خداحافظی از ورزش راه فرار از بی‌توجهی‌ها!

فعالیت در ورزش قهرمانی کار هر کسی نیست؛ حضور مستمر، فعال و موفق در این عرصه به فاکتور‌های زیادی بستگی دارد و حمایت‌های مسئولان امر از ورزشکار یکی از اصلی‌ترین فاکتورهاست. اگر این موضوع به درستی انجام نشود ورزشکار ناامیدانه دست از تلاش می‌کشد و ترجیح می‌دهد عمرش را در حوزه‌ای دیگر سپری کند.
خداحافظی شناگر المپیکی از ورزش حرفه‌ای خبر ناامید‌کننده دیگری برای ورزش‌مان بود. آریا نسیمی‌شاد همان شناگری است که در المپیک ریو به آب زد. جوان‌ترین عضو کاروان ایران در المپیک ریو با اینکه هنوز در عنفوان جوانی است برای همیشه از دنیای قهرمانی کناره‌گیری کرد. واقعاً چرا ملی‌پوش ۲۰ ساله‌ای که فرصت‌های زیادی در آینده انتظارش را می‌کشیدند، اینگونه قید همه چیز را می‌زند تا بیش از این زمان را از دست ندهد. رکوردار شنای قورباغه اگرچه تمرکز روی درس و تحصیل را یکی از دلایل تصمیمش عنوان کرده، ولی نسیمی‌شاد در بخشی از صحبت‌هایش به یک نکته تلخ نیز اشاره کرده است: «وقتی یک شناگر مشکلات را می‌بیند، نمی‌تواند زندگی‌اش را بر پایه چیزی بچیند که هیچ کس برای آن ارزش قائل نیست. ترجیح دادم زندگی‌ام را بر پایه چیزی بگذارم که برایش ارزش قائل باشند. در حقیقت نمی‌خواهم استعدادم را جایی هزینه کنم که کسی برایش ارزشی قائل نباشد.»
بها ندادن به ورزشکاران غیرفوتبالی چالشی دائمی و خطرناک برای ورزش ایران است. ورزشکاران نادیده گرفته شدن از سوی مدیران و مقامات ارشد ورزش را با تمام وجود حس کرده و به این باور رسیده‌اند که اگر خوشرنگ‌ترین و باارزش‌ترین مدال‌ها و افتخارات را هم کسب کنند، باز پاداش‌ها و قرارداد‌های آنچنانی نصیب فوتبال می‌شود. در این بین اگر پولی باقی بماند آن را میان سایر رشته‌ها تقسیم می‌کنند. نسیمی‌شاد تنها یکی از کسانی است که به خاطر دلسردی و سرخوردگی قید همه چیز را زده و به سمت مشاغل دیگر رفته است، این ناامیدی در رشته‌هایی، چون کشتی، رزمی و معلولان بیشتر به چشم می‌خورد. حتی در مقایسه با آن‌هایی که مجبور به دستفروشی و روی آوردن به شغل‌های کاذب شده‌اند باید بگوییم شناگر المپیکی وضعیت بهتری دارد. در صورتی که نباید به سادگی استعداد این نوجوانان و جوانان وطن نادیده گرفته شود. علاوه بر بحث پول و بودجه، سوءمدیریت سد محکمی است بر سر راه پیشرفت و ارتقا ورزشکاران. آقایانی که خود را مدیر حرفه‌ای می‌دانند و میز ریاست را رها نمی‌کنند برای گرفتن عکس‌های یادگاری همیشه حاضرند، ولی برای شنیدن درددل ملی‌پوشان وقت ندارند. فراموش کردن وعده‌های انتخاباتی، قول‌های رنگارنگ قبل از تورنمنت‌ها و بی‌محلی به مدال‌آوران همگی تیر‌هایی هستند که قلب ورزشکاران و قهرمانان را به درد می‌آورند.
کاسه صبر مدال‌آوران و المپیکی‌ها وقتی سرریز می‌شود باید منتظر اتفاقات ناخوشایند نیز باشیم، از قهر و خداحافظی گرفته تا مهاجرت. عمر ورزش قهرمانی کوتاه است و برای پرورش یک قهرمان ملی زمان زیادی نداریم. در ورزش ما معمولاً اصول حرفه‌ای رعایت نمی‌شود و استعداد‌ها و تک‌چهره‌ها براساس توانایی و تلاش‌های خود به عرصه شکوفایی می‌رسند، اما متأسفانه توانایی حفظ همین استعداد‌ها را هم نداریم و مدیران به جای پر و بال دادن به آن‌ها و برنامه‌ریزی‌های بلندمدت فقط نوک دماغ‌شان را می‌بینند و به فکر پر کردن رزومه کاری خود هستند. در حالی که اگر درصدی از بودجه و توجه فوتبال به رشته‌های دیگر اختصاص یابد شاهد اوج‌گیری ورزش کشور در عرصه بین‌المللی خواهیم بود و این افتخاری است برای همه ما. مدیریت و حمایت از نخبه‌های ورزش هنری است که در کمال تأسف مدیران ارشد ورزش هیچ آشنایی با آن ندارند و به جای جلب حداکثری استعداد‌ها موجب یأس و ناامیدی‌شان می‌شوند.