روزنامه ایران
1400/03/03
کار در ارتفاعات زباله
یوسف حیدریگزارش نویس
میگوید بارها در کوهستان حیواناتی را که سرشان در بطریهای پلاستیکی گیر کرده بود نجات داده است. همین تجربههای کوچک اما تلخ و پیدرپی باعث شد تصمیم بگیرد کوهها را پاکیزه کند. میگوید دماوند 10 تن زباله دارد و بالاخره یک روز باید آستین بالا بزنم و آنجا را هم تمیز کنم.
چند دقیقهای است که از پاکسازی ارتفاعات همدان برگشته. با وانت مسیر طولانی قیدار را تا همدان رفته و حسابی سر و دوش کوهستان را از زباله تمیز کرده است. تصویر «فریدون فروتن» کوهنورد 57 ساله قیداری را لابد در فضای مجازی دیدهاید درحالی که حجم زیادی زباله به دوش گرفته و از کوه پایین میآید. میگوید خیلیها با دیدن عکس باور نمیکردند این مقدار زباله در کوهستان رها شده باشد: «از 15 سالگی کوهنوردی را شروع کردم و بچه کوهستان هستم. خانه ما نزدیک کوه است و سالهاست کنار ارتفاعات قیدار زندگی میکنیم. از پنجره خانهام کوه را میبینم. خلاصه اینکه زندگیام با کوه عجین است. بارها به ارتفاعات 2920 متری قیدار صعود کردهام. در کنار کوهنوردی علاقه زیادی به شنا پیدا کردم و همین علاقه باعث شد در کلاسهای نجات غریق شرکت کنم و 12 سال هم نجات غریق بودم و همراه پسرم تا قبل از پیدا شدن سر و کله کرونا و تعطیلی استخرها بهعنوان نجات غریق کار میکردم. بعد از کرونا و تعطیلی استخرها هر دو بیکار شدیم و این روزها با وانت کار میکنم.»
فریدون علاقه به پاکسازی کوهستان و طبیعت را حاصل تربیت پدرش میداند: «احترام به طبیعت و پاکیزه نگه داشتن آن را پدرم از کودکی به ما آموخت. روی این مسأله حساس بود و اجازه نمیداد کاغذ شکلات را در طبیعت رها کنیم. میگفت اگر در طبیعت و کوهستان زباله بریزیم روزی میرسد که دیگر جای پاک پیدا نمیکنید و مرگ طبیعت یعنی مرگ زندگی همه ما. پدرم سیگاری بود اما حتی پاکت سیگارش را هم روی زمین نمیانداخت. با خودش به خانه میآورد و داخل اجاق هیزمی میانداخت. نصیحتهای پدر باعث شد تا پاکیزه نگه داشتن طبیعت و کوهستان مهمترین برنامه زندگیام شود. هربار که به کوه میرفتم بطریهای پلاستیکی و فلزی رها شده را جمع میکردم، هر طرف را که نگاه میکردم زباله بود.
از 30 سالگی تصمیم گرفتم با جمعآوری زبالههای کوهستان ضمن فرهنگ سازی، مردم را هم تشویق کنم که زبالههایشان را در طبیعت رها نکنند و با خودشان برگردانند. الان هم هر بار با چند نفر از کوهنوردان به یکی از مناطق کوهستانی زنجان و همدان میرویم و مشغول جمعآوری زباله میشویم. نزدیک غروب هر کدام از ما کیسههای بزرگ را روی دوش میگیریم و پایین میآییم. متأسفانه خیلی از مناطق کوهستانی کشور مملو از زباله است. میدانم که این، کار یک کوهنورد نیست. بخشی از این زبالهها را باد میآورد و بخشی را هم کسانی که برای تفریح به کوه میروند رها میکنند. خیلیها برای اینکه صعود راحت تری داشته باشند یا موقع پایین آمدن کولهشان سبک باشد، قوطیهای فلزی و بطریهای پلاستیشان را همانجا رها میکنند.»
تصویر پاکسازی منطقه کوهستانی قیدار و انبوه زبالهای که فریدون جمع کرده بود، بسرعت در فضای مجازی دست به دست شد و کاربران را متحیر کرد. او با اشاره به اینکه آن تصویر مربوط به 14 فروردین ماه امسال است، میگوید: «کوهستان قیدار نزدیک شهر است. 13 فروردین خیلی از خانوادهها برای تفریح به کوهستان آمده بودند. متأسفانه برخی از آنها با ماشین تا نزدیکی قله هم رفته بودند. میدانستم زبالههای زیادی در طبیعت رها میشود. این زبالهها میتواند به حیوانات وحشی و اهلی آسیب جدی بزند. روز بعد با چند نفر از دوستان به دل کوه زدیم و تا عصر کار کردیم. به سختی آن همه زباله را پایین آوردیم. خیلیها با دیدن این عکس باور نمیکردند توی کوه این همه زباله باشد. ولی واقعیت تلخ این است که خیلی از مناطق کوهستانی ما همین طور است. خیلیها به من انتقاد کردند چرا با نشان دادن آن زبالهها آبروی شهر و زادگاهمان را بردی؟ گفتم هدف من این است که همه یاد بگیرند محیط زندگی و طبیعت و کوهستانی را که به همه زندگی میدهد پاکیزه نگه داریم. بعد هم همه را به یکی از خریداران ضایعات فروختم و پولش را به خانوادهای دادم که در دامنه کوهستان زندگی میکنند و وضعیت مالی خوبی ندارند. بعد هم گفتم لااقل زبالههای اطراف خانهشان را جمعآوری کنند. چند بار در مناطق کوهستانی سندان ابهر حیواناتی را که سرشان داخل بطری و دبه گیر کرده بوده نجات دادهام. یکی از آنها یک گورکن بود که سرش داخل دبه پلاستیکی ماست گیر کرده بود و تکان نمیخورد. وقتی دبه پلاستیکی را جدا کردم نفس نمیکشید. کلی تلاش کردم تا دوباره زنده شد و بسرعت فرار کرد. خیلی از این حیوانات به خاطر بوی غذایی که در نایلونهای پلاستیکی باقی میماند آنها را میخورند. همین پلاستیکها در معده حیوان باعث میشود غذا جذب بدنشان نشود و بعد از مدتی میمیرند.»
فریدون از برنامه آیندهاش برای پاکسازی قلههای توچال و دماوند میگوید: «باور کنید درهمین قله دماوند 10 تن زباله رها شده، حتم دارم. میخواهم با چند نفر از دوستان کوهنورد دماوند را تا نوک قله پاکسازی کنیم. البته همه این زبالهها را نمیتوانیم به تنهایی پایین بیاوریم و باید همراه خودمان چند تا قاطرهم ببریم. خوشحالم این روزها انجمنهای محیط زیستی برای پاکسازی کوهستان از من هم دعوت میکنند. چند وقت قبل همراه یک گروه به منطقه کوهستانی دوشاخ زنجان رفتم و آنجا را پاکسازی کردیم. چند جوان که برای تفریح چادر زده بودند با دیدن ما زبالههای پلاستیکیشان را به ما دادند.»
فریدون باوی یکی از محیطبانان منطقه زرین آباد استان ایلام هم تجربیات مشابهی دارد و بارها شاهد زجر حیواناتی بوده که بعد از بلعیدن پلاستیک مرگ دردآوری داشتهاند: «بسیاری از خانوادهها وقتی برای تفریح به کوهستان میروند زبالههای پلاستیکی را همان جا رها میکنند. بعد هم حیواناتی مثل گرگ و روباه و شغال بهدلیل اینکه این زبالهها بوی غذا میدهند آنها را میخورند. این مواد پلاستیکی هضم نمیشوند و بعد از یک مدت حیوان نمیتواند غذا بخورد و میمیرد. این اتفاق برای حیوانات اهلی هم میافتد. عشایر بسیاری در این منطقه کوهستانی زندگی میکنند و من بارها دیدهام تعدادی از دامهای آنها بهخاطر خوردن پلاستیک بیمار شده و بعد از ذبح مقدار زیادی نایلون پلاستیکی، طناب و پارچه از داخل شکم حیوان بیرون آمده. باید در زمینه رها نکردن زباله و جمعآوری زباله فرهنگسازی کنیم. در همین راستا سالهاست داوطلبانه به مدارس و مهدکودکها میروم و لزوم مراقبت از محیط زیست و رها نکردن زباله در طبیعت را به بچهها آموزش میدهم. خوشبختانه این فرهنگسازی باعث شده خیلی از بچهها وقتی همراه خانواده به طبیعت میروند به بزرگترها اجازه ندهند زباله همان جا رها شود. باید بپذیریم کوهستان و طبیعت فقط به ما تعلق ندارد و ما باید آنها را برای نسلهای بعدی حفظ کنیم.»
سایر اخبار این روزنامه
سعی شیاطین برای واگرایی هنر از مفاهیم انقلاب را باطل کنید
مذاکرات وین تا توافق نهایی ادامه دارد
شایعهسازی علیه صلاحیتنامزدان
خط هزار کیلومتری انتقال نفت
رسم غیرت بماند ز ما یادگار
توافق ایران با آژانس تمدید می شود
کرونا در کمین رفتار مردم
گذر به جهان پسامدرنیته
کار در ارتفاعات زباله
رحم اجارهای متخلفان اقتصادی
برد خارج از خانه هدف سرخابیها
یک ماه اینترنت رایگان برای تمام مردم ایران
آرزوی تمرکززدایی از پایانههای نفتی ایران برآورده شد
آزادی خرمشهر و طرح مجدد یک سؤال تاریخی