روزنامه آرمان ملی
1400/03/01
در این بیست روز چه اتفاقی میافتد؟
نعمت احمدی حقوقدان وقتی سیاستهای کلی نظام به توصیه مقام رهبری در سال 1395 به شورای نگهبان ابلاغ شد تا انتخابات 1400 خبری از این سیاست کلی نبود. چند روزی مانده به نامنویسی ناگهان شورای نگهبان به فکر ابلاغیه سیاستهای کلی افتاد و درصدد برآمد آن بخش از اشکالاتی که بهزعم شورای نگهبان در قوانین مربوط به انتخابات وجود دارد را به نوعی با تکیه بر این ابلاغیه سیاستهای کلی نظام سروسامان دهد. جای تامل است در پنج سالی که شورای نگهبان از سال 95 تا به الان فرصت داشت چرا به این فکر نیفتاد و در تنگنای وقت تصمیم به صدور مصوبهای نمود که چالشبرانگیز شد. هم الان، هیات دولت درخصوص انتخابات لایحهای در دست دارد، مجلس شورای اسلامی هم طرحی دارد که در رفت و آمد بین شورای نگهبان و مجلس باید گفت بلاتکلیف مانده است. در اینجا شورای نگهبان از خلأ بهوجودآمده در قوانین موجود و نیز طرح نمایندگان و لایحه جامع دولت برای خود این حق را بهوجود آورد که با تکیه بر یکی، دو بند از متن سیاستهای کلی نظام ابلاغیه مقام رهبری در انتخابات سیزدهم بیش از دیگر انتخاباتها تاثیرگذار باشد. پرسش این است آیا وقت و فرصتی باقی میماند که مردم بتوانند فرد اصلح را انتخاب کنند. آیا شورای نگهبان در این پنج سال با تکیه بر 12 انتخاباتی که در گذشته نظارت بر آن را برعهده داشت، خلأهایی را حس نکردهاند؟ ایران یکی از استثناییترین انتخابات در جهان را برگزار میکند. هم انتخابات رقابتی داریم یعنی یک روزی را برای نامنویسی تعیین میکنند. افرادی که خود را در معرض کاندیداتوری میبینند، نامنویسی میکنند تا پروندهشان به شورای نگهبان برود. تا قبل از مصوبه فعلی شورای نگهبان قانونی داشتیم که از مراجع قانونی سوابق افراد استعلام میشد، هرچند شورای نگهبان بعد از آن که از تائید صلاحیت عملکرد خود را به احراز صلاحیت تبدیل کرد، به فاکتورهای ارجاعی از مراجع سوابق کاندیداها توجهی نکردهاند. برای نمونه آیتا... هاشمیرفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب از مقام معظم رهبری به دفعات از همین شورا تائید صلاحیت گرفته بود را احراز صلاحیت ننمودند در حالی که در جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام که فقهای شورای نگهبان عضو ثابت آن میباشند، ریاست جلسات بر عهده رئیس منصوب از طرف مقام رهبری است. به دیگر سخن، مرئوس در پرونده احراز صلاحیت رئیس برای خود این حق را قائل شد که رئیس را احراز صلاحیت ننماید. یا رئیسجمهور سابق که غیر از احراز صلاحیتهایی که در زمان انتخابات مجلس از همین شورا گرفته بود حداقل دو نوبت برای احراز کرسی ریاستجمهوری به وسیله همین شورا احرازصلاحیت شد و آنچنان در تمجید از آقای احمدینژاد دست و دلبازانه رفتار کردند که او را پدیده هزاره سوم و رای دادن به او را در جهت رفتار آقا امام زمان دانستند! تا جایی که متن نامه خالی از ابعاد سیاسی او به رئیس جمهور آمریکا را آنچنان ارزشمند تلقی نمودند که باید در کتب درسی مدارس تدریس شود. اما همین فرد را بهرغم اینکه پرونده مفتوحی در دادگستری نداشت و محروم از حقوق اجتماعی نگردیده بود و بهوسیله افرادی از همفکران شوراینگهبان و پدیده هزاره سوم، ارتقای درجه پیدا کرده بود را احراز صلاحیت ننمودند. اما پرسش این است وقتی سیاستهای کلی مقام رهبری برای انتخابات ابلاغ شد، در سال 95، شیوه انتخابات ایراد و اشکال داشت که رهبری به عنوان سیاست کلی درصدد رفع آن ایرادات برآمدند و به مراجع تصمیمگیرنده و تصمیمساز قانونی دستور رفع ایرادات را دادند. آیا این اشکال به نظر اعضای شورای نگهبان نرسیده که در کشور فاقد حزب سیاسی و برنامه حزبی حاکم بر کاندیداها و مهمتر اینکه به گفته دبیر شورای نگهبان کاندیدا باید پاکدست باشد و گناهی از او سر نزند، فردی است که پاکدست باشد و گرد گناه نچرخد یعنی فروعات دین را به موقع بجای آورد تا از دید شورای نگهبان اصلح باشد. اما مردم عادی آیا در یک فرصت بیست روزه میتوانند به پاکدستی و تقیّد به امور دینی افراد را کسب و کشف کنند. در کدام کشور است که ظرف بیست روز میشود از میان انبوه اطلاعات پیرامونی افراد ولو 8، 9 نفر باشند یک نفر را انتخاب کرد. صحبت شورا این است که باید برنامه داشته باشند. آیا تنظیم برنامه کار مشکلی است؟ کاندیدایی که میگوید من بدون بودجه مملکت را اداره میکنم، آیا الفبای سیاست را میداند؟ آیا میداند کشور چه دخل و خرجی دارد و باید چگونه کشور را اداره کرد؟ نوشتن یک برنامه که کاری ندارد. امروزه کامپیوتر بدون نیاز به تخصص این کار را انجام میدهد. نمیدانم ظرف بیست روز میتوان به آنچه که اعضای شورای نگهبان نسبت به افراد پاکدست و مسلمانی که گناه انجام نمیدهند، دیگران هم برسند؟ آیا سیاستهای کلی باید به محدود کردن یک جریان تعریف و تفسیر شود. کشورهای توسعهیافته چگونه توسعه پیدا کردهاند؟ مگر توسعه یک کشور به معادن آن است، مگر به ثروت آن است؟ معادن و دیگر ثروتها زمانی میتوانند در زندگی مردم تاثیرگذار باشند که توسط افراد متخصص و کارآمد با برنامهریزی علمی و دادههایی که کشورهای توسعهیافته از این طریق به توسعهیافتگی رسیدند، به آن دست یافت؟ ایراد اساسی انتخابات ایران به اینکه اکثر روسای جمهور بعد از پایان دورههای ریاستجمهوری به حاشیه رانده میشوند و حتی بعضا با عناوینی مثل بیبصیرت و فتنهانگیز و دیگر عناوینی از این دست آیا میتواند نشانگر این باشد که برنامه دولتهایی که در همین بیست روزه با تبلیغات خود توانستند آرای مردم را بگیرند، درست بوده است یا غلط؟ در کدام کشور، مدیریت و تجربه و تخصص مدیران سابق را کنار میگذارند و از تخصص و مدیریتشان استفاده نمیکنند؟ اگر شاهد مثال از غرب بیاوریم متهم به دوستی با غرب میشویم اما سیاست و توسعهیافتگی غرب و شرق نمیشناسد. رفاه مردم از هر مسیری که محقق شود، باید دنبال آن بود. متاسفانه این شیوه انتخاب کاندیداهای اصلح و فرصت اندکی که برای شناسایی این افراد در اختیار مردم میگذاریم خروجی آن در نهایت این خواهد بود که کاندیداهایی که امروز از هفتخوانی گذشتهاند که در نهایت توانستهاند نظر شورای نگهبان را جلب کنند و دولت بعد از انتخاب شدن تشکیل دهند، سرانجامی بهتر از روسای جمهور سابق و به حاشیه رانده شده، نخواهند داشت. سیاستهای کلی ابلاغی رهبری تنها محدود به مدرک و سن و مدیریت چهارساله و نداشتن سابقهای که بهزعم شورای نگهبان در جمع فتنهانگیزان قرار میگیرد باید فرصت کافی برای مردم هم باقی بگذارد تا بتوانند فردی را انتخاب کنند که در این بیست روزه ظاهرالصلاح نباشند بلکه واقعیت این است که در جوامع امروزی نیاز هست که برنامه کاندیداها در معرض افکار عمومی قرار بگیرند. بتوانند در رقابتی تنگاتنگ در مدتی طولای برنامههای خود را در معرض افکار عمومی قرار دهند. همین آمریکا حداقل یک سال طول میکشد تا کاندیداهای خود را مهیای توزین در روز رایگیری بنمایند. اول باید در حزب خود رقبای حزبی را قانع کنند و نگاه طرفداران حزب را نیز به این مهم جلب کنند که برنامه ایشان از دیگر افراد بهتر است، بعد از آنکه حزب در نهایت کاندیدای اصلح خود را در انتخابات درون حزبی معرفی نمود، چندین ماه طول میکشد که دو کاندیدای معرفی شده از ناحیه دو حزب قدرتمند ایالت به ایالت برنامههای خود را در معرض افکار عمومی قرار دهند. در این صورت هم حزب مسئول تضمین انجام برنامههای کاندیدای حزبی است و هم فرد معرفی شده از ناحیه حزب در مقابل مردم و حزب مسئول است و چهار سال بعد رایدهندگان با یک پرسش و یا یک تحسین در مقابل رئیسجمهور منتخب قرار میگیرند. اگر برنامهها را درست پیش برده باشد برای دوره بعدی به او رای میدهند وگرنه مانند انتخابات اخیر آمریکا، دونالد ترامپ را به گفته یکی از مسئولان به زبالهدان تاریخ پرت میکنند. واقعیت این است در این مدت کم نمیتوان کاندیدای اصلح را از بین تعداد معدودی که شورای نگهبان معرفی میکند، انتخاب نمود. در 12 دوره گذشته، هر تعداد افرادی که شرکت کردهاند، شورای نگهبان برنامه خود را پیش برد و زیر 10 نفر را درنهایت به مردم معرفی کرد. در دوره گذشته 1600 نفر شرکت کردند و از بین آنها، کمتر از 10 نفر معرفی شدند. امسال هم 595 نفر شرکت کردند، با مصوبه شورای نگهبان 450 نفر از آنها به گفته آقای کدخدایی بدون بررسی پرونده آنها به بایگانی سپرده شد. تنها 40 نفر باقی ماندند و از این 40 نفر، زیر 10 نفر یعنی به عدد دورقمی نمیرسد، معرفی خواهند شد.31 استان در کشور داریم کاندیداها در این بیست روزه چگونه تقسیم کنند که حداقل به مراکز استانها یک سر بزنند تا برنامه خود را که تا روز احراز صلاحیت مجاز نیستند در اختیار عموم بگذارند حداقل در یک روز سفر به استان بتوانند به صورت شفاهی برای مردم بخوانند. شورای نگهبان که چهار سال ناظر بر حرکت و اعمال افرادی که احتمالا در معرض کاندیداتوری قرار میگیرند، با آن همه ابزار و امکانات مثل هیاتهای دائمی نظارت، هیاتهای اجرائی بالقوه و بالفعل دائمی، تنها چند نفررا میتواند، احراز صلاحیت کند. اما منِ رایدهنده، چگونه میتوانم ظرف بیست روز فردی را انتخاب کنم که بعد از چهار سال آن فرد متهم به بیبصیرتی، فتنهگر یا سایرعناوین نشود و من رایدهنده هم در گناهی که کاندیدای برنده انتخابات ظرف چهار سال مرتکب میشود، شریک نباشم؟ قانون انتخابات ایران شاید برای شورای نگهبان ابزاری باشد که فرد صالح را بتوانند انتخاب کند اما برای رایدهندگان طریقه و روشی نیست که بتوانند فردی را انتخاب کنند که بعد از چهار سال متهم به انواع اتهاماتی که نسبت به روسایجمهور سابق داشتهایم، از بیبصیرت و فتنه و غربزده گرفته تا بیتدبیر نشوند. کاش همین یک دغدغه را میداشتند که چرا اجازه نمیدهد در یک فرصت مستوفی مردم بتوانند فردی را انتخاب کنند که در آینده به جمع روسایجمهور سابق، نپیوندند.
سایر اخبار این روزنامه
امـسال جـانوران هم تـشنه ميمانند
مذاكره مستقيم با آمريكا - مشاركت مردم در انتخابات
پیچ بهارستاننشینان برای نظام بانکی!
شریعتمداری؛ کاندیدای نهایی کارگران و بازنشستگان
«ورود آمريكا به اقتصاد ايران» باعث بقاي برجام ميشود
صهیونیستها ناچار شدند شکست را بپذیرند
عملكرد در صداوسيما پرسش محوري از لاريجاني
فيلترينگ كلاب هاوس؟ - قانوني بوده نبوده!
شمارش معکوس برای احیای برجام
راه ناهموار رئیسی برای رسیدن به پاستور
در این بیست روز چه اتفاقی میافتد؟
تاثیر کاهش مشارکت بر آینده سیاست خارجی
در امتداد قتل ...