روزنامه ایران
1400/02/28
پشیمان نیستیم
گروه حوادث - مرجان همایونی / زوج سالخورده که به اتهام قتل فرزندشان بابک خرمدین، کارگردان و مستند ساز کشور بازداشت شدهاند ضمن تشریح جزئیات این جنایت هولناک مدعی شدند از قتل پسرشان پشیمان نیستند.بهگزارش «ایران»، ماجرای این قتل فجیع از صبح یکشنبه 26 اردیبهشت با کشف تکههای بدن یک مرد در سطل زباله خیابان آغاز شد. کارگران شهرداری هنگام تخلیه سطلهای زباله در فاز سه اکباتان داخل یک کیسه سیاه رنگ، دو کف دست، دو پاشنه پا، دو بازو و سرشانه یک انسان پیدا کردند. کشف تکههای بدن باعث شد که موضوع به پلیس و از طریق مأموران کلانتری 135 آزادی به بازپرس محمد جواد شفیعی اعلام شود.
با اعلام این خبر بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی پایتخت و تیم تحقیق راهی محل شدند. بررسیها نشان میداد که تکههای بدن متعلق به مردی حدوداً 40 تا 50 ساله است. در تحقیقات میدانی نگهبان شهرک به تیم جنایی گفت: ازآنجایی که تمامی ساختمانها مجهز به سیستم شوتینگ زباله است. ما خودمان زبالهها را از محل تجمیع به بیرون انتقال میدهیم و زبالهها را قبل از انتقال به سطلهای زباله بررسی میکنیم. این کیسه زبالهها متعلق به ساختمانهای این فاز شهرک نیستند چون ما زبالهها را جست و جو کردهایم.
ردپای مرد سالخورده
تیم جنایی پس از بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف سطل زباله، چهره پیرمردی را در حال انتقال ساکی که جسد داخل آن بود بهدست آوردند. از سویی تکههای جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و بازپرس جنایی دستور انگشت نگاری داد.
از طریق انگشت نگاری؛ هویت جسد مشخص شد، بررسیها نشان میداد که جسد متعلق بهکارگردان 47 ساله مستند ساز بهنام بابک خرمدین است. با بهدست آمدن هویت مقتول، به آدرس محل زندگی او که در فاز یک شهرک اکباتان بود رفتند. بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف محل زندگی بابک، هویت عاملان این جنایت را نیز برملا کرد.
دوربینها نشان میداد که پدر و مادر بابک، کیسه هایی را داخل خودروی تاکسی قرار داده و از شهرک خارج شدهاند. در تحقیق از همسایهها نیز آنها مدعی شدند که صدای درگیری و دعوای ساکنان پلاک 46 طبقه ششم فاز یک را همیشه میشنیدند.
دستگیری زوج کهنسال
وقتی فرضیه جنایت خانوادگی پررنگ شد پدر و مادر مقتول بهعنوان متهمان این جنایت بازداشت شدند. زوج کهنسال در تحقیقات اولیه به قتل پسرشان اعتراف کردند. بدین ترتیب راز قتل کارگردان و مستند ساز جوان، با تلاش بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت در کمتر از 6 ساعت
برملا شد.
با اعتراف آنها، پدر بابک به اتهام مباشرت در قتل و مادر بابک به اتهام معاونت در این جنایت بازداشت شدند. تحقیقات در رابطه با این پرونده به دستور بازپرس جنایی ادامه دارد.
گفتوگو با پدر مقتول
چرا پسرت را کشتی؟
از کارهایش خسته شده بودم. من و مادرش را خیلی اذیت میکرد. افکارش با ما مطابقت نداشت. حرفهایی میزد که اصلاً با اصول من یکی نبود. با یک خانمی در خارج از کشور کار میکرد و آن خانم قرار بود به حساب پسرم سه میلیارد تومان واریز کند تا با این پولها برای شرکتشان تجهیزات بخرد. اما بابک میگفت میخواهد با این پولها خانه بخرد و من میگفتم این کار درست نیست اما او هیچ توجهی به اعتراضهای من نمیکرد.
اما ظاهرا پسرتان وابستگی زیادی به خانواده اش داشته است؟
او از 5 یا 6 سال قبل ناگهان تغییر رویه و رفتار داد و عقاید متفاوتش رو شد.
از کی تصمیم به قتلش گرفتید؟
من پیر و بیمار هستم از یک ماه قبل، حدود 15 کیلو وزن کم کردم. دکتر گفت بهخاطر استرس است و اگر این استرس را از خودت دور نکنی نهایت تا یک سال دیگر زنده هستی. نمیتوانستم استرسهایی که بابک به من میداد را تحمل کنم، من با پول مسافرکشی و با هزار بدبختی بابک را فرستادم درس خواند و مدرک فوق لیسانسش را گرفت. بابک اصلاً اهل درس نبود و من برای رسیدن او به موفقیتش خیلی تلاش کردم.
خوب چرا او را از خانه بیرون نکردید؟
من خیلی تلاش کردم که او برود اما بیفایده بود. میگفت من دوست دارم با شما زندگی کنم. جمعه گذشته بود که برای آخرین بار با او صحبت کردم و گفتم دست از کارهایش بردارد اگر به این کارها ادامه دهد من میمیرم. حتی گفتم حاضرم خانه را بفروشم و سهم هر کسی را بدهم یا اینکه خانه را بهنام مادرت بزنم و از شماها جدا شوم و تنهایی زندگی کنم. اما قبول نکرد.
روز قبل از حادثه به خانه آمدم و ماجرا را به همسرم گفتم، باهم تصمیم گرفتیم که او را به قتل برسانیم. آن روز غذا آبگوشت مرغ داشتیم و همسرم سهم پسرم را داخل کاسه ریخت و داخل همان کاسه هم مقدار زیادی قرص خوابهایی که خودش استفاده میکرد ریخت. اما آن روز بابک آبگوشت را نخورد و گفت بیرون غذا خوردهام و بعداً میخورم. فردا ظهرش، بعد از کلاس آنلاین، من مشغول نوشتن کتاب داخل اتاق بودم که بابک برای خوردن غذا به آشپزخانه آمد. مقدار کمی از آن غذا خورد و روی صندلی نشست. با خوردن غذا نیمه هوش شد اما بعد از چند دقیقه بیدار شد و با من درگیر شد. او روی زمین افتاد و من با بند کفش، پاهایش را بستم و با یک بست پلاستیکی گردنش را بستم و یک ضربه چاقو به قفسه سینهاش زدم. همسرم که شاهد ماجرا بود پس از اینکه پسرم روی زمین افتاد و دیگر نفس نمیکشید به کمکم آمد و او را به داخل حمام انتقال دادیم.
چه ساعتی این اتفاق افتاد؟
حدود ساعت 5 بود که پسرم را کشتم و تا ساعت 12 مثله کردن او داخل حمام طول کشید. بعد جسد را داخل 8 کیسه زباله قرار داده و کیسهها را داخل سه ساک گذاشتم. با کمک همسرم و از طریق آسانسور ساکها را به داخل خودرو منتقل کردیم، دو ساک را در صندوق عقب و یک ساک را هم روی صندلی عقب گذاشتیم.
اجساد را کجا انداختید؟
سطل زباله در آریاشهر، سعادت آباد و آخرین قسمت را هم در سطل زباله شهرک اکباتان انداخته و به خانه برگشتیم.
فکر میکردید بازداشت شوید؟
اصلاً به فکر بازداشت شدن نبودیم؛ میخواستیم خودمان را معرفی کنیم که پلیس زودتر از اینکه ما مراجعه کنیم ما را بازداشت کردند.
از قتل پسرت پشیمانی؟
نه خدا را شکر میکنم که از دست او راحت شدیم. خیلی من و مادرش را اذیت میکرد. چرا باید پشیمان باشم.
گفتوگو با مادر بابک
قتل فرزند کار سختی است چطور این کار را کردید؟
خیلی ما را اذیت میکرد. بابک مدام آزارمان میداد و من رویم نمیشود بگویم. دختران و زنانی را که میگفت هنرجویش هستند به خانه میآورد و ازمن میخواست از آنها پذیرایی کنم. من خیلی چیزها را به پدرش نمیگفتم اما بالاخره او متوجه شد. نه تنها من و پدرش بلکه دو خواهر و برادرش نیز از او ناراضی بودند. بهخاطر بچههای دیگرم این کار را کردیم.
نگاه کارشناس
وقتی اولیای دم قاتل باشند
فخرالدین جعفرزاده رئیس اسبق دادسرای جنایی تهران و وکیل پایه یک دادگستری درباره قتل هولناک بابک خرمدین گفت: در تمام سالهای قضاوتم در دستگاه قضایی تاکنون با چنین پرونده قتلی رو به رو نشده بودم که پدر و مادری برای قتل فرزندشان نقشهای چنین فجیع طراحی و اجرا کنند. انگیزه هرچه باشد هیچ توجیهی برای رفتار خشونتآمیز و وحشیانه در قتل فرزند نخواهد داشت و از پدر و مادری که خودشان این پسر را به دنیا آورده و تربیت کردهاند این جنایت قابل قبول نیست.
از سوی دیگر هر چند این پرونده نیاز به تحقیق و بررسی فراوانی دارد تا زوایای پنهان آن روشن شود اما با توجه به اظهارات اولیه پدر مقتول درباره انگیزه قتل پسرش باید گفت کمی بعید و دور از ذهن به نظر میآید که پدر و مادری در این رده سنی بتوانند پسرشان را که او هم در سنین میانسالی بوده به طرز فجیعی به قتل برسانند بخصوص که انگیزه و دلیل محکم و قابل قبولی نیز برای این جنایت بیان نکردهاند. بنابراین تجربه و تخصص بنده در این پرونده ارتکاب چنین جنایتی از سوی پدر و مادر مقتول را نمیپذیرد و احتمال میرود فرد دیگری نیز در این جنایت نقش داشته باشد اما بنا به دلایلی پدر و مادر نمی خواهند پای او را به میان بکشند.
این وکیل دادگستری در ادامه درباره مجازاتی که در انتظار این زوج سالخورده است افزود: با توجه به ماده 612 قانون مجازات اسلامی پدر اگر قاتل فرزندش باشد قصاص نخواهد شد و فقط مجازات حبس بین 3 تا 10 سال در انتظارش است اما در مورد مادر ماجرا فرق دارد یعنی مادر اگر فرزندش را بکشد قصاص میشود مگر اینکه اولیای دم از قصاص صرف نظر کنند. در این پرونده اولیای دم درجه اول مقتول همان پدر و مادرش هستند که البته در این پرونده ظاهراً پدر قاتل است و مادر فقط در خوراندن قرص خواب آور به مقتول نقش داشته است و به همین خاطر مجازات معاونت در قتل در انتظارش است که بر اساس بند اول ماده 127 قانون مجازات اسلامی مجازات حبس بیش از 15 سال خواهد بود. اما در این پرونده چون اولیای دم درجه یک، خودشان متهمان اصلی پرونده هستند خواهر و برادر مقتول بهعنوان اولیای دم درجه دو محسوب میشوند و میتوانند برای پدر و مادرشان درخواست مجازات کنند که البته مجازات قصاص، شامل پدرشان نمیشود و فقط بین 3 تا 10 سال حبس خواهد داشت اما اگر ثابت شود مادر نیز در قتل پسرش نقش داشته و قاتل است میتوانند برای او درخواست
قصاص کنند.
سایر اخبار این روزنامه
اعلام بیطرفی انتخاباتی دولت
جامعه در انتظار پالسهای امیدوار کننده است
نه بنزین و نه هیچ فرآورده نفتی دیگری گران نمیشود
دیدار ظریف با پاپ در واتیکان
ماسکها را بر ندارید!
بحران شدید انسانی در یکقدمی ساکنان نوار غزه
اطلاعات شهرداری در سامانه شفافیت بهروزرسانی میشود
رابینهود نماها نشر را تخریب میکنند
بار اضافی کرونا بر دوش خانه به دوشان
پشیمان نیستیم
بازی با حریف ناشناخته
کاربران « واتساپ» در برزخ انتخاب
آرامش اجتماعی با واکسیناسیون
سه شنبههای شعر «ایران»
سلام ایران