روزنامه شرق
1400/02/21
رواداری و تنش زدایی
رواداری و تنش زدایی جاوید قرباناوغلی با وجود دشواری در مذاکرات وین در مراحل پایانی که طرفین وارد جزئیات چگونگی اجرای تعهدات -لغو تحریمها و بازگشت به شرایط اولیه قبل از گامهای پنجگانه ایران- شدهاند، کلیه نشانهها حکایت از موفقیت و بهنتیجهرسیدن آن طی روزها یا حداکثر هفتههای آینده دارد. اگرچه نمیتوان و نباید به شایعات توجه کرد و دچار خوشبینی مفرط شد، با این وجود رصد رفتاری اسرائیل به عنوان مخالف جدی توافق هستهای و سفر ناموفق تیم امنیتی اسرائیل به آمریکا و سرخوردگی این رژیم از تیم بایدن در مذاکره با ایران، میتواند از بسیاری از موارد ناگفته در مذاکرات حکایت کند. در کنار گفتوگوهای ۱+۴ با ایران و حضور ظاهرا غیرمستقیم هیئت نمایندگی آمریکا در آن، دو تحول دیگر بهطور همزمان در حال شکلگیری است. تحولاتی که در ارتباط آن با مذاکرات برجام نمیتوان تردید کرد ولو اینکه در ظاهر آن را یکی از طرفین یا هر دو برای تضمین موفقیت مذاکرات اصلی انکار کنند. اول، مذاکرات ایران و آمریکا درباره آزادی همه یا تعدادی از زندانیان و دیگر مذاکرات همزمان ایران و عربستان برای پایاندادن به حدود پنج سال منازعه بین دو کشور است. مذاکراتی که میتواند نقطه پایانی بر جنگ نیابتی دو کشور در بحرانهای منطقهای و بهخصوص یمن باشد. تحول اول که بهدلیل حساسیت و احتمال تأثیرگذاری حواشی بر متن خبرهای کمتری از آن به بیرون درز میکند، از اولویتهای داخلی بایدن است و بنابراین هرگونه پیشرفت در آن، مذاکرات هستهای را نیز تحت تأثیر قرار داده و به مثابه کاتالیزوری در احیای برجام و تقویت طرفداران گفتوگو با ایران در داخل آمریکا عمل خواهد کرد. تحول دوم اما به دلیل تغییر مناسبات در منطقه و خروج از فضای به شدت امنیتی از اهمیتی به غایت بالا برای ایران برخوردار است. فارغ از اینکه چه دلایلی، عربستان را پس از پنج سال بر سر میز مذاکره آورد، برای دیپلماسی ایران که هدف را بازگشت آرامش و ثبات در منطقه از طریق کاهش تنش با کشورهای همجوار قرار داده و بارها از زبان وزیر خارجه و رئیسجمهور آن را بیان کرده است، دستاوردی بزرگ محسوب میشود. قبلا در همین ستون بر این نکته تأکید کردهام که با پایان دوره ترامپ، عربستان تحت فشارهای بایدن مجبور به کنارگذاشتن برخی سیاستهای افراطی محمد بنسلمان خواهد بود و بنابراین نیازی به تکرار دلایل چرخش فرمان دیپلماسی عربستان نیست. آنچه اهمیت دارد و باید از آن استقبال کرد، نتیجه مترتب بر این رویکرد در روابط با ایران و بهبود شرایط منطقه با کاهش تنش بین دو کشور است. امری که در پرتو خروج آمریکا از منطقه و تمرکز مقابله با چین و روسیه در سند امنیت ملی این کشور، در صورت رفع موانع سیاستهای تعاملی، بخش بزرگی از انرژی ایران را آزاد و معطوف به رشد و توسعه و کاهش آلام و رنج مردم خواهد کرد. ناگفته پیداست که به تبعیت از قاعده اولویت منافع ملی بر هر چیز دیگر، آقای بایدن و تیم او نیز در جهت مصالح و منافع کشور خود حرکت میکنند. اما هیچکس نمیتواند منکر تفاوتهای ترامپ با بایدن و به تبع آن جنگطلبانی مانند پمپئو و بولتون با بلینکن و جیک سالیوان باشد. تغییر نگاه آمریکا درباره ایران و منطقه را نباید با نگرشی بدبینانه تنها به «تغییر روش با حفظ همان راهبرد ترامپ» درباره ایران تقلیل داد. از یاد نبریم که علاوه بر اقدامات جنایتکارانه علیه ایران، افراطیترین تصمیمات درباره مسئله فلسطین به عنوان یکی از اولویتهای سیاست خارجی ایران، مانند انتقال سفارت، رسمیتدادن به اشغال کرانه باختری، نفی سیاست پذیرفتهشده بینالمللی «دو دولت» و حتی انضمام قطعی جولان به سرزمینهای اشغالی در دوره زمامداری ترامپ اتخاذ شد.تغییر نگاه آمریکای تحت زعامت بایدن درباره فلسطین، عربستان و منطقه فرصت مغتنمی برای ایران در تغییر فضای امنیتی و تقابل به فضای سیاسی و همکاری است. ترامپ بهطور روشنی عربستان را به مقابله با ایران فرامیخواند و گزافه نیست چنانچه گفته شود بخش عظیمی از هتاکی و سیاستهای تهاجمی شاهزاده جوان و جویای نام عربستان در سایه امیدواری به تقابل آمریکا با ایران اتخاذ میشد. افلاطون گفته است «در دنیا دو نیرو وجود دارد؛ شمشیر و تدبیر. بیشتر اوقات شمشیر مغلوب تدبیر شده است». تفاوت چین پس از انقلاب ۱۹۴۹ که کشوری فقیر و مقهور همسایه کوچک خود ژاپن بود، با چین امروز که به دومین قدرت اقتصادی دنیا تبدیل شده، در پرتو سیاستهای مدبرانهای بود که چوئن لای، نخستوزیر فهیم مائو، سنگ بنای آن را گذاشت و دنگ شیائو پنگ به عنوان شاگرد وی آن را دنبال کرد. معروف است که چوئن لای در تمام حرکات و سکنات سیاسی و دیپلماتیک دو اصل «صنعتیشدن و رشد اقتصادی» چین را مد نظر قرار داد و هرگز از آن عدول نکرد. او اعتقاد داشت دستیابی به این دو مهم در پرتو روابط صلحآمیز با جهان و استفاده از محیط بینالمللی امکانپذیر است و در همین راستا در پی بهحداقلرساندن تضادهای خارجی حتی با دشمنان اصلی خود (شوروی و آمریکا) بود.
به جرئت میتوان ادعا کرد روشی که چین از آن تبعیت کرد و به وضعیت شگفتانگیز کنونی ارتقا یافت، قاعدهای عام برای توسعه درباره همه کشورهای جهان است. نلسون ماندلا، رهبر پرآوازه آفریقای جنوبی و سیاستمدار ماندگار و مورد احترام جهان نیز، همواره مصالحه را بر منازعه ارجح میدانست. او اعتقاد داشت رهبران با مخالفان خود مصالحه میکنند و مصالحه با دوست معنا و مفهومی در سیاستورزی ندارد. به یقین بخش بزرگی از جریان ترامپیسم و رژیم صهیونیستی درصدد بازگرداندن آمریکا به شرایط قبل از بایدن هستند. از این منظر، ایران فرصت اندکی برای استفاده از شرایط برای بازسازی اقتصادی در داخل و تنشزدایی در منطقه و جهان دارد. به سخن مطلع این مختصر بازگردم، کاهش تنش با منطقه و جهان و در رأس آن آمریکا و تغییر فضای امنیتی به سیاسی و استفاده از فرصت شرایط جدید در مناسبات جهانی بهخصوص تمرکز آمریکا بر روسیه و چین، فرصت مغتنمی برای ایران و راهگشای برونرفت از بسیاری از معضلات است. در تصور این قلم، پایبندی عملی بر شعار امسال رهبری در گرو تلاش برای «پشتیبانی» از مصالحه در داخل و «رفع موانع» جذب سرمایهگذاری و تکنولوژی از خارج است. تحقق اولی در سایه رواداری و تحمل عقاید متنوع و متکثر در داخل کشور و دومی در گرو تنشزدایی عملی در سیاست خارجی است.
سایر اخبار این روزنامه
وزارت کشور طبق قانون موجود عمل کند
اصلاحطلبان نمیخواهند با معاملهگری وارد قدرت شوند
مشاور ترامپ در کنار بلینکن
تصمیم تمدید توافق با آژانس در تهران گرفته میشود
بازیگر مشتاق
برنامه جدید بهارستاننشینان برای برجام
دختران کابل
گوزنها یکهتاز سینمای سیاسی
رواداری و تنش زدایی
سرمایهایبودن تقاضای مسکن!
سالِ تعهد به مراقبت از فرصتها
اصولگرايان و «در»هاي اقتصاد!
«رفاه صدقهای یا رفاه توسعهای؟» )تفاوت ۱ از ۸(