چه بر سر لاله آمد که زمین خورد؟
پولاد امین، شهروند آنلاین: و بالاخره بعد از حدود ده سال بلاتکلیفی و کشمکش و تولید و توقف و تعطیلی، فیلم «لاله» در آستانه نوروز امسال روی پرده آمد؛ اما نشد آنچه خیلیها انتظارش را میکشیدند و «لاله» اسدالله نیکنژاد در روزهای کرونایی سینمای ایران زمین خورد. شکستی که به معنای دودشدن میلیاردها تومان پولی میتواند باشد که به پای این پروژه ریخته شده است. اما این شکست قطعا دلایلی هم داشته؛ بهخصوص که اغلب کسانی که «لاله» را دیدهاند، بر این باورند که فیلم بهویژه در سکانسهای اکشن از استانداردهای سینمای ایران به مراتب بالاتر است و این امر شکست «لاله» را تبدیل به معمایی با پاسخهایی روشن میکند.
به خاطر لاله«لاله» از همان ابتدا یکی از جنجالیترین پروژههای سینمای ایران بوده است. فیلمی که در سالهای پایانی دولت محمود احمدینژاد درباره یکی از قهرمانان اتومبیلرانی این سرزمین ساخته شد که به هیچ عنوان با فرهنگ رسمی و مورد تأیید نهادهای رسمی کشور سازگار نبوده و در تمام سالهای فعالیتش از این نظر با مسائل و مشکلات و حواشی بیپایانی روبهرو بوده است.
«لاله» داستانی درباره لاله صدیق روایت میکند که در خلبانی، اتومبیلرانی و سوارکاری صاحب نام است. نخستین زنی که در این رشتههای رقابتی با مردان جنگیده و در این جنگ هم حرفی برای گفتن داشته. به گفته بسیاری این مهمترین عامل ایجاد حواشی تمامنشدنی برای این فیلم بوده و تعطیلیهای چندباره و چندساله این فیلم را میتوان در بیمیلی نهادهای رسمی نسبت به اتمام مراحل ساخت این فیلم ردیابی کرد. چنان که حتی از زبان شماری از نمایندگان مجلس ازجمله باقری بنابی، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شنیدهایم که «تولید این فیلم به هیچ عنوان در اولویتهای فرهنگی نظام نیست».
به خاطر اسداللهحساسیتهای ایجادشده بر سر فیلم «لاله» بیارتباط با کارگردان فیلم نیز نیست: اسدالله نیکنژاد، کارگردانی حرفهای با کارنامهای بینالمللی که طبیعی است برگهایی از آن با قواعد و معیارهای حاکم بر سرزمین ما همخوان نباشد. این ناهمخوانی وقتی در کنار کارنامه نیکنژاد در ایران قرار میگیرد، تا حدودی فشارهای وارده بر پروژه «لاله» را توجیه میکند. به هر حال تنها کار اسدالله نیکنژاد در ایران سریال «پاییز صحرا» بوده که در دهه ٦٠ بیشتر به خاطر گریم و پوشش بازیگرانش سروصدا و مخالفتهای زیادی موجب شد. سریالی که اگر چه درنهایت روی آنتن رفت و تمام شد، اما نام اسدالله نیکنژاد را در ذهن خیلیها ماندگار کرد که درنهایت در زمان تولید «لاله» به کارشان آمد.
نیکنژاد اما در گفتوگو با خبرگزاری مهر تمام این مسائل را حاصل حسادت جامعه و مدیران سینمایی و بیاطلاعی و ناآگاهی جامعه رسانهای ایران عنوان میکند: «کسانی اینها را مینوشتند که یکمشت بیسواد بودند. آنها هنوز داشتند در آغوش مادرشان شیر میخوردند که من در این مملکت فیلم میساختم. وقتی که من اولین فیلم جنگی را ساختم، سینمای ایران به سمت سینمای دفاع مقدس جهش پیدا کرد. این عین تاریخ است و سندش هم وجود دارد و نمیتوانید نادیده بگیرید. یا در حوزه سریالسازی زمانی که من اولین سریال را ساختم، سریالسازی در سالهای بعد از انقلاب معنا پیدا کرد. هر کدام از این کارهای من جهشی را ایجاد کردند و امیدوارم امروز لاله هم این جهش و جریان جدید را در سینمای ایران ایجاد کند».
به خاطر رانت
اما عامل دیگری که باعث عدم استقبال از «لاله» شد، بازتاب رسانهای انواع و اقسام حمایتهای دولتی بود که در زمان ریاستجمهوری محمود احمدینژاد از این فیلم به عمل آمد و باعث شد فیلم «لاله» برای سینمادوستان مترادف با دورانی باشد که هر چه بود، برای فرهنگ و هنر روزگار خوشی نبود.
به هر حال «لاله» که ده سال پیش، در آغاز، با حمایت تمامقد سازمان سینمایی شمقدری و سرمایهگذاری دو و نیم میلیارد تومانی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی آغاز شد، درنهایت و بعد از گذشت حدود یک دهه با هزینهای در حدود هفت، هشت میلیارد تومان (به ادعای نهادهای فرهنگی دولتی) به پایان راه رسید که به این معنا بود که «لاله» تنها برای بازگشت سرمایه اولیه باید حداقل بیست و پنج میلیارد تومان بفروشد. رویایی غیر قابل دسترسی، آن هم در روزگار کرونازدهای که پرفروشترین و خوشساختترین فیلم دو سال اخیرش «شنای پروانه» به ادعای سازندگانش حدود چهار میلیارد تومان فروخته است!
اسدالله نیکنژاد اما میگوید که صحبتهای مطرحشده درباره سرمایه دولتی عجیبوغریب فیلمش درست نیست و او با یک پروژه آماده پیشنهاد ساخت «لاله» را به مدیران وقت مطرح کرده است. این کارگردان به خبرگزاری مهر گفته: «این پروژه در سال ۲۰۱۰ پرورش و یا دولوپمنتشده وارد این مملکت شد. هلویی بود که مدیران وقت آن را قاپیدند. این طور نبود که کسی به من سفارش و بودجهای بدهد و بگوید ما سناریویی و پولی داریم و منتظر شما هستیم که بیایید بسازید. اصلا چنین نبود، فقط حسودان و بیسوادان و مقصران تلاش میکردند واقعیت را در باندهای خودشان وارونه جلوه دهند.»
نیکنژاد همچنین اختصاص بودجه کلان دولتی به «لاله» را رد میکند: «مزخرف است. یک تعداد سیاسیون بیهدف و مدیران سینمایی بدون سواد و یکسری اصحاب رسانه علیه فیلم بودند که چون باند داشتند، سروصدای زیادی درست کردند و همه هم فکر کردند در شهر خبری است! قضیه همان حکم مورچه و قطره باران بود که فریاد میزد دنیا را آب گرفته است!»