سوگی برای ایران بزرگ فرهنگی

امید جهانشاهی‪-‬ تصویر ردیف نعش دختران هزاره افغانستان زیر ملحفه‌های سفید نفس را در سینه محبوس می‌کند. باز بلقیس رفته بود انار بیاورد و باز دانه‌هایش را آوردند.
باورش هم سخت سنگین است. تعداد گلهای پرپر شده در دشت پرچی کابل به ۸۵ رسید. تلخ و درشت و هول انگیزتر از این هم خبری هست مگر. ۸۵ دختر دانش‌آموز، ۸۵ دختر شیعه هزاره، ۸۵ نوجوان روزه دار، ۸۵ انسان در یک انفجار تروریستی در خون غلطیدند و کشته شدند. نه این یک عملیات تروریستی نیست که نامش را جنایت علیه بشریت باید گذاشت. غرق خون شدن ۸۵ دختر دانش‌آموز نوعی نسل‌کشی است. اجل چشم بی‌شرم داعش را ببندد که در رخسار پلیدش جز خاک ذلت نپاشیده‌اند.
مرثیه دختران معصوم، مرثیه دختران دشت ماتم و اندوه، مرثیه‌ای جانسوز است. این گل‌ها قربانیان مظلومند. این خاک پاک و این منطقه قربانی است. هفته گذشته در افغانستان عزای عمومی بود و در دلهای ایرانیان هم.
باید هوایی تازه، باید فصلی نو بسازیم.‌ای کاش از این سوگ سینه‌سوز پلی بسازیم به فردایی بزرگتر، فرهنگی فراختر، تاریخی پردامنه‌تر را مادر بگیریم و ایران بزرگ فرهنگی را از عمق فرهنگ شریف شرقی‌مان بازبسازیم.


ایران بزرگ فرهنگی فضا و فرهنگی دارند مهر آیین و سمبل‌هایش همه از جنس حیات و همدلی. شکستن کلیشه‌سازی‌های شرم‌آور و دروغین از آیین و مسلمانی ما مستلزم ساختن فضا و فرهنگی است که همه ما مسلمانان خاور نزدیک از ایرانی و افغانی و تاجیک و ازبک و گرجی و آذری، حول ریشه‌های فرهنگی و اصیل تاریخی به هم گره می‌زند.
افغانستان به دلایل سطحی سیاسی در قاجار از مادر جدا شد اما جانهای ما همچنان در زبان و آیین و دین به هم درتنیده است.پس چرا ایران بزرگ فرهنگی نسازیم که جای هیچ نحس داعشی در دامنش نباشد و با آیین همدلی و مهر خصم و کین دور کند. می‌شود اگر دل‌ها نزدیک شوند و دست‌ها در هم گره خورند و در پهنای بلند ایران بزرگ فرهنگی شمع‌ها روشن شوند برای کبوتران معصوم در خون غلتیده. راه دفع داعش البته دلاوری در میدان می‌خواهد اما در بستری فراختر و ریشه‌ای‌تر، فرهنگی هم هست. فرهنگ زندگی، مهر همدلی و اتحاد را برکشیم با ایران بزرگ فرهنگی. با ایران بزرگ فرهنگی قوی می‌شویم. «باید قوی شویم» تا باز دیو و داعش و دد را شکست دهیم.