باشیم. درباره قابلیتها و استعدادهای موجود نیز بیاطلاع بودهایم، این یک واقعیت است و لذا عجیب نیست که سایت پیوندها نیز برای فیلتر مورد تایید قرار گرفته باشد. متاسفانه مسئولان ما در طول تاریخ با خود نیندیشیدهاند که وقتی من چیزی را فیلتر میکنم، چند هزار نفر را از حق آگاه شدن، مطلع شدن و تصمیمگیری محروم میکنم؟ انتخاباتی که پیش رو داریم، خود یک نمونه است. اگر بنا است، بعضی نامزد شده و انتخاب شوند، این اتفاق بر اساس چه آگاهیها و معیارهایی خواهد بود؟ مردم بر اساس کدام منابع اطلاعاتی این افراد را انتخاب خواهند کرد؟ همه این امکانها مخدوش بوده و در نتیجه آن، میبینیم فلان رئیس جمهوری که چند سال پیش با سلام و صلوات در رای دولت قرار گرفته، با نفرین و ناله جایگاه خود را ترک میکند. کسی فکر نمیکند که ریشه این اتفاقات فیلتر و سانسور است؟ کسی فکر نمیکند مطالعه نکردن، جستوجو نکردن و مقایسه نکردن، ریشه این اتفاقات است؟ گویا اینها واژههای دور افتادهای با شناخت، انتخاب، مدیریت و درک ما است.
فیلترینگ و سانسور را امری تاریخمند معرفی کردید. اکنون در ایام نزدیک به انتخابات شاهد هستیم که برخی از نامزدها علیه فیلتر موضعگیری میکنند که در سالهایی مانند 96 نیز شاهد این رویداد بودیم، اما آیا دور باطل تاریخی ما اجازه ورود دولتها به این مسأله را خواهند داد؟
در کشور بخشی حکومتی و بخشی دولتی داریم. هر دو به نوعی در اعمال فیلترینگ به صورت ساختاری مقصر هستند. زمانی که به سخن مسئولان انقلاب فرهنگی را نگاه میکنیم، میبینیم به مسأله فیلترینگ و سانسور توجه نمیشود. در این صورت چگونه میتوانیم مدعی باشیم که به دنبال رفع چنین مشکلی هستیم. در دوران گذشته فیلتر امری طبیعی و ریشهدار بود، زیرا بنا بود به تنهایی کشور را اداره کنند. آن زمان نه حزبی معنا داشت و نه بحثهای دانشگاهی و علمی خاصی انجام میگرفت اما در دوران کنونی باید این معضل رفع میشد. رئیس جمهور جدید نیز برای رفع مشکل فیلتر با مشکلات جدی مواجه خواهد بود. نحوه انتخاب رئیس جمهور جدید نیز با وجود فیلترینگ با مشکلات و پیامدهای مختلف مواجه خواهد شد. به رئیس جمهور فعلی عنوانهایی منفی داده شد و درباره افراد دیگر نیز دلیلی برای تغییر رویه وجود ندارد. ریشههای این پدیده تماما در سانسور و فیلترینگ است. رئیس جمهوری فعلی با کلیدی آمد که بنا بود درها را باز کند و اقداماتی نیز در این مسیر انجام گرفت. با این حال نتیجه این اقدامات به کجا رسید؟ سرانجام همه این تلاشها به یک اساس نامه یا گزارش میرسد که بایگانی شده و همه چیز به دست فراموشی سپرده میشود. اگر نگاه کنیم، یکی از شعارهای نامزدهای انتخاباتی همیشه رفع فیلتر بوده اما مصیبت آنجا است که چه کسی اینها را ثبت میکند تا بعدها مطالبه کند؟ یا کدام نهاد، واحد و تشکیلات به پیگیریها پاسخ میدهد؟ به قوانین ما که نگاه میکنید، قانونهایی با پشتوانه و ضمانت اجرا نداریم که بگوییم با تکیه بر آن دو قدم پیش رفتهایم و فیلترینگ و سانسور کم شد. از مقامات و مسئولان کشور برای در نظر گرفته نشدن یک مسأله تعجب میکنم. هرچه بر شدت فیلترینگ و سانسور در داخل کشور افزایش یابد، بدبینی مردم افزایش پیدا میکند اما نهادها، رسانههای خارجی، تلویزیونهای ماهوارهای، سایتها، وبلاگها و شبکههای اجتماعی بیکار نمینشینند. تعجب میکنم که بعضی مسئولان متوجه نشدهاند، هر سایت، پیامرسان یا مسألهای که برای دیده نشدن فیلتر شود، بیشتر مورد توجه قرار میگیرد. این امر بیشتر خسارت به بار میآورد و به پایگاه اجتماعی آنان لطمه وارد میکند. در این صورت مردم بیشتر بدبین خواهند شد. فیلترینگ و سانسور همانطور که گفته شد، سابقه تاریخی دارد. حتی اگر این مسأله را افزایش نیز بدهند، بیرون از کشور سانسور نمیکنند و دسترسی به اطلاعات داخلی ما دارند. بیرون از کشور مسیرهای بسیاری برای دسترسی به اطلاعات داخلی وجود دارد و آن رسانهها مسائلی که ما قصد فیلتر کردن آن را داریم مطرح میکنند. در واقع افکار عمومی را که دولت و رسانههای داخلی میتوانند کنترل کنند، در واقع با فیلترینگ مدیریت آن به دست رسانههای خارج از کشور میافتد. در بیرون از کشور که این حجم از رسانهها، شبکههای تلویزیونی و ابزارهای ارتباطی وجود دارد، تعجب میکنیم که مدیریت ما چه زمانی میخواهد ساماندهی شود. سانسور و فیلترینگ در دنیای امروز محال است، زیرا این دنیا، دنیای رسانههای بینالمللی و الکترونیک است. تعجب برانگیز است که مدیران اطلاعاتی ما مطالعه نمیکنند تا بدانند، وقتی جامعه امروز، جامعه اطلاعات است و وسایل ارتباطات الکترونک غیرقابل کنترل هستند، وقتی اینترنت به انحای مختلف در دسترس مردم بوده و آنان با روشهای مختلف قادر به مشاهده کشورهای دیگر هستند تا شاهد مسائل باشند، چگونه میتوان فیلتر کرد؟ شما چند کشور را میبینید که با بهترین روش کرونا را کنترل کردهاند و به زودی مردم این کشورها تمام پروتکلهای بهداشتی را کنار گذاشته و روال عادی را پیش خواهند گرفت. آیا مردم کشور ما نمیگویند آنها مشکل کرونا را حل کردند اما ما در تصمیمات خود ماندهایم؟
آیـــا مـــیتوان گفت روزنامهها، خبرگزاریها و پایگاههای خـــبری- تحلیلی نیز با همین معضل تاریخمند مواجه هستند؟ در دورههای گوناگون روسای جمهور مـــختلف نسبتی با آزادی مطبــوعات برقرار کردهاند. کـــدام دوره را مــیتوان در این زمینه بهتر از سایرین دانست؟
بله قطعا! همانطور که عرض شد، سانسور و فیلترینگ در ایران امری تاریخی بوده و ریشههای عمیق تاریخی دارد. به همین سبب نهادهای فیلترینگ قدرتمند هستند. این نهادها در طول تاریخ وجود داشتهاند و هرکس مسئولیتی را در کشور به دست میگیرد، به راحتی میتواند از این ابزارهای موجود استفاده کند. یکی از مصیبهای ما این است که مردم نیز به گونهای فیلتر زده شدهاند. به عبارتی مردم خود سانسور و خود فیلتر بوده و خودشان علاقه به آگاه شدن ندارند. یکی از مصیبتهای ما این است و همین افراد روزنامهنگار و خبرنگار میشوند. از سوی دیگر کدام نهاد را در جامعه میبینید که قانونی وضع کند که سانسور و فیلترینگ تضعیف شود؟ این نیز وجود ندارد. بنابراین بسیاری از روزنامهنگاران و خبرنگاران بیم این را دارند که با مشکلات معیشتی دست به گریبان شوند. از همین رو این نمیتوان گفت کدام یک از روسای جمهور در این زمینه بهتر عمل کرده اند. بعضی از رئیس جمهورها شعار آزادی مطبوعات دادهاند، اما در مجموع نه شیوههایی که از آن استفاده کرده اند را به خوبی پیش بردهاند و نه پاسخ کافی گرفتهاند. این دولتها در نهایت نیز به بنبستهای بسیاری خورده و کنار کشیدهاند. شاید بتوانیم بگوییم، خاتمی میل بیشتری به باز کرده فضای مطبوعات داشت اما او نیز مدیریت نیرومندی نداشت، با موانع بسیاری برخورد کرده و ناکام ماند. در همه موارد پیشرفت ساختاری به وجود نیامد. تا زمانی که حذف فیلتر نهادینه نشده، پشتوانه حقوقی پیدا نکند و نهادهای مدنی حامی سانسور زدایی به وجود نیایند، انتظار بهبودی راستین، قابل اعتماد، پیوسته و نهادی به وجود بیاید.
بـحث کلاب هاوس نــیــز ایـــن روزها بسیار مطرح میشـود. مــیخواهیم بـــدانــیم آیـــا این اپلیکیشن با توجه به پلتفرم وگــذشته از مسأله فیلتر، میتواند پذیرای جامعه ایرانی باشد؟
بحثهای فنی این پیامرسان آنگونه که باید و شاید اهمیت ندارد. اول اینکه سرور کلاب هاوس خارج از کشور است و گردانندگان آن بیرون از ایران هستند. من در جریان مصاحبه خانم فائزه هاشمی در این برنامه قرار گرفتم. موضوع بحث شجاعت و جسارت افراد در بیان مطالب است. فردی مانند خانم هاشمی جسارت لازم را دارد و مسائلی را مطرح میکند که تاکنون کمتر بدان اشاره شده است. این فرد چیزهایی را مطرح میکند که همه ما میدانیم و در محافل، خانهها و شبکههای اجتماعی از آن صحبت میشود. در همین کلاب هاوس گفتوگویی با خانم هاشمی رفسنجانی انجام شده که تعداد کاربران آن را چندین برابر کرده است. اگر کسانی از درون ایران به خود اجازه دهند که در این برنامه مطالبی را ارائه دهند، شما مطمئن باشید کلاب هاوس میتواند سایر شبکههای اجتماعی را تحت تاثیر قرار دهد. احساس میکنم، بسیاری در حال رجوع و استفاده از این شبکه اجتماعی هستند. همه سازمانها و موسسات میتوانند زمینه فنی مانند کلاب هاوس را مهیا کنند و زمینه فنی مهم نیست اما موضوع بحث مهم است. مگر بحثهایی که خانم هاشمی یا وزیر امور خارجه مطرح کردند را مردم نمیدانند؟ مردم بسیاری از این بحثها را میان خود رد و بدل میکنند. با انکار این قضایا میخواهیم مقابل چه چیزی را بگیریم؟ مردم را به دولت و حکومت بیاعتماد کرده و آنان را به سمت شبکههای فارسی زبان خارجی جهت میدهیم. وقتی حرفهایی که مردم میخواهند امروز بشنوند را نمیزنیم و دیگران میزنند، مردم نیز به سمت همان دیگران حرکت میکنند. بنابراین این پلتفرم و رسانه اجتماعی میتواند موفق شود، اگر بتواند به همین صورت به مسائل کمتر مطرح شدهای بپردازد که خطوط قرمز آنان زائد است. مردم تشنه شنیدن این موارد هستند. ما در بحث خبررسانی موضوعی را داریم که میگوید، کاربران به دنبال مواردی میروند که دارای اطلاعات مهم، بسیار و اولویتدار برای مردم هستند. مردم به دنبال اطلاعاتی و کسانی میروند که از آنها سلب شده است. طبیعی است که هر رسانه اجتماعی این اجازه را بدهد، مسائل مورد نیاز مردم مطرح شود، مردمی که تشنه شنیدن هستند، به سمت آن حرکت میکنند. صداوسیما چه جایگاهی در میدان اطلاعات و اخبار دارد؟ مهمترین مقوله ارتباطات اجتماعی در ایران فیلترینگ و سانسور است. این موضوع قبلا اولویت داشته و قطعا امروز اولویت اول وسایل ارتباطات جمعی خواهد بود. چرا باید موضوعی که از همه مهمتر است را امروز کنار بگذاریم تا در آینده و زمانی که به بحران رسید به آن بپردازیم. اتفاقات و رویدادهای سیاسی کشور ما نشان داده است که در آستانه بحران، برای رفع آن دیر شده و هر اقدامی که انجام شود نیز بیفایده خواهد بود.
سایر اخبار این روزنامه
بحران بيآبي در هياهوهاي سياسي گم نشود
نگذاريد نخبگان حذف شوند
ضربهاي ديگر به مطبوعات
فيلترينگ پديده ضد ارتباطات اجتماعي است
واکسیناسیون را دستمایه مسائل جناحی نکنید
ركودِ بازار خودرو قيمت ها را كاهش داد
بخت سیاه زغال سنگیها در کوره تصمیمات جزیرهای
دیدن صبح فردایم آرزوست!
سریال ناتمام انتشار فایل صوتی!
چينيها واكسن بدهند؛ قرارداد پيشكش!
میلیاردپشتمیلیارد، خسارتپشتخسارت!
عواقب روی کار آمدن دولت ضد برجام