روزنامه شرق
1400/02/27
از همت بلند به دولت توان رسید
از همت بلند به دولت توان رسید عباس ملکی- استاد دانشگاه شریف پدرم برای مناسبتهای مذهبی از سخنوران و مبلغان دعوت میکرد. اصرار داشت آنها را که جوانتر هستند، جذب کند. برای آنها برنامه میگذاشت. مثلا مراسم ولادت حضرت علی علیهالسلام با سخنرانی واعظی جوان. بعد در مسجد همت پای وعظ گویندهاي که تا به حال کمتر کسی او را در خطه شمیران میشناخت، مینشست. از ابتدای جلسه به دهان واعظ چشم میدوخت. شاید پلک هم نمیزد. گویی که بار اول است که این سخنان را میشنود. گوینده درباره جاذبه و دافعه حضرت علی سخن میگفت و پدرم با چنان دقتی گوش میداد که انگار تاکنون چنین مطالبی به این ارزندگی به گوش او نخورده است. برخی اوقات نیز از زیر عبای خویش تکه کاغذی به همراه مدادی بیرون میآورد و مطلبی را یادداشت میکرد. تا انتهای سخنرانی بر همگان ثابت میشد که آیتالله ملکی چنین موضوعاتی را اصلا نمیدانسته است. بعد از پایان مراسم پدرم عموما واعظ را به خانه دعوت میکرد به شام. پس از صرف شام در هنگام نوشیدن چای، آن تکه کاغذ و مداد دوباره پیدایشان میشد. پدرم با روحیه عجیبی یک به یک اشکالات سخنران را برایش میگفت. آن هم به صورت استفهامی. مثلا میگفت تا آنجا که من به یاد دارم، حدیث امام صادق درباره اینکه «با رفتارتان زینت ما باشید و نه باعث ملامت و سرزنش ما» در اینجا مقصود حضرت از ما شیعیان است؟ اینطور نیست؟ واعظ جوان متوجه میشد که در نقل این حدیث بر منبر اشتباهی صورت داده است یا در قرائت آیات قرآنی، کسرهای نابجا یا حذف تنوینی. خیلی دقیق. مدتها بود که این روش پدرم را از یاد برده بودم، تا سال قبل با چند نفر از دانشجویان دوره دکترای سیاستگذاری انرژی به دیدن اکبر ترکان رفتم. کرونا شیوع بیشتری یافته بود. قبل از هر چیز یک دسته حدود 20تایی کاغذ سفید برداشت و یک خودکار و آمد نشست. من و بچهها صحبت کردیم. ما بیشتر به دنبال آن بودیم که در چارچوب آیندهپژوهی بدانیم که برای کشور در بخش انرژی چه اهدافی را در نظر بگیریم و از چه مسیری به آن هدفها رسیده و برای رسیدن به آنها چه سیاستهایی مسیر را تسهیل میکند. هر حرفی را که ما زدیم، یادداشت کرد. صفحه پشت صفحه پر میشد. پس از آن نفس بلندی کشید و در پاسخ هریک از حرفهای ما توضیحاتی داد. هم به لحاظ فنی و مهندسی و هم به لحاظ اقتصادی و هم به لحاظ حکمرانی. زمانی که ما فکر کردیم که حرفهایش تمام شده، گفت حالا من از شما سؤال دارم. رابطه کرونا و جهانیشدن را برای من توضیح دهید. حرفهایی ما زدیم و او نوشت. سپس گفت که به نظر من انقلاب صنعتی و کرونا دو حادثه مهم در تاریخ بشری است. انقلاب صنعتی حرکت را جایگزین سکون کرد و عواملی مانند نیروهای اصطکاکی نتوانستند آن را متوقف كنند. جهانیشدن به معنای انتقال کالا، داده و خدمات در حال انجام است و کرونا نیروی مقابل آن است.برخی از کشورها و شرکتها مانند چین به این مسئله پی بردهاند که باید برای انتقال داده و کالا به کریدورهای جدید -چه در فضای حملونقل و چه در فضای مجازی- دست پیدا کرد. ما در ایران به چنین شخصیتی -با سابقه تحصیلی، رفتار و تجربه خاص- نیاز داریم. آدمهایی در تراز ترکان. او در دانشگاه صنعتی شریف در رشته مهندسی مکانیک تحصیل کرده بود. به امور فنی و راهحلهای مهندسی هم آشنا بود و هم عقیده داشت. پس از انقلاب اسلامی انگار برای حل مسئله ساخته شده بود. مدتها استاندار ایلام و سپس هرمزگان بود. در میانه جنگ او برای حل مسائل مردم این دو استان روشهای جدید در مسئله راه، آبرسانی و بهداشت ارائه داد. او در سازمان صنایع دفاع نیز کارنامه درخشانی از خود به جای گذاشت و سپس در لباس وزیری در وزارتخانههای مختلف و در بخشهای نفت و گاز، جهاد سازندگی، سازمان گسترش، مناطق آزاد، مرکز تحقیقات استراتژیک و دهها منصب دیگر خدمت کرد. ترکان ذهنی منظم داشت، توان حل مسئله را داشت و عموما دنبال حل مسئله میگشت. به همین جهت هم به کاغذ و قلم علاقه داشت. زمانی که در جلسه درباره یک مشکل صحبت میشد، در ذهن خود بلافاصله آسیبشناسی میکرد و با روش خاصی عوامل بهوجودآوردنده مشکل را دستهبندی میکرد و در جای خاصی از ورقه مینوشت. از میان صحبتهای افراد جرقههایی در ذهنش به وجود میآمد. آنها را جای دیگری مینوشت. مدتها صبر میکرد؛ یعنی با اینکه رئیس جلسه بود، باز هم کمتر قبل از دیگران صحبت میکرد. زمانی که بقیه مطالب خودشان را میگفتند، آنگاه او نظر میداد. عموما نظراتش معطوف به راهحل بود. به جای گلایهکردن در جستوجوی گذر از بحران بود. در پایان جلسه مشخص بود که افراد چه باید بکنند و چه بخشی از راهحل یکپارچه برعهده چه فرد یا نهادی است. علاوه بر امور اجرائی داخلی، او از نظر سیاست خارجی نیز همان تیزبینی را داشت. در دورهای با وزارت امور خارجه برای انتقال فناوریهای مورد نیاز و در دورهای دیگر به بهانه عضویت در هیئتمدیره بانک ایران و مصر همکاری میکرد. مثل دیگر نهادها و مراکز، در اینجا هم مشحون از پیشنهادهای ساده اجرائی معطوف به آینده بود. برای دانشگاه شریف از جان و دل مایه گذاشت. ساختمان دانشکده مدیریت و اقتصاد و ساختمان موسوم به خودرو از یادگارهای اوست. از ابتدای آشنایی با او -از 40 سال قبل تا امروز- همیشه از او آموختهام. چند روز قبل فرزند عزیزش آقا مسعود تلفن کرد و گفت که پدر میخواهد عید را تبریک بگوید. من متوجه شدم که مهندس ترکان منتظر بوده تا من عید را تبریک بگویم. همان روش بزرگان برای متنبهکردن دیگران. مدتی با هم صحبت کردیم. بیشتر راجع به آینده و اینکه چگونه میتوانیم با هم در بخش انرژی فکر و بحث داشته باشیم. مثل همیشه برای صحبت با دانشجویان انرژی از او دعوت کردم و گفت که حتما به دانشکده انرژی میآید. من نمیتوانم از او یاد کنم و از این نوشته او -در زمانی که از او خواستیم تا از زندگی خودش برای ثبت در تاریخ دانشگاه صنعتی شریف بنویسد- درگذرم: «نگاه من به کار برای من نگاه اعتقادی و متکی به جمهوری اسلامی بوده است. با فرض انجام کار برای تقویت جمهوری اسلامی زندگی کردم و همه ظرفیت خودم را در این راه صرف کردم. توصیهای که پشیمانی نداشته باشد، معاملهکردن با خداست. عمر بر همه ما میگذرد و وقتی به مراحل پایانی رسیدیم، به پشتسرمان که نگاه میکنیم، یک کارنامه میماند. خوب است از گذران عمر سخت پشیمان نباشیم و دست خالی نمانیم». اکبر ترکان برای من مظهر همت عالی و بلند است و به قول صائب تبریزی:
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
نامزدها در انتظار ۷ رأی
رؤیاهای تاجزاده یا دوراهی لاریجانی– جهانگیری؟
اکبر ترکان از هاشمی تا روحانی
پیام تسلیت در پی درگذشت والده حجتالاسلام آلهاشم
میزان مشارکت را شفاف اعلام میکنیم
آزمون دوباره اسرائیل در مقابل سازمان همکاری اسلامی
سهضلعی به جای دوقطبی؟
يادنامهاي براي محمدرضا باطني .با آثاري از: ژاله آموزگار، ضياء موحد
فرصت را از دست ندهید
بازتاب انتخابات معنادار
از همت بلند به دولت توان رسید
چقدر آمادهایم؟
دنیاهای موازی )تفاوت ۵ از ۸(