روزنامه آفتاب یزد
1400/02/27
بختگان دیگر میزبان خوبی نیست !
آفتاب یزد _ یگانه شوق الشعرا: ماجرای مرگ فلامینگوها در دریاچه بختگان ماجرایی است که این روزها توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. بختگانی که دارد میسوزد و نتوانسته است میزبان مناسبی برای فلامینگوهای مهاجر باشد و بسیاری از آن در این منطقه تلف شده اند. باتوجه به اینکه این دریاچه سال هاست که میزبان پرندگان مهاجر است ما در این گزارش سعی کردیم به دلایل خشک شدن این دریاچه با دید وسیعی بپردازیم.>دریاچه بختگان
دریاچه بَختِگان، از دریاچههای ایران در بختگان استان فارس بود که هماکنون کاملاً خشک شدهاست. این دریاچه زیستگاه زمستانه پرندگانی است که از روسیه و دشتهای سیبری به ایران مهاجرت میکردند. منشا آب این دریاچه رود کر و رودخانه کوچک «سیوند» است. این رودخانه در داخل درهای به نام «سیوند» جریان دارد. سیلاب رود «سیوند» در انتهای مسیر خود در محلی به نام پل خان به رود کُر پیوسته و از آن جا به دریاچه بختگان میریزد. ساختن سد درودزن سبب کاهش ورودی آب رودخانه کُر به دریاچه بختگان شدهبود. در نتیجه، ورودی آب به این دریاچه به سیلابهای منطقه (آباده طشک، خیر، نیریز، خرامه و ارسنجان) محدود شدهبود.سپس با احداث سد سیوند بر روی رود سیوند در تنگه بلاغی، سیلابهای رودخانه «سیوند» هم به رود کُر نرسید و در نتیجه به این دریاچه نیز آبی وارد نشد. به نظر کارشناسان، وجود سه سد درودزن، سیوند و ملاصدرا در بالادست تالاب بختگان بر روی رودخانههای کُر و سیوند که منبع اصلی تامین آب این دریاچه است، موجب خشک شدن این حوضه آبی شده است.به دنبال این رویداد، پیوستگی میان دریاچه طشک و دریاچه بختگان از میان رفت. از میان رفتن این پیوستگی، سبب شده که روند خشک شدن دریاچه طشک شتاب زیادی بگیرد. هماکنون نیز شوری دریاچه طشک به ۱,۲۰۰ واحد رسیده که حدود ۴ برابر سالهای گذشتهاست.پیش از وقوع این رویداد، پیشبینی شده بود که فاجعهای زیستمحیطی در انتظار زمینهای پیرامون دریاچه بختگان است. طبق این پیشبینی، چاههای پیرامون این دریاچه، نخست شور خواهند شد (برخی از این چاهها هماکنون شور شدهاند) و سپس تلخ خواهند شد (یعنی زه دریاچه را خواهند کشید). بدین ترتیب آب باقیمانده در چاههای موجود، نه تنها کوچکترین سودی برای کشاورزی نخواهند داشت بلکه در آینده باعث ناباروری زمینهای کشاورزی خواهند شد. ضمن آنکه، برای بازگشت به شرایط اولیه، به حداقل چند ده سال زمان نیاز است.از سوی دیگر، با خشک شدن این دریاچه، دیگر بخار آب از دریاچه برنخواهد خواست و در نتیجه محصولات کشاورزی نیریز و استهبان (به ویژه انجیر و بادام) به شدت کاهش خواهد یافت.روی دیگر این فاجعه، زمینهای شورهزاری است که به جای دریاچه به چشم میخورد و با وزش هر نسیمی، نمکهای آن همچون پردهای بر روی زمینهای کشاورزی کشیده میشود و حتی اگر آبی از چشمهسارها برای زمینها باقیمانده باشد دیگر زمینهای شورهزار استعداد چندانی برای شکوفایی ندارند. گذشته از این، نمکهای بادآورده برای تندرستی انسانهای ساکن اطراف و جانوران اهلی و وحشی هم زیانآور است و بیماریهای پوستی، ریوی و چشمی افزایش مییابد.با خشک شدن دریاچه بختگان، پرندگان مهاجر و کوچکننده هم دیگر به سوی بختگان نیامده، در نتیجه اکوسیستم بهم خورده و کویر، بهعنوان مهمان ناخوانده، به معنای حقیقی آن واقعیت تلخ منطقه شد؛ که البته برخی از آنان دریاچه پشت سد سیوند را برای زندگی برگزیدهاند. بسیاری از متخصصان بر این باورند که چون آب رود سیوند به بیرون از ایران یا به سمت شنزارهای بیحاصل کویر لوت نمیرفت، لذا احتیاجی به احداث سد سیوند نبود. در واقع احداث سد سیوند سبب شد آبی که در دریاچه بختگان گرد میآمد و در کشاورزی و دیمکاری و دامپروری به کار میرفت به پشت سد سیوند منتقل شد و به کشاورزان و مردم ناحیهای دیگر داده شد؛ یعنی تقریباً کاری عبث و بیهوده.دیدهبان محیط زیست ایران گزارش داد که حدود ۲۰۰۰ جوجه فلامینگو در میان نمکزارهای دریاچه بختگان تلف شدند.ما این گزارش را به مشکلات آب در مرودشت و بحران اخیر فلامینگوها و همچنین خشگیدگی دریاچه بختگان اختصاص داده ایم.
>میزبان بدون آب
دکتر مرتضی جمالی، پژوهشگر در زمینه تغییرات اقلیمی و زیست محیطی گذشته ایران (دیرین اقلیم شناسی) در مرکز ملی پژوهشهای علمی فرانسه و پژوهشگر وابسته مرکز ملی اقیانوس شناسی و علوم جوی (در ایران) در این باره به آفتاب یزد گفت: « در فصل بهار پرندگان مهاجر از جمله فلامینگوها از روی دریاچههای ایران گذر میکنند بسیاری از این دریاچهها امسال خشک هستند و مهمترین آنها دریاچه بختگان است. این دریاچه هرسال میزبان فلامینگوها بوده است اما امسال آبی برای میزبانی ندارند و بسیاری از فلامینگوها در حال از بین رفتن هستند. این روزها مردم با روشهای مکانیکی سعی میکنند با ایجاد کانالها فلامینگوها را تا حدودی حفظ کنند. اما دلایل زیادی برای خشک شدن این دریاچه وجود دارد. تقریبا تمام دلایل به فعالیتهای انسانی مربوط است. مهمترین دلیل این است که تقریبا حق آبه دریاچه قطع شده است. همچنین آب ورودی دریاچه از چند منبع تامین میشود یکی از این منابع، بارندگی مستقیم روی سطح دریاچه است که این بارندگیها هر سال اتفاق میافتد که به طور کلی در این 50 سال اخیر در زمینه بارندگی تغییر چشمگیری به وجود نیامده است. منبع ورودی دیگر آب رودخانهها است به خصوص رودخانه کر که متاسفانه سدهای متعددی بر روی این رودخانه ساخته شده است که بسیاری از آب ورودی را کم کرده است.دلیل بعدی بسیار مهم آبهای زیرزمینی است. مطالعاتی که در بیست سال گذشته انجام شده است ثابت کردهاند یکی از منابع مهم آبهای ورودی آبهای زیرزمینی در دشتهای مجاور هستند که دشت مرودشت در قسمت غربی دریاچه بختگان وجود دارد. در سی سال گذشته آنقدر استخراج آبهای زیرزمینی زیاد شده است که سطح آب زیرزمینی بسیار کاهش پیدا کرده است. این افت سطح آب زیرزمینی باعث شده است یکی از مهمترین منابع تامین آب دائم دریاچهها از بین برود. »
>تجارت آبهای زیرزمینی
وی در ادامه گفت: « اغلب رودخانهها در ایران فصلی هستند که معمولا در فصل بهار بیشترین میزان آب را دارند که متاسفانه امسال دریاچهها در فصل بهار هم میزان آب بالایی نداشتند. اما نکته این است که منبع آب سطحی یک منبع دائم و پایا نیست ولی سفرههای آب زیرزمینی به صورت پایا و تدریجی دریاچه را تغذیه میکنند. پس وقتی سطح آب زیرزمینی بالا باشد حتی در فصل خشک یک مقدار آب وارد دریاچه میشود و دریاچه به صورت کامل خشک نمیشود. اما به دلیل افت آب زیرزمینی این روال گاهی اوقات برعکس میشود یعنی سفره آب زیرزمینی دشت مرودشت که باید دریاچه را تغذیه میکرد اکنون به دلیل افت این سفرهها آب دریاچه وارد آنها میشود تا آنها را تغذیه کند. به طور کلی باید بگویم که یکی از دلایل اصلی خشک شدن این دریاچه از بین رفتن آب زیرزمینی با استفاده از حفر چاههای عمیق و پمپاژ آب است و حتی این کار تبدیل به نوعی تجارت شده است. »
>نوع کشاورزی نادرست در این منطقه
این پژوهشگر در ادامه گفت: «یکی از دلایل اصلی این معضلات نوع کشاورزی اشتباه این منطقه است یعنی از چند سال پیش نوع کشاورزی را تغییر دادند و کلی برنج کاری در مرودشت در حال انجام گرفتن است و کشت برنج به دلیل نیاز زیاد به آب یکی از دلایلی بوده است که باعث شده است که پمپاژ آب بالا برود. البته این به روش غلط تغذیه مردم هم مربوط است که فکر میکنند برنج باید همیشه بر سر سفرهها باشد. ما به صورت سنتی همیشه برنج در خوزستان و شمال کشت میشده است اما این روها تعداد شالیزارها در سطح زاگرس در حال افزایش است. اما بر اساس بستر آب شناسی منطقه میزان آب این منظقه برای برنج کاری مناسب نیست و این روش اشتباه کشاورزی در زاگرس باید اصلاح
شود. »
>گنجینههای فرهنگی
در ادامه وی گفت: « مردم باید بدانند که دو پایتخت تمدنهای قدیمی ما در منطقه مرودشت قرار داشته است؛ به دلیل مناطق آبی این منطقه پایتخت زمستانی ایلامیها حدود 5000 سال پیش در آن منطقه بوده است.تا حدود سی سال پیش در این منطقه دهها چشمه و تالاب وجود داشت که بسیاری از این تالابها میزبان پرندگان مهاجر بودند و تنوع زیستی بسیار غنیای در این منطقه به چشم میخورد که در اثر استخراج بیرویه آب زیرزمینی، دستکاری در مسیر چشمهها و استفاده بیش از حد آب چشمه ها،خشک شدند و بالتبع آن تالابی که از چشمهها تغدیه میکرد هم خشک شده است و رسوبات تمام تالابهای خشک شده هنوز در این منطقه کاملا قابل رویت است. بعضی از این تالابها بررسی شدند و متوجه شدیم وقتی این تالابها خشک شدند در داخل رسوبات آن مقدار بسیار زیادی مواد انسانی مثل سفال و ابزار سنگی پیدا کردیم که نشاندهنده آن است که در این منطقه هزاران سال بین انسان و تالابها رابطه نزدیکی وجود داشته است اما هیچوقت این رابطه به نحوی نبوده است که تالابها خشک شوند.این تالابها یکی از عوامل اصلی اتفاق افتادن یکجانشینی در زاگرس بودهاند بنابراین در به وجود آمدن تمدنسازی در فلات ایران بسیار نقش مهمی داشتند پس اینها گنجینه فرهنگی هستند که باید حفظ شود ولی متاسفانه 90 درصد این تالابها و چشمههای اطرافشان از بین رفته اند.دستکاری در چشمهها و تالابهای منطقه باعث خشک شدن بسیاری از آنها شده است که این یک فاجعه بزرگ است که تاثیراتش هم بر روی خود انسانها است و هم اثرش بر روی میزبانی پرندگان مهاجر به خوبی قابل رویت است. »
>هنوز امکان احیای برخی تالابها وجود دارد
وی در آخر گفت: « برای مثال تالاب بسیار بزرگی در دشت فاروق وجود دارد این تالاب بسیار زیباست اما در حال نابودی است. در داخل آن هنوز برخی از گیاهان کمیاب دیده میشوند ولی این تالاب هم مانند بسیاری از تالابهای دیگر در حال خشک شدن است. این تالاب و بسیاری از تالابهای دیگری که در حال خشک شدن هستند،هیچ وقت ثبت ملی نشدند وهمه در حال نابودی هستند. امکان احیای برخی از این تالابها همچنان وجود دارد و نیازمند آن است که محیط زیست و سازمانها با استفاده از برنامه ریزیهای بلند مدت و کمک همه دستگاههای دولتی برای احیا برنامه ریزی کنند. همچنین باید مردم این منطقه آموزش داده شوند تا دستکاریهای بدون مطالعه باعث ایجاد فاجعه در این منطقه نشود.»
سایر اخبار این روزنامه
مالیات گرفتن از دارندگان خودروهای لوکس روشی «رابینهود»ی است!؟
بختگان دیگر میزبان خوبی نیست !
المپیک برگزار نشود ژاپن متحمل ضرر میشود
وداع با مدیرِ مادرزاد
حمایت سازمان حمایت از گرانی!
یک انتخابات سه ضلعی با چند نامزد پوششی
همتی کاندیدای پوششی است؟
برنامه کاندیداها برای رفع فیلتر تلگرام چیست؟
جوانگرایی یا شایسته سالاری؟
لغو تحریمها ضد تولید ملی نیست
راهبردهای کنترل فساد اداری
روابط عمومی و اعتمادسازی در شهر ارتباطی
انتخابات عرصه ارائه برنامههاست
حمایت سازمان حمایت از گرانی!
فانوسها پِت پت میکنند!