روزنامه آفتاب یزد
1400/02/29
بهانه تراشی به جای عذرخواهی
آفتاب یزد – یوسف خاکیان: انگار قرار نیست سوتیهای رسانه ملی تمام شود و تو گویی هر روز که میگذرد وسعت و دامنه این سوتیها بیشتر و بیشتر میشود، آنقدر که شاید ما تا چند وقت دیگر مجبور باشیم جمع کنیم از این مملکت برویم تا جا برای این گافها بازتر شود تا هم تلویزیون گستره برنامهسازی بدون تحقیق و پژوهشش را بیشتر کند و هم آنان که ماندهاند بتوانند با این برنامهها راحتتر گذران عمر کنند و در کشورمان خوش باشند. از برداشتن بخشی از لوگوی تیمهای مشهور فوتبال و گزارشهای پر از ایراد و اشکال گزارشگران مسابقات ورزشی تا ماجراهای عجیب و غریبی که گاه و بیگاه در برنامههای زنده تلویزیونی صورت میگیرد. برای نمونه همین مورد آخری که دیگر فاجعه بود، شما دربارهاش اطلاع ندارید؟ مشکلی نیست، ما مطلعتان میکنیم.
چند روز پیش یعنی 24 اردیبهشت ماه سالروز تولد پرویز مشکاتیان یگانه سنتور نوار کشورمان بود، همو که با محمدرضا شجریان و بسیاری از هنرمندان دیگر عرصه موسیقی همکاری کرده و آثار ماندگاری را به حوزه موسیقی سنتی پیشکش کرده است. این هنرمند نازنین در تاریخ 20 شهریور 1388 بر اثر نارسایی قلبی از دنیا رفت و چهره در نقاب خاک کشید. از شما میخواهیم یکبار دیگر به تاریخ درگذشت این هنرمند توجه کنید. با یک حساب سرانگشتی میتوان دریافت الان که در اردیبهشت سال 1400 هستیم چیزی حدود یازده سال و نیم از درگذشت این اسطوره موسیقی سنتی میگذرد.
> و اما ادامه ماجرا
دو شب پیش کلیپی در یکی از کانالهای تلگرامی منتشر شد که نشاندهنده برنامهای بود که از یکی از شبکههای صداوسیما پخش میشد. برنامهای تحت عنوان «ترنم باران» که از قرار معلوم یک برنامه تخصصی در حوزه موسیقی بوده است. مجری در حالیکه لباسی شیک به تن داشت با لبی خندان و اعتماد بنفسی بسیار بالا مقابل دوربین نشسته و مشغول گفتگو با مخاطبان رسانه ملی بود. دوست دارید در جریان بخشی از سخنان این مجری که در کلیپ مورد اشاره هم بود قرار بگیرید؟ بسیار خب. این شما و این هم سخنان این مجری محترم که در حال اجرای یک برنامه تخصصی در حوزه موسیقی بود.
«یادش بخیر، این ترانههای قدیمی دهه 60 و 70 رو هم نباید فراموش بکنیم، دیروز سالروز تولد استاد پرویز مشکاتیان نوازنده پر افتخار و سرشناس سنتور ایران بود و تبریک میگم به استاد پرویز مشکاتیان نازنینم و امیدوارم که حالش خوب باشه و همچنان مضراب در دستان او و بر روی اپیزودهای سنتور همچنان در حال رقص و نواختن باشه و ما بشنویم و لذت ببریم از نواختن ساز استاد پرویز مشکاتیان نازنین و پرافتخار ایران».
خنده تان گرفت؟ حق دارید.
گریه تان گرفت؟ باز هم حق دارید. دقت کنید این اتفاق در بقالی سر کوچه نیفتاده است، بلکه در رسانه ملی رخ داده و میلیونها نفر شاهد و ناظر بودند، خیلیها متوجه گافی که توسط مجری، آن هم در یک برنامه تخصصی مرتبط با موسیقی داده شد، شدند و خیلیها هم اصلا متوجه نشدند، در این میان عدهای هم بودند و هستند که اصلا نمیدانند پرویز مشکاتیان کیست و چه کاره بوده و علت شهرتش برای چیست؟ گفتیم به تاریخ درگذشت استاد مشکاتیان دقت کنید، یازده سال و نیم از تاریخ درگذشت این بزرگمرد عرصه موسیقی میگذرد و تازه در روز 25 اردیبهشت مجری یک برنامه تلویزیونی میلاد پرویز مشکاتیان را به خود او تبریک میگوید و برایش آرزوی سلامتی میکند و اینکه هنرش پابرجا باشد تا ما بتوانیم از صدای سازش لذت ببریم.
وقتی در تلویزیون که از آن به عنوان پرمخاطبترین رسانه کشور یاد میشود چنین اتفاقی میافتد مردم پیش خودشان چه فکر میکنند؟ آیا اصلا راجع به این موضوع فکر میکنند؟ آیا مشکلات اقتصادی این مجال را برای مردم باقی گذاشته است که به فرهنگ و هنر فکر کنند که اگر روزی مثل 25 اردیبهشت مجری یک برنامه تلویزیونی مقابل دوربین آمد و به هنرمندی که 11 سال و نیم پیش از دنیا رفته تولدش را تبریک گفت و برایش آرزوی سلامتی کرد، گوشی تلفن را بردارند و با صدا و سیما تماس بگیرند و بگویند: «آقای تلویزیون حداقل اگر میخواهی برنامه مرتبط با موسیقی بسازی، اطلاعاتت را به روز کن تا چنین گاف عجیب و غریبی ندهی» پیداست که اگر عدهای هم باشند که متوجه این سوتی رسانه ملی شده باشند به خاطر گرفتاریهای سرسامآوری که در زندگی شان دارند با خودشان میگویند: «بذار هرچی دلشون میخواد بگن، من اونقدر سمن دارم که یاسمن توش گمه، اگر فرصت پیدا کنم فکر کنم به بدبختیهای خودم فکر میکنم نه به اینکه پرویز مشکاتیان چه روزی از دنیا رفته و امروز چه کسی تولدش رو بهش تبریک میگه» شاید هم این مردم حق داشته باشند، بالاخره گرانی هست، بیکاری هست، کرونا هست و هزار مصیبت دیگر که زندگی مردم را مختل کرده و عرصه را برایشان تنگ نموده، حق دارند که چنین رفتاری در پیش بگیرند. به آن عده هم که اصلا نمیدانند پرویز مشکاتیان کیست هم خرده نمیگیریم، شاید عدهای هم باشند که حتی ندانند ساز سنتور چه شکلی ست، چه رسد به اینکه نوازندهاش را بشناسند، به آنها هم خرده نمیگیریم. اما میخواهیم به یک شخصیت خرده بگیریم، آن هم سازمان صداوسیماست، بالاخره اگر صداوسیما را به عنوان یک شخصیت حقیقی قلمداد نکنیم میتوانیم به عنوان یک شخصیت حقوقی او را مورد خطاب قرار دهیم. آقای صداوسیما، آقای رسانه ملی، آقای تلویزیون یا هر عنوان دیگری که خودش دوست دارد. امروز میخواهیم با او صحبت کنیم، پیرامون همین موضوع تولد و تبریک تولد و مرگ استاد پرویز مشکاتیان، پیرامون موضوع موسیقی، پیرامون موضوع برنامه سازی، پیرامون موضوع تحقیق و پژوهش، پیرامون سرگرم بودن به مسائلی که تو را از وظیفه اصلی ات بازمیدارد.
آقای رسانه ملی! وقتی در طول سال مدام ساز موسیقی را در هر ترانه و آهنگی مخفی میکنی، سانسور میکنی و نشانش نمیدهی دست آخر خودت هم باورت میشود که همه صداها از حنجره خوانندهای که مقابل دوربین ایستاده و لیپ سینک میکند در میآید.
وقتی ساز را مخفی میکنی و نشانش نمیدهی مردم رفته رفته موسیقی سنتی و حتی پاپ را فراموش میکنند و یادشان میرود که سنتور چه شکلی ست و حتی گاه فراموششان میشود که سنتور اصلا چیست و به چه کاری میآید.
وقتی مدام به فکر تبلیغات بازرگانی هستی و در گوشی بگویمت «وقتی مدام به فکر کسب درآمد هستی و سازمان صدا و سیما را از یک نهاد فرهنگی و فرهنگساز به یک نهاد اقتصادی و پولساز تبدیل میکنی» نتیجهاش این میشود که مجری برنامه تخصصی مرتبط با موسیقی ات اصلا در جریان درگذشت پرویز مشکاتیان نباشد و یازده سال و نیم بعد از درگذشت او برایش آرزوی سلامتی بکند.
بر فرض که مردم مشکل دارند، بر فرض که درباره موسیقی اطلاعات کمی دارند (که تازه آنهم مقصرش شما هستید چرا که درباره موسیقی خوراک خوب فرهنگی و هنری به خوردش نداده اید) بر فرض که سرشان شلوغ است، بر فرض که اصلا برنامههای شما را نگاه نمیکنند، بر فرض که... حداقل خودتان که باید با خودتان روراست باشید، حتی یکبار شده بنشینید سوتیهایی را که در طول این سالها از شبکههای مختلف روی آنتن فرستادهاید شماره کنید؟ این درست، ما هم قبول داریم که در برنامه زنده برخی از اتفاقات اجتناب ناپذیر است و هر اقدامی هم انجام دهی بالاخره یک جای کار میلنگد، اما یادمان باشد وقتی داریم درباره اتفاقات اجتناب ناپذیر حرف میزنیم از رخدادهایی سخن میگوییم که هر چقدر هم دقتمان زیاد باشد باز هم نمیتوانیم از وقوعشان جلوگیری کنیم. از این اتفاقات در مقابل دوربین برنامههای مختلف شما هم رخ داده و هیچکس هم صدایش در نیامده، چرا؟ چون همانطور که بیان کردیم آنها اجتناب ناپذیر بودند. اما آنطور که باد میوزد و شاخه میجنبد انگار شما تمام اتفاقات کره زمین را در زمره اتفاقات اجتناب ناپذیر قلمداد میکنید، این یعنی هرچه مجریان و گزارشگرانتان در مقابل دوربین گاف و سوتی میدهند را هم جزو اتفاقات اجتناب ناپذیر قلمداد میکنید، در حالیکه اگر چنین فرضیهای را درست قلمداد کنیم، این پرسش مطرح میشود که پس نقش تحقیق و پژوهش کجای ماجرا قرار دارد؟ مگر بنا نیست درباره مسئله موسیقی برنامه بسازیم؟ خب بالاخره مجری یا مهمان برنامه باید از قبل بدانند درباره چه چیزی میخواهند سخن بگویند، باید بدانند چه میخواهند بگویند، بالاخره اطلاعاتی را باید از پیش در ذهن خود داشته باشند، مطالعهای کرده باشند، درباره موضوع برنامه در اینترنت جستجویی کنند، خوش انصافها آخر قرار است برنامه را میلیونها نفر به تماشا بنشینند، حداقل به خاطر کلاس کار خودتان هم که شده آیا نباید آنچه را که میخواهید روی آنتن زنده تلویزیون بیان کنید قبل از شروع برنامه یکبار با خودتان مرور کنید؟ اصلا مخاطب هیچ، خودمان که با خودمان باید روراست باشیم. سختیاش یک سرچ ساده در دانشنامه ویکی پدیاست. نام و نام خانوادگی استاد پرویز مشکاتیان را تایپ میکنی، اطلاعاتش میآید، آنجا نوشته که مشکاتیان در 30 شهریور سال 1388 در سن 54 سالگی بر اثر نارسایی قلبی از دنیا رفته است. آیا انجام این کار خیلی طاقت فرساست؟ آنهم وقتی که میخواهیم برنامه برای مردم بسازیم. همان مردمی که معتقدیم سرمایههای ما هستند، همانها که برایشان تلاش میکنیم، چطور زمانی میخواهیم تبلیغات بازرگانی روی آنتن بفرستیم نهایت دقت و موشکافی را به خرج میدهیم که چه بسازیم، چگونه بسازیم و چه مدت زمانی برایش اختصاص دهیم، اما وقتی میخواهیم درباره استاد بیبدیل سنتور سخن بگوییم همینطور باری به هر جهت و بدون هیچ مطالعه و تحقیقی دوربین را روشن میکنیم و به مجری میگوییم «هرچه میخواهد دل تنگت بگو»
از مسئولان رسانه ملی درخواست میکنیم که سادهترین راهها را برای حل این مشکلات انتخاب نکنند، راههایی مثل بیتفاوتی به نقدهایی که به عملکرد صداوسیما میشود و یا تذکر به مجری و یا اقداماتی از این دست، همه ما میدانیم که این راهکارها آزمایش خود را پس دادهاند و دوباره آن اتفاقات رخ داده اند. راهکار اصولی همان مسیری ست که پیشتر بیان کردیم، یعنی احترام به مخاطب و شعور او و برنامهسازی با شیوه تحقیق و پژوهش.
> سوتی جدید به جای عذرخواهی
عصر روز گذشته که در حال جمع و جور کردن و نهایی کردن خبرهای صفحه بودم کلیپ دیگری در همان کانال تلگرامی منتشر شد که در نوع خود جالب توجه بود. کلیپی از همان برنامه تخصصی موسیقی که از تلویزیون پخش شده بود. اینبار هم صحبت های همان مجری را عینا منتقل می کنیم:
«دقیق تر و شفاف تر بگم، دیروز تولد استاد پرویز مشکاتیان بود که خب
54 سال عمر کرد، خب من توضیحات ریزتر نمی دم چون شما خودتون استادید و بهتر از من می دونید که سال 88 استاد به رحمت خدا رفتن، برای فرزندان او، آیین مشکاتیان عزیزم که خب خوب سنتور می زنه و راه پدر رو ادامه می ده من سلامتی آرزو کردم، برای استاد پرویز مشکاتیان چطوری سلامتی آرزو کنم وقتی که از پیش ما پر کشیده رفته، البته روح او بالنده و قطع یقین سازنده حال ماست، روح استاد پرویز مشکاتیان، من برای خانواده و فرزندان او سلامتی آرزو کردم و باز هم آرزو می کنم برای آوا مشکاتیان و آیین مشکاتیان عزیز»
دقت کردید چه شد؟ هر دوی این کلیپ ها در فضای مجازی وجود دارد، صحبت های این مجری محترم نیز هم در این گزارش عینا پیاده شده، منتهی مراتب مشکل اینجاست که خیلی ما مردم (مسئول و غیر مسئول) عادت نداریم وقتی اشتباهی مرتکب شدیم عذرخواهی کنیم و به این دلیل که این عادت را نداریم عذر بدتر از گناه می آوریم و به قول معروف می آییم ابرویش را درست کنیم می زنیم چشمش را هم کور می کنیم. باید به این مجری محترم نکته ای را یادآور شد، اینکه اولا صحبت های شما در فیلم های ضبط شده موجود است، شما در فیلم اول اسم استاد پرویز مشکاتیان را به زبان آورده اید و برایشان آرزوی سلامتی کرده اید، در حالیکه در فیلم دوم می گویید برای پسر ایشان که سنتور نواز هستند آرزوی سلامتی کردم، نه خود استاد پرویز مشکاتیان. ثانیا همین روز گذشته مشخص شد که پسر استاد مشکاتیان، ساز تنبک می نوازند نه ساز سنتور.
در پایان این گزارش یادآور می شویم کاش ما بتوانیم در مقابل اشتباهاتی که انجام می دهیم فرهنگ عذرخواهی را در وجود خودمان نهادینه کنیم و گاهی از آن استفاده نماییم.
سایر اخبار این روزنامه
جهش بزرگ صنعتی و معدنی در کشور
انتخابات ۱۴۰۰ پدیده دارد؟
بهانه تراشی به جای عذرخواهی
آیا شرکتهای بیمه میتوانند بورس را نجات دهند؟
ریسک خطرناک و بالای مالباختگی در بازار بیقاعده رمزارزها در کشور
ماجرای برخورد وحشیانه با یک زن در بانک
موج تازه گرانی
بیانیه در مجلس، تصمیمگیری در شورا
زنگنه دیگر پست نمیخواهد
مقابل تضییع حقوق شهروندان ایستادیم
آیا ارم برای زندگی عضو جدید آماده است؟
درباره کاندیداتوری جهانگیری
«خشونت» امنیت جامعه را از بین میبرد
درباره خیانتهای زناشویی
برای نه «به خشونت»
ذبحِ عاطفه در پستوی خانه!
به امید رئیس جمهوری خاص