چهره‌هایی که در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ شرکت نکردند

«همه آمدند» نزدیک‌ترین تیتر به ذهن است اما در عالم واقع اینچنین نیست زیرا اگرچه خیلی‌ها آمدند اما در آن سوی آمدن ها، خیلی‌ها نیز نیامدند؛
خیلی‌هایی که وزن بیشتری نسبت به ثبت نام‌کنندگان داشتند!
آفتاب یزد - رضا بردستانی: فرصت ۵ روزه‌
ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰، ساعت ۱۸ روز شنبه ۲۵ اردیبهشت به پایان رسید تا آمار ثبت نامی‌ها روی عدد ۵۹۲ جاخوش کند حتی اگر شورای نگهبان از بین این خیلی مشتاق (!) تنها، ۴۰ پرونده را برای بررسی‌های بیشتر برداشته باشد.


از دقایق نخست اتمام مهلت نامنویسی در انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم، بحث‌ها بر چهره‌های حاضر در انتخابات متمرکز می‌شود؛ چه کسی پوششی است؟ حضور کدام شخصیت نمایشی است، آن به نفع این کنار می‌رود؟ این برای آن ممانعت ایجاد خواهد کرد و...
> دقیقه‌ ۹۰ به ضربات پنالتی کشید و هیچ خبری نشد!
در این میان بخشی از گفته‌های یک ماه پیش از آغاز ثبت نام‌های حسین مرعشی که «کارگزاران» برای دقیقه‌ی ۹۰ «سوپرایز» دارد در کنار توئیت صبح شنبه‌ی آخرین روز ثبت نامِ «حسام الدین آشنا» رئیس «برکنار شده» ی «مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری» نگاه‌ها را میدان فاطمی دوخت که یا «خاتمی» از ماشین پیاده می‌شود، یا «سیدحسن خمینی» و یا حتی «ناطق نوری»! اما هیچ خبری در راه نبود و وزارت کشور راس ساعت ۱۸ کرکره‌ها را پایین کشید و دفتر و دستک را بست و پرونده‌ها را داد زیر بغل «عباسعلی کدخدایی» تا باقی ماجرا در «شورای نگهبان دنبال شود.
> جهرمی نخستین چهره‌ای که نیامدنش با سکوت همراه بود!
شاید باورِ آن سخت باشد اما از همان روزی که برای گرفتنِ رای اعتماد راهی بهارستان شد، زمزمه‌های معناداری به گوش می‌رسید که حضور جهرمی در کابینه‌ی روحانی آن هم به پشتگرمی «محمود واعظی» برای ریاست جمهوری۱۴۰۰ است و شاید نیمی از آزار و اذیت‌هایی که از مجلس دهم و یازدهم، بهره و قسمت محمدجوادآذری جهرمی شد این بود که وی هم جوان است، هم کاربلد، هم مورد وثوق خیلی‌ها و هم دوران وزارت از او سیاستمداری کارکشته خواهد ساخت و اما در واپسین روزهای باقیمانده به مجال ثبت نام، ۳۹ سال و چند ماهه بودن آذری بزرگترین مانعی شد که او حتی برای احوال پرسی با وزارت کشوری ها، حوالی میدان فاطمی، آفتابی نیز نشود. به گمان و زعم برخی، آذری جهرمی با نیامدن و شیوه‌ی سکوت در پیش گرفتن البته کارت خود برای ۱۴۰۴ و نیز ۱۴۰۸ را نسوزاند و این یعنی در این دو تاریخ اگر مانعی دیگر سر راه او سبز نشود، جوان‌ترین وزیر کابینه‌ی روحانی می‌تواند یکی از پررنگ‌ترین‌ها برای ریاست جمهوری ۱۴ یا ۱۵ باشد!
> قالیباف؛ معمایی که رازگشایی از آن آسان است
یکی از چهره‌هایی که بارها برای پاستور نشینی‌خیز برداشته اما اقبال عمومی بزرگترین مانع بر سر راه وی بود و نیز آن یک باری که فکر می‌کرد شانس داشته اما اجازه‌ی حضور نیافت (!) محمدباقر قالیباف، شهردار اسبق تهران و رئیس فعلی قوه‌ی مقننه است کسی که از خرداد ۱۳۹۹ تا روز ثبت نام، آب هم اگر خورد گفتند برای روز ۲۸خرداد ۱۴۰۰ است و اما این بدان معنا نیست که قالیباف برای ریاست جمهوری تلاش نکرده باشد بلکه در جدال «هزینه و صرفه» به خوبی و تیزهوشی دریافت: «رئیس جمهور که نمی‌شود هیچ، صندلی هیئت رئیسه نیز به او نخواهد رسید!»
برای نیامدن قالیباف می‌توان ده‌ها و شاید بیشتر تحلیل نوشت و دلیل آورد اما خلاصه‌ترین بحث آن که، شاخ و شانه کشیدن‌های پیدا و پنهان میرسلیم، جنگ و گریز پایداری‌ها و بررسی‌های میدانی، این سیاست مرد بد شانس را مجاب کرد به جای درافتادن با موجی عظیم از سوالات برای دوران تصدی شهرداری تهران و رو در رو شدن با برخی نامزدها که از نهان و عیان او خبرها دارند، تلاش کند صندلی ریاست قوه‌ی مقننه را برای سال دوم نیز حفظ کند. مهم‌ترین نکته‌ها در نیامدن قالیباف این که؛ اولاً نیامدن قالیباف نه به چشم آمد نه مهم بود، ثانیاً این نیامدن باعث نشد تا اطرافیان دست به توئیت او شروع کنند به جملات قصاری که با این عبارت شروع می‌شد: «حالا دیدید.... ثالثاً نیامدن قالیباف به صحنه عملاً خشاب پر و پیمان منتقدان قالیباف را بلااستفاده گذاشت چون مسائلی را برای رسانه‌ای کردن آماده کرده بودند که حتی اگر انصراف می‌داد نیز شانس ریاست بر مجلس را به طور کلی از دست می‌داد گو این که همین حالا نیز صندلیِ در اختیار قالیباف لرزان و شکننده است و شاید در یکی از روزهای ۵ تا ۸ خرداد، سرنوشتی تلخ برای محمدباقر قالیباف رقم بخورد!
> ظریف سوگندش را پاسداشت!
اگرچه سوگند یاد کردنِ ظریف برای نیامدن بارها تکذیب شد اما « به والله نمی‌آیم» سوگند محکمی است که نشکست.
ظریف بعدِ ماجرای «لو رفتنِ فایل صوتی» به تیتر نخست همه‌ی رسانه‌های داخلی و بین‌المللی تبدیل شد. نزدیکِ ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوری۱۴۰۰ باعث شده بود تا خیلی ها، لو داده شدن فایل صوتی ظریف را یکی از بخش‌های پازل انتخاباتی قلمداد کنند و اگر برخی موضعگیری‌ها و واکنش‌ها نبود، حضور ظریف در انتخابات به تنهایی می‌توانست حماسه‌ای جاویدان خلق کند اما از یک سو محمدجواد ظریف چنین قصد و اراده‌ای نداشت یا اگر داشت به صلاح ندید و از سوی دیگر، پشت سرِ یا حتی کنار ظریف ایستادن، هزینه‌های طاقت فرسایی داشت که کمتر کسی حاضر به پرداخت آن بود اما در کنار همه‌ی این مسائل، این جمله که: «اگر فشار بیاورند شاید کاندیدا شوم» بازهم نگاه‌هایی را به میدان فاطمی دوخته بود که مردِ لحظه‌های سخت و تعیین‌کننده خواهد آمد یا نه که ظریف به تعبیر برخی روزنامه نگاران «رشادت» به خرج داد و نیامد.
نیامدنِ ظریف و فروکش کردن موج حملات و انتقادات و حتی توهین و ناسزاگفتن ها، این تحلیل را در ذهن زنده می‌کند که گویی این دو چندان نیز بی‌ارتباط به یکدیگر نیستند!
> سید حسن خمینی، مطیع عقلانیت!
در این که اگر حسن خمینی می‌آمد آیا شانسی برای رئیس جمهور شدن داشت، تردیدهای فراوانی وجود دارد اما در این که او یکی از شانس‌ها بود هیچ تردیدی وجود ندارد. سید حسن خمینی بر اساس برخی گفته‌ها و شنیده‌ها به طور کامل مطیع عقلانیت شد و حضور در صحنه را به وقتی دیگر موکول کرد اما در این مورد یک توضیح، ضروری است و آن این که، سید حسن خمینی روز شنبه‌ ۲۵ اردیبهشت را
زیر شدیدترین فشارها و هزینه دادن‌ها سپری کرد.
> محمدرضا عارف چهره‌ای که برای همگان شناخته شده است
در سال 92 با کناره‌گیری حسن روحانی را پاستورنشین و خودش را ماندگار کرد و با ایجاد وحدت در بین اصلاح‌طلبان توانست سه انتخابات ریاست جمهوری 96 مجلس 94 و همچنین شورای اسلامی کلانشهرهای 96 را از آن اصلاح‌طلبان کند با اعتراض به تندروی‌های اقتصادی و سیاسی اصلاح‌طلبان با صدور بیانیه علیرغم فشارهای مردمی و نخبگان ثبت‌نام نکرد و در بیانیه خود از فساد سیاسی نام برد که در جای خود به آن باید پرداخته شود و بسیاری بر این عقیده هستند با عدم حضور عارف شکست اصلاح‌طلبان در انتخابات 1400 حتمی است.
> مهرداد بذرپاش، چیزی شبیه قالیباف
مهرداد بذرپاش، رئیس فعلی دیوان محاسبات مجلس شورای اسلامی یکی از کسانی بود که با تکیه بر جوان بودن می‌توانست یکی از کسانی باشد که راهی وزارت کشور می‌شود و شناسنامه‌اش را با انضمام دو انگشت به نشانه‌ی پیروز بودن، رو در روی لنز دوربین خبرنگاران نگه می‌داشت اما از گوشه و کنار و شاید «اتاق فرمان» به او اطلاع دادند که به اصطلاح «هوا پس» است و بهتر است همین صندلی که با هزار زحمت و لابی و رفاقت به دست آورده را محکم بچسبد تا مثل قالیباف، اولاً با الیاس نادران، چشم در برابر چشم نشود و ثانیا «آش نخورده و دهان سوخته» نیز مصداقش مهرداد جوان و بذرپاش نباشد (!) از این رو او نیز روز ثبت نام در محل کار خود حاضر شد و اساساً به رئیس جمهور شدن فکر نیز نکرد!
> سورنا ستاری و اردکانیان مردان دولت که قافیه را تنگ یافتند!
روزهایی، سورنا ستاری و هفته‌های متوالی رضا اردکانیان از جمله‌ی کسانی بودند که بحث بر سر کاندیداتوری احتمالی آنان بسیار شنیده می‌شد اما هرچه تنور انتخابات از منظر ثبت نامی داغ‌تر می‌شد این دو چهره که معمولا و مرسوماً، گِردِ حاشیه نمی‌کردند به خوبی دریافتند که سنگین‌ترین تصمیمی که می‌توانند اتخاذ کنند، ادامه وزارت و معاونت و چشم به آینده دوختن است.
برای سورنا ستاری قطعاً در دولتِ آتی شغل فراوان است برای رضا اردکانیان نیز در ابعاد داخلی و بین‌المللی بالاخره صندلی‌های ارزنده‌ای یافت خواهد شد. از این رو رضا و سورنای دولت صلاح را در سکوت و کناره‌گیری دیدند و تصمیم درستی نیز اتخاذ کردند چون «تاب‌آوری» در برابر برخی تیترها و تحلیل‌ها چندان کار ساده‌ای نیست!
> یاران عزیز کدام طرف... آن طرف یا این طرف؛ بیشترند؟!
ثبت نام‌ها شروع شد و به پایان رسید اما خبری از سیدمحمدغرضی، محمدباقر نوبخت، محمود واعظی و بسیاری دیگر نشد تا معلوم شود انسان در سنینی، قطعاً کمتر گِردِ چالش می‌چرخد آن هم وقتی خودِ اصولگرایان که پاستور را سهم و حق و نوبت خود می‌دانند نیز با همفکران و هم حزبی‌های خود شوخی ندارند.
با نگاهی به دوسوی ماجرا یعنی آن‌ها که آمدند و آن‌هایی که نیامدند درمی یابیم، هم آن‌هایی که آمدند خطر کردند هم آن‌هایی نیامدند عقلانیت به خرج دادند زیرا عرصه‌ی رقابت‌های ریاست جمهوری ۱۴۰۰ هرچه پیشتر می‌رود به عرصه‌ای برای تسویه حساب‌های گاه درون حزبی و بر جای مانده از انتخابات گذشته و پست‌های سازمانی سابق و لاحق، تبدیل خواهد شد در این میان ذکر یک نکته ضروری است و آن این که از هر منظری که بنگریم، چه آن‌هایی که قرار بود بیایند و نیامدند، چه آن‌هایی که گفته می‌شد می‌آیند اما آن‌ها نیز نیامدند و چه آن‌هایی که می‌توانستند اما نیامدند؛ وزن بیشتری نسبت به کسانی دارند که برخی قطعا آمدن‌شان باری به هر جهت بوده و هیچ برنامه‌ای برای این انتخابات نداشته و هنوز نیز ندارند.
دوستی داشتم ۸۰ و چندساله که چند سالی است چهره در نقاب خاک کشیده، خدایش رحمت کناد! هرگاه صحبت از مرگ و میر و رفتن و روزگار بازپسین می‌شد این بیت را زمزمه می‌کرد:
از وحشت مرگ بیم تنهایی نیست
یاران عزیز آن طرف بیشتر اند!
حالا وقتی به ترکیب ثبت نامی‌ها می‌نگریم و به فهرست نیامده‌ها و ثبت نام نکرده ها، به خوبی در می‌یابیم که وزن نیامده ها، بسی بیشتر از آنانی است که لبخندزنان راهی وزارت کشور شدند حداقل وزن برخی از آنانی که نیامده‌اند بسیار بیشتر از کسانی است که برای ثبت نام آن قدر عجله داشتند که یادشان رفته بود عکس با خودشان به وزارت کشور ببرند!